به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، اهل مطالعه باشيم يا نباشيم، اغلب اهل مشاوره دادن و مشاوره گرفتن هستيم.
البته اين رد و بدل كردن اطلاعات در قالب مشاوره معمولاً با مراجعه به افراد متخصص و اهل فن نيست بلكه خيلي وقتها از دم دستترين آدمهاي اطرافمان براي اين منظور استفاده ميكنيم. بعضيهايمان هم كه كمي اهل مطالعه هستيم براي مشاوره گرفتن و مشاوره دادن و خلاصه پيدا كردن نسخههايي براي موفقيت و زندگي بهتر به سراغ بعضي كتابهاي روانشناسي بازاري ميرويم؛ كتابهايي كه روانشناسان معمولاً مهر تأييدي بر آنها نميزنند. علاوه بر اين خيلي وقتها مشاورها چه مددكار اجتماعي باشند و چه مشاور ازدواج براي اين كار تجربه و تخصص كافي ندارند و اين خود ماجراهاي تلخي را رقم خواهد زد. خلاصه اينكه چه مشاوره باشد و چه كتب روانشناسي بازاري وقتي علمي و مورد تأييد نباشد ما را با مشكلات متعددي مواجه ميكند.
سرانه مطالعه در ايران چه با بدبينانهترين نگاه دو دقيقه باشد و چه با خوشبينانهترين رويكرد دو ساعت قدر مسلم بخش مهمي از حجم مطالعات افراد اهل سير در باغ كاغذي را مطالعه كتابهايي تشكيل ميدهد كه به شما توصيه ميكنند قورباغه را قورت بدهيد و گوسفند نباشيد! و خلاصه اينكه راز و رمز موفقيت (شما بخوانيد پولدار شدن) چيست. با وجود اين اما اغلب كساني كه طي ماه و هفته پول زيادي را براي خريدن اين كتابها يا شركت در كلاسها و مشاوره گرفتن از افراد مدعي چنين روشهايي خرج ميكنند هم پس از مدت كوتاهي يا سرخورده ميشوند يا براي رسيدن به چنين اهدافي به بيراهه ميزنند.
كتب روانشناسي غربي و بوميسازي نشده نسخهاي است كه شما ميتوانيد حتي در سوپر ماركتها و بقاليهاي محل هم پيدا كنيد، اگرچه سرك كشيدن در حوزههاي روانشناختي و مشاوره به كتابهاي روانشناسي با سبك و سياق غربي و غيرقابل تطبيق با سبك زندگي و ويژگيهاي حاكم بر جامعه ما محدود نميشود. در برابر اين هر كسي كه دو، سه تا از اين كتابها را خوانده احساس ميكند ميتواند در جايگاه يك مشاور زبده و مددكار حرفهاي بنشيند و با وجود آنكه بر سر حل مشكلات زندگي خودش وامانده اما با ژست يك مشاور تمام عيار ميكوشد تا براي چالشهاي زندگي ديگران نسخه بپيچد.
اغلب كتابهاي روانشناسي تحت عناوين مختلف و بازارپسندي همچون موفقيت در همه جا پيدا ميشود و عناوين جالب و جذاب آنها افراد را براي خواندن اين كتابها ترغيب ميكند، اين در حالي است كه در موارد بسياري اين كتابها محصول روانشناسي و علوم انساني غربي است و با ارزشها و معيارهاي مرسوم در جامعه ايراني همخواني ندارد چراكه اين كتابها معمولاً ترجمه است و بوميسازي شده نيست. دكتر محمدرضا معيني مشاور و كارشناس مسائل روانشناسي معتقد است از آنجايي كه در هر كشوري آداب و رسوم و هنجارها و فرهنگ خاصي حاكم است بنابراين بايد در وهله نخست، كتب روانشناسي بومي و نوشته شده توسط روانشناسان كشور خودمان را مطالعه كرد و اصول سفارش شده در اين كتب را به كار برد.
وي درباره چرايي اين مسئله توضيح ميدهد: ما يك غذاي جسم داريم و يك غذاي روح. همانطوري كه غذاهاي هر كشوري متناسب با شرايط آب و هوايي و ذائقه مردم آن كشور به وجود آمده، پخته شده و خورده ميشود، كتب روانشناسي هر كشوري نيز بايد متناسب با فرهنگ، هنجارها، ارزشها و ذائقه فكري مردم آن منطقه جغرافيايي تهيه شود چراكه روانشناسي غذاي روح و روان است. اما حكايت توصيههاي روانشناختي به شيوههاي مكتوب و مطالعه كتابهاي اين چنيني محدود نميشود.
اين همه مشاور زبده در سطح شهر !
اصولاً ما مردمي هستيم كه براي اظهارنظر درباره مسائل و موضوعات مختلف هيچ محدوديتي براي خودمان در نظر نميگيريم و خود را در تمامي حوزهها صاحب نظر ميدانيم. اين مسئله درباره كساني كه كمي اهل مطالعه هستند يا به كلاسهايي نظير جلسات و كلاسهاي روانشناسي و موفقيت و از اين قبيل موضوعات ميروند به شكل جديتري خود را نشان ميدهد. از همين روست كه ميتوان ادعا كرد كتب، مقالات و كلاسهايي مبتني بر اصول روانشناسي غربي به طور مستقيم و غير مستقيم روي طرز فكر و ارزشهاي اجتماعي اثر ميگذارند، تازه اين در صورتي است كه اين كتابها و مشاورهها بر اساس اصول و ضوابط علمي باشد. در آن صورت شايد تنها نگراني درباره بوميسازي نبودن اصول و مفاهيم عرضه شده با ارزشها و هنجارهاي اجتماعي ما باشد اما واقعيت اين است كه خيلي وقتها مشاورهها، كتابها و مددكاريهايي كه در مسائل مختلف اجتماعي وجود دارد پايههاي علمي و اصولي ندارد و اين موضوع ميتواند آسيبهاي جدي را به زندگي فردي افراد وارد كند و بر اساس اصول اجتماعي قطعاً اين مسئله بر فضاي كلي جامعه نيز تأثيرات عميق و جدي ناخوشايندي خواهد گذاشت.
وقتي سفره دلت را همه جا باز ميكني
كافيست در تاكسي بنشينيد يا به بهانهاي مانند توزيع سبد كالا ناگزير باشيد مدت زمان طولاني در صف بايستيد. گاهي وقتها كه اتوبوس و مترو هم جايي براي نفس كشيدن دارد ميتوان جمعهاي چند نفره را مشاهده كرد كه يك نفر مشغول درد دل كردن از زندگي و شرايطش است و ديگران مشغول مشاوره دادن به او و از تجربيات متعدد خودشان برايش تعريف ميكنند. اينكه اين تجربيات تا چه حد واقعي است و تا چه حد در خيال و اوهام، مشاوره نماي شكل گرفته را نميشود به درستي تشخيص داد اما گاهي وقتها مشاورههاي اين چنيني در بر گيرنده راهكارهايي آنچنان كوبنده است كه اگر فرد مشاوره گيرنده آنها را در زندگي شخصياش پياده كند، جدايي و تلخكامي كمترين عارضهاي است كه احتمال وقوع دارد. اما خوشبختانه اغلب مردم ما بيشتر علاقه دارند دردل كنند و حرف بزنند تا گوش كنند. بنابراين ميتوانيد تا حد زيادي مطمئن باشيد فردي كه همين حالا سفره دلش را باز كرده و درباره مشكلات زندگي زناشويياش و اينكه همسرش بيشتر از اينكه به او توجه كند به مادر و خواهر خودش توجه دارد يا مشكلاتي كه با فرزند معتادش دارد يا چالشهاي آغاز يك زندگي تازه درباره داماد، دختر، عروس، پسر و حرفهايي از اين قبيل را براي همسفران يك سفر كوتاه درون شهري حكايت ميكند، فقط و فقط در اين مدت مشغول حرف زدن بوده و راه حلهاي عجيب و غريبي كه در ميانه صحبتهايش از سوي مشاوران رايگان حاضر در اتوبوس، تاكسي، مترو يا صف حضور دارند را اصلاً نشنيده است كه به كار بگيرد.
فعاليت مددكارنماها
يكي از آسيبهاي جدي در كشورمان قرار گرفتن افراد در تخصصهاي ناهمخوان با تخصص و توانايي شخصيشان است. اين چالش موجب شده تا خيلي وقتها حتي در موضوعات مهم و پيچيده با شرايطي مواجه شويم كه به شكلي عميق نشان از وصلههاي ناهمرنگي دارد كه به زور و با توسل به راهكارهايي غير قانوني و غير معقول در اين جايگاه چپانده شدهاند.
بر اين اساس است كه حتي مشاغل و جايگاههايي همچون مشاور ازدواج و مددكار اجتماعي، در دست اشخاصي قرار ميگيرد كه هيچ تبحري در اين باره ندارند و با عنايت به شرايط و از آنجايي كه پشتشان به كسي يا چيزي گرم است هيچگونه تلاشي هم براي رسيدن به تواناييهاي لازم براي ايفاي خوب و مناسب نقشهايشان ندارند. از همين روست كه با چالشي عجيب و خطرناك مواجه ميشويم؛ چالش مشاوراني كه مشاوره بلد نيستند!
هر چند شايد نتوان آمار دقيقي از مشاوراني كه مشاوره بلد نيستند و در اين حوزه تخصص، تجربه و تبحر لازم را ندارند ارائه داد و اصلاً شايد تاكنون كسي به سراغ اين ماجرا نرفته باشد اما رئيس انجمن علمي مددكاري اجتماعي ايران، معتقد است 90 درصد افرادي كه به عنوان مددكار فعاليت ميكنند، متخصص اين رشته نيستند و نميتوانند در كاهش آسيبها نقشي داشته باشند.
وي تأكيد ميكند در حال حاضر مشكلات و آسيبهاي اجتماعي در جامعه نسبت به سالهاي قبل افزايش پيدا كرده است. به باور دكتر مصطفي اقليما دليل حركت آمار آسيبهاي اجتماعي بر نمودار صعودي اين است كه راهي براي مقابله و كاهش آسيبها، برنامهريزي و طراحي نشده است. وي با تأكيد بر لزوم برنامهريزي براي پيشگير از گسترش بيشتر آسيبهاي اجتماعي ميافزايد: مشكلات اقتصادي و افزايش فقر باعث شده شكاف و فاصله طبقاتي نسبت به گذشته بيشتر شود و همين موضوع دليل از بين رفتن تدريجي طبقه متوسط جامعه است، به طوري كه قشر ضعيف و نيازمند هر روز تعدادشان بيشتر خواهد شد. بنابراين مسئولان و دولتمردان اگر ميخواهند آسيبهاي اجتماعي را به كنترل در بياورند بايد راهكاري براي رفع مشكلات اقتصادي مردم بينديشند در غير اين صورت بايد شاهد افزايش آسيبهاي اجتماعي در جامعه باشيم.
به گفته رئيس انجمن علمي مددكاران اجتماعي ايران آسيبهاي اجتماعي مانند افزايش طلاق، اعتياد، بزهكاري، كودكان كار، زنان و دختران خياباني، افراد آسيب ديده و. . . به دليل مشكلات اقتصادي و فقر در جامعه ايجاد ميشود بنابراين چون ميزان دخل و خرج خانوادهها همخواني ندارد، مشكلاتشان هر روز بيشتر ميشود و آسيبهاي اجتماعي نيز افزايش پيدا ميكند.
وي با اشاره به نقش مددكاران متخصص در كاهش آسيبهاي اجتماعي ميگويد: 90 درصد افرادي كه در جايگاه مددكار فعاليت ميكنند مددكار واقعي نيستند و تحصيلات مرتبط ندارند به همين دليل نميتوانند خانوادهها و افراد داراي مشكل را به درستي راهنمايي كنند. اين در حالي است كه اگر از مددكاران متخصص در سازمانها استفاده شود بهتر ميتوانند مشاوره دهند و در اين صورت اين افراد در كاهش آسيبهاي اجتماعي نقش مهمي ايفا خواهند كرد.
اما فعاليت مشاوران و مددكاران غير متخصص و فاقد مهارت در برخي از زمينهها ميتواند آسيبهاي جديتري داشته باشد كه يكي از اين موارد مشاوران ازدواجي هستند كه حتي با وجود تحصيلات مرتبط مهارت لازم را براي ارائه چنين مشاورهاي ندارند و ميتوانند مراجعان خود را با مشكل جدي مواجه كنند. اين هم چالشي است كه حتي دكتر محمود گلزاري معاون ساماندهي امور جوانان وزارت ورزش و جوانان به آن اذعان دارد.
مشاورههاي قبل از ازدواج بنا به تأكيد بسياري از كارشناسان اين حوزه برگ برندهاي است كه ميتواند تا حد زيادي به يك انتخاب خوب و پيدا كردن گزينه هم كفو براي ازدواج كمك كند، اما ظاهراً خيلي از افرادي كه بر صندلي مشاوره ازدواج تكيه كردهاند هيچگونه تبحري در اين زمينه ندارند و همين مسئله ميتواند يكي از مهمترين مراحل زندگي جوانها را با چالشي جدي مواجه كند. شايد شما هم از جمله افرادي باشيد كه براي مشاورههاي پيش از ازدواج به مشاوران مختلفي مراجعه كرده و با صحبتهاي متفاوت و بعضاً متضادي مواجه شده باشيد. معاون ساماندهي امور جوانان وزارت ورزش و جوانان با تأكيد بر اينكه مشاورههاي قبل از ازدواج موضوع بسيار مهمي است، تصريح ميكند: عيب عمده كار اينجاست مشاوراني كه صلاحيت ارائه مشاوره در حوزه ازدواج را داشته باشند نداريم.
گلزاري ميگويد: تعداد زيادي از همكاران ما در حوزه ازدواج كار نكردهاند بنابراين ناهماهنگ هستند و ملاكها را نميشناسند و گاهي شاهد اين هستيم كه صحبتهاي متفاوتي درباره يك موضوع مشترك ارائه ميكنند. به باور وي راههاي تشخيص ملاكها مبهم است. اينكه مبناي ملاكها از نظر علمي و ديني چيست و چطوري و با چه راه و روش و چه مراحلي قابل تشخيص و اجراست موضوعاتي است كه در زمينه مشاوره ازدواج با آن مواجهيم. به همين خاطر بعد از اينكه ازدواج اتفاق ميافتد ما ميبينيم اغلب جداييها در چهار سال اول است. علاوه بر مشكلات دختر و پسر جوان ما، خانوادهها هم ياد نگرفتهاند چگونه بايد با عروس يا داماد خود رفتار كنند.
جور ديگر بينديشيم و عمل كنيم
كتابهاي روانشناسي بوميسازي نشده و بازارياند و مشاوراني كه مشاورنما هستند همه و همه حكايت از اين دارد كه ما بايد انديشه و عملكردمان را تغيير دهيم. اين مسئله اما از مسئوليت نهادهاي نظارتي كم نميكند، نهادهايي كه لازم است دقيقتر و موشكافانهتر با مسائلي كه در عمق باورها و هنجارهاي جامعه نفوذ دارد مواجه شوند و اجازه ندهند كتابهاي غير استاندارد فرصت انتشار پيدا كند و افراد ناتوان در جايگاههاي حساس اينچنيني قرار بگيرند.
منبع : روزنامه جوان