به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، در سالهای مبارزه برای پیروزی انقلاب، روحانیت اصیل همواره با هدایت مردم، پرچمدار مقاومت در برابر زیادهخواهیهای رژیم پهلوی بودند.روحیه انقلابی، احساس مسوولیت و تقوای روحانی و روحانیت باعث شد که مردم ایران، آنان را به عنوان پیشروان و پیشگامان اهداف انقلاب اسلامی به رسمیت بشناسند.
رژیم پهلوی که در بی کفایتی و فساد و سرسپردگی به بیگانگان در میان حکومت های فاسد منطقه از همه روسیاه تر بود در طول دهها سال حکومت خود بزرگترین ضربهها را بر ملت و کشور ایران وارد آورده بود، ملت را با دیکتاتوری خشن و سرکوب بیرحمانه از صحنهی سیاسی کشور بیرون رانده، منافع کشور را قربانی بند و بست با قدرتهای مداخلهگر و کمپانیهای غارتگر کرده، جوانان را با رواج ابتذال و شهوترانی از اندیشیدن به سرنوشت کشور باز داشته و صدای هر معترض و آزادیخواهی را در گلو شکسته بود.
روحانیون در مراسم مختلف از جمله هنگام برگزاری نمازهای جماعت، عزاداریها، اعیاد و سایر مناسبتهای مذهبی به ترویج اندیشههای انقلاب و حضرت امام خمینی(ره) میپرداختند و فساد و خیانت های پهلوی را شکار می ساختند، تا جایی که روحانی بود و مبلس بودن به این لباس مقدس جرم بود
هوشیاری حوزه علمیه و تصمیم گیری های به موقع حوزه عهای علمیه مخصوصا حوزه های علمیه قم بسیاری از نقشه های خاندان پهلوی را نقش بر آب میکرد،بعد از تشکیل حوزههای علمیه در زمان مرحوم آیةاللّه حائری مؤسّس، که اوج آن را آیةاللّه العظمی بروجردی متکفّل بودند، و حقیقتاً هم ایشان کار عظیمی برای ایران، شیعه و اسلام انجام دادند، نقش برجسته روحانیت آشکار میشود.
در زمانی که کمترین انتقادی از رژیم ظالم و سفاک با برخوردهای خشن و خونین روبرو میشد و ساواک جهنمی شاه که بوسیله سیای امریکا و صهیونیستهای ضد بشر سازماندهی و تجهیز شده بود سختترین شکنجهها و مخوفترین زندانها را برای سرکوب کسانیکه جرئت مقابله با آن رژیم را به خود میدادند، آماده داشت،
حوزههای علمیه و طلاب و علمای مبارز و جوانان و دانشجویان و دانشگاهها بخصوص آنهایی که از دین و مبارزات دینی دم میزدند، مورد خشنترین وحشیگریها قرار میگرفتند، اما با این حال هرگز روحانیون دست از مبارزه بر نمی داشتند.
نمونه وحشیگری پهلوی علیه حوزه و روحانیون
در حالی که شاه در مورد آمادگى جامعه ایران براى انجام اصلاحات امریکا به مقامات واشنگتن اطمینان داده بود و نام اصلاحات را انقلاب سفید نهاده بود. مخالفت علما براى وى بسیار گران مى آمد.تبلیغات وسیعى علیه روحانیت و امام خمینى آغازشد. شاه تصمیم به سرکوبى قیام داشت. روز دوم فروردین 1342 که مصادف با شهادت حضرت امام جعفر صادق(ع) بود مأمورین مسلح رژیم با لباس مبدل اجتماع طلاب علوم دینى در مدرسه فیضیه را بر هم زدند و متعاقب آن نیروهاى پلیس با سلاح گرم، وحشیانه به مدرسه فیضیه یورش بردند و به کشتار و جرح طلاب پرداختند. همزمان مدرسه دینى طالبیه تبریز نیز مورد هجوم مأمورین دولتى قرار گرفت. در پى این حوادث، منزل امام خمینى در قم هر روز شاهد حضور گروه هاى زیادى از نیروهاى انقلابى و مردم خشمگینى بود که براى ابراز همدردى و حمایت علما و دیدن آثار جنایت رژیم به قم مى آمدند.
یکی از حاضران در کشتار فیضیه صحنه را این گونه توصیف می کند:
"عصر روز بیست و پنج شوال درحالى که صدها نفر از طلاب و غیرطلاب درمدرسه فیضیه مشغول عزادارى براى شهادت امام صادق(ع) بودند صدها افسر و درجهدار وکماندو و چترباز مسلح با اسلحه سردو گرم مست و مخمور به فرماندهى سرهنگ مولوى رئیس سازمان امنیت تهران ناگهان از هرگوشه مدرسه عربدهکشان به جان طلاب بىسلاح و غافلگیر شده افتادند، درحالى که تمام پشتبام مدرسه را پلیس مسلح صف کشیدهبود. همچنان گرگان مست و گرسنه باکارد و سرنیزه و دشنه وچاقو و (پنجه) بکس(بوکس) و احیاناً کلت دهها نفر از بهترین فرزندان این آب وخاک را ازپادرآوردند.
صحن مدرسه فیضیه یکپارچه خون شده بود. درودیوار مدرسه ازخون پاک شاگردان امام صادق (ع) رنگین بود. بوى خون و باروت فضاى مدرسه را فرا گرفته بود. شعله آتش ازسوزاندن کتابها و قرآنها و عمامها و لباسها به آسمان مىرفت.ناله زخمی هاى مشرف به مرگ را نعره هاى گوش خراش آن کفتارهاى مست محو مى کرد وحتى ازکتک زدن زخمی هاى نیمه جان هم نگذشتند. وقتى که مدرسه را خلوت کردند غارت حجره ها شروع شد. فرش و چراغ و پول و ساعت و چمدان و لباس و حتى قند و چاى را ازحجرات غارت کردند. دربها و شیشه ها و پنجرهها ى مدرسه را ریز ریز کردند. وقتى که تاریکى شب همه جا را فرا گرفت درحالى که کامیونهاى سربازان مسلح درخیابانها مى گشت و صفوف پلیس مسلح رژه مىرفتند،اردوى فاتح مدرسه فیضیه، دهها جسد نیمه جان و بى جان آغشته به خون را درمدرسه فیضیه که به صورت ویرانه اى درآمده بود پشت سر گذاشتند و باغنائمى که به چنگ آورده بودند به استراحتگاه هاى خود بازگشتند. فرداى آن روز هم براى نابود کردن وغارت نمودن آنچه که دیروز از زیر دستشان دررفته بود یورش دیگرى بردند و اگر نقص درجنایت دیروز بود تکمیل کردند. نخست وزیر وقت عَلَم خائن و پست وجانى و قاتل باکمال پررویى همان شب از رادیو ایران سخنرانى کرد و گفت عده اى دهقان با طلاب مبارزه کردند و دونفر دهقان و یک طلبه کشته شده!اف براین بى شرمى!"
پیرمردهای ما از سختگیریهای رضاخان که میخواست نسل روحانیّت را ریشهکن کند و آنان از نو حوزهها را تشکیل دادند مطلع هستند، با آن شرایط بسیار دشوار زمان طاغوت، محکم کردن بنیانها، کار بزرگی بود که آیةاللّه بروجردی انجام داد. در همان زمان هم مبارزات و قیامهایی از روحانیّت بود و خیلیها هم بر مماشات آیةاللّه بروجردی خرده میگرفتند، اما حقیقتاً ایشان فهمیده بودباید چه بکند، مطمئنا پیروزی انقلاب اسلامی در سال 57 با برنامه های و روشنگری های حوزه علمیه در طول چندین سال صورت گرفته است.
پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری روحانیت بیدار و هشیار که در رأس آن امام خمینی (ره) قرار داشت، عامل تحوّلات مهمی در منطقه و جهان شد.روحانیت با اتکای به اسلام ناب و بازسازی اندیشه دینی توانست اصلاحاتی عمیق و بنیادین در نظام، اجتماعی ما به وجود آورد که شکلگیری یک نظام دینی و طرح دین در قالب یک نظام در راستای همین مقوله است،بدینسان حوزههای علمیه از همان آغاز، مورد خشم استکبار جهانی قرار گرفت، چرا که آن را الهامبخش جاری اسلام و چشمه جوشانی میدانست که با فوران خود هر خار و خاشاک و ناپاکی را از سر راه اسلام و انقلاب میشست. حوزه که عهدهدار تغذیه فکری، سیاسی و فرهنگی هستههای حزباللّه در سطح جهان است، به عنوان اصلیترین پایگاه فکر و فرهنگ اسلامی و مغزمتفکّر و قلبتپندهاسلام، بیش ازهر عاملی در قوت و ضعف اجتماع مؤثر است.
روحانیت، نقش راهبردی و اساسی خود را در دوران پس از پیروزی انقلاب نیز حفظ کرد. چرا که انقلاب ها همیشه توام با غلیان احساسات توده های مردم است. در انقلاب ها، نهادها، سازمانها و تشکلات سنتی جامعه که حامی و حافظ روابط اجتماعی اند فرو می پاشد و با توجه به جامعة آرمانی مد نظر انقلابیون، بسیاری از ساختارهای سنتی که ممکن است فوایدی هم داشته باشد دچار تزلزل شده، سازمان ها و نهاد های جدیدی با نیروهای تازه نفس، امّا بی تجربه به وجود می آید که همة این عوامل مجموعاً جوّ جامعه را ناآرام و متشنج می کند. یکی از مهمترین کار ویژه های رهبران انقلابی در هر انقلاب، آرام نمودن جو جامعه برای سازندگی و اصلاح ساختارها به صورت قانونی، آرام و بدون هیاهوست. روحانیون نیز که یکی از شأن های مهم و گروه های مرجع برای توده های مردم در حرکت توده ای بودند، نقش به سزایی در آرام سازی جو ملتهب جامعه داشته اند.
منبع: پایگاه خبری ثامن