کد خبر:۳۸۸۱۵
وبلاگ «روز نوشت هاي دانشجوي مسلمان»

روزنوشتي از افطاري دانشجوها با آقا از دانشجوي هميشگي

يكي از بچه هاي بسيج دانشجويي كه از رفقاي ما هم هست با ديدن اين بروبچه هاي بازرسي خنده اي كرد و بلند گفت:«برادر! ماسك زدي تا آنفولانزاي بسيجي نگيري؟!»

پاتوق شیشه ای-
كارت ديدار

ديروز افطار دعوت شديم. افطاري متفاوت با ساير افطاري هاي ديگر. افطاري كه هر سال منتظر رسيدن اون هستيم. افطاري آقا با دانشجوها.

لحظه هاي شيرين هرسال تا سال بعدش تو ذهن ميمونه طوري كه ماه رمضان رو با عشق ديدار آقا شروع مي كنيم. و امسال هم خدا توفيق داد تا توفيق حضور پيدا كنيم.

چند سالي كه خدا توفيق حضور داده ولي بايد متذكر بشوم كه اين توفيق با دوندگي و سماجت بوده كه تا الان ادامه پيدا كرده وگرنه ما مثل خيلي هاي ديگه كه يكدفعه يكي از آسمون پيدا مي شه و دعوتشون مي كنه نيستيم!

القصه امسال هم مثل ساير سنوات با اصرار به اين و اون كارت ديدار جور شد و باز هم مثل سال هاي پيش اين عذاب وجدان باعث شد كه كارتم رو به كسي كه احساس مي كردم از من لايق تر هست بدم! البته تعجب نكنيد! خوب ديگه اين از فوت و فن هاي افطاري دانشجوها با آقاست كه اون آدماي سمج هميشه نه تنها برا خودشون كارت جور مي كنن كه چندتايي هم كارت براي بقيه مي تونن جور كنن.

آنفولانزاي بسيجي

آخراي وقت كارت جور كردن كه شد رفتم به سمت گيت اول بازرسي. رفقامون توي صف بودند. يه چند گروه هم معلوم بود از دانشجوهاي استان هاي ديگه هستند كه براي افطاري آقا اومده بودند. وقتي به بروبچه هاي بازرسي گيت اول رسيديم ديديم كه همشون يكي يه ماسك زدند رو دماغ و دهنشون! يكي از بچه هاي بسيج دانشجويي كه از رفقاي ما هم هست با ديدن اين بروبچه هاي بازرسي خنده اي كرد و بلند گفت:«برادر! ماسك زدي تا آنفولانزاي بسيجي نگيري؟!»

بقيه تو صفي ها زدند زير خنده و اون بچه هاي بازرسي هم با خنده اي روي لب از خجالت سرخ شدند!

مراسمي از جنس بلور

از ساير گيت ها كه رد شديم رسيديم به حسينيه امام خميني (ره). مثل هميشه ته سالن براي ما دقيقه نودي ها جا بود. با يه بررسي استراتژيك جايي رو كه هم مشرف به آقا باشه و هم مشرف به تريبون سخنران ها پيدا كرديم و نشستيم.

جلسه با قرائت قاري قرآن شروع شده بود. قرائت كه تموم شد قاري اومد جستي بزند و براي دست بوس آقا حاضر بشه كه بچه هاي بيت جلوش رو گرفتند و دست خالي برش گردوندند. مجري اومد پشت تريبون و با الفاظي صميمي فضاي پرابهت جلسه را تلطيف كرد. مجري كه از جنس جوانان حاضر در جلسه عاشق آقا بود، از روي عشق بازي شعري را خوند كه حال و هواي همه را متحول كرد. شعرش رو نتونستم پيدا كنم ولي شاعر اون محمد جواد زماني بود.

سخنران اول از بچه هاي جامعه اسلامي دانشجويان بود كه من بچه هاي اون هاي را با لهجه اصفهاني شون ميشناختم ولي اين يكي قسر در رفته بود. مثل خيلي از بچه هاي بعدي كه براتون ميگمشون با تپق هاي كم و بيش متن نوشته شده خود را پيرامون «از شير مرغ تا جون آدميزاد» خوند. براي اين اينرو گفتم كه از هرچي بگي گفت و انتقاد كرد و حمايت كرد و به جاي 7 دقيقه وقت قانونيش يه ربعي مهمون بود!

سخنران دوم از بروبچه هاي نخبه بود كه خيلي شسته رفته از روي متن از پيش نوشته شده ي خودش با كمال آرامش خواند و سر موقع تموم كرد. اين چيزي بود كه تو سخنران چهارم و نهم هم كه از نخبه هاي علمي بودند وجود داشت.

سخنران سوم از اعضاي تحكيم وحدت بود. اولين سخنران زن جلسه كه ظاهراً نتونسته بود خودش رو وفق بده و با تپق هاي  فراوانش جلب توجه مي كرد. ميگفتن كه اول قرار بوده كه يكي از آقابون اين تشكل بياد صحبت كنه كه ظاهراً زورش به جماعت نسوان نرسيده بود!

سخنران پنجم نماينده تشكل بسيج دانشجويي بود. اولين نفري كه سعي كرد متن نوشته شده رو كنار بگذاره و اصطلاحا زنده حرف بزنه كه اونم دوام نياورد و  براي حفظ وقت جلسه از رو خوند. اما امان از بچه هاي بسيج كه هر سال بايد يه برنامه ويژه اي اجرا كنند! بعد از تمام شدن متنش خيلي با جسارت و البته با خجالت و احترام از آقا خواست اگر شما اجازه بديد براي دست بوسي خدمت برسم چون بچه هاي بيت اجازه نميدن. آقا هم با لبخند رخصت دادند. در اين هنگام بود كه نظم جلسه بهم خورد و همه عقبي ها براي ديدن اين صحنه نيم خيز و از جا بلند شدند. بعد از نماينده بسيج آقا به مجري اشاره كردند كه ساير بچه هاي قبلي كه هم مي خواستند براي روبوسي خدمت آقا برسند هم بيان.

نفرششم از بچه هاي با حال و پر انرژي جهادي بود.

سخنران هفتم نماينده انجمن هاي اسلامي دانشجويان مستقل بود كه با صدايي محكم و رسا از روي متن خودش چند دفعه اي حاضرين را به تكبير كشاند.

در طي برنامه دانشجوهاي حاضر سر چند جا تكبير گفتند:

1-     محكوم كردن عاملين اصلي جريانات و اغتشاشات پس از انتخابات

2-     محكوم كردن رياست دانشگاه آزاد براي حمايت هاي مالي و معنوي از اغتشاش گران

3-     به دادگاه كشاندن موسوي و خاتمي

4-     پرهيز احمدي نژاد از معرفي كامران دانشجو به مجلس به خاطر حمايت دانشگاه آزاد از وي

سخنران هشتم نماينده دانشجويان دانشگاه آزاد بود. اول صحبتاي اين بنده خدا پچ پچ بچه ها بالا رفت كه با هيس هيس سايرين كم شد.

سخنران دهم و يازدهم هم كه تو وقت اضافه صحبت كردند نمايندگان تشكل جنبش عدالتخواه و فرهنگي دانشگاه ها بودند.

بعد از نفر يازدهم مجري برنامه با دست بوسي آقا همه را به توجه به فرمايشات ايشون دعوت كرد.

آقا خيلي صميمي بعد از شروع صحبتاشون با لبخندي دلنشين خطاب به دانشجوها گفتند: «جلسه، همان طورى است كه از يك جلسه‌‏ى دانشجوئى و جوان انتظار ميرود. آنچه كه گفته شد - كه البته سخنان متقن و دقيق و نو توى حرفهاى اين برادران و خواهرانى كه صحبت كردند، بود؛ تحليلهاى درستى بود ».

متن كامل بيانات آقا را اينجا بخوانيد.

افطاري متفاوت

در آخر برنامه مثل سنوات قبل همه بعد از نماز براي رسيدن به سر سفره و گرفتن جا براي رفقاشون پريدند. و خوب از اقتضائات جواني همينه ديگه!

منتها افطاري امسال از نظر من يه فرقي با سال هاي پيش داشت و اونم حضور طولاني مدت آقا سر سفره افطاري بود. فكر كنم دليل اونم حضور وزير بسيجي و البته بركنار شده بهداشت بود كه گرم صحبت با آقا بود و چنان دانش آموزي جلوي معلم خود زانو زده بود كه تحسين همه را برانگيخته بود./انتهای پیام/

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار