به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، «وزیر بهداشت نخود هر آش است! هرجا دوربین باشد، وزیر هم هست... او متخصص چشم است نه متخصص ریزگردها!» این حرفها اگر دیالوگ یک خالهبازی یا فیلم کودکانه باشد، قابل توجیه است اما وقتی از زبان مشاور معصومه ابتکار شنیده میشود، جای تحلیل و بررسی دارد.
درست است که «آش» بهخاطر وجود عناصری از طبیعت در آنها همچون نخود، لوبیا، گشنیز، اسفناج، تره، شوید، جعفری و کشک به حوزه کاری محیطزیست مربوط میشود اما تشبیه وزیر بهداشت به نخود آش از سوی مشاور ابتکار را نمیتوان به این سادگی نادیده گرفت.
سفر سیدحسن هاشمی، وزیر بهداشت به استان خوزستان به منظور پیگیری معضل ریزگردها و تهیه گزارشی از این موضوع برای طرح در هیات دولت، گویا به مذاق برخی حاشیهسازان در دولت خوش نیامده است؛ همانهایی که هر بار به بهانهای از سفر به خوزستان طفره رفتند؛ بهانههایی چون: هوا بد بود؛ آسمان سبز نبود؛ زمین اهواز صاف نبود؛ ماسک سبز رنگ نداشتیم؛ رنگ هوای خوزستان با رنگ لباس ما «ست» نبود و... اما وزیر بهداشت این قدم را برداشت.
او به جای وقتگذرانی در شبکههای اجتماعی و ارسال پیامهای خشک و خالی برای خوزستانیها، بهعنوان نماینده دولت به خوزستان رفت و برگشت تا نشان دهد همانطور که خوزستانیها در روز ۲۲ بهمن، گرد و خاک را بهانه نکردند و برای دفاع از آرمانهایشان به خیابانها آمدند، دولت هم باید خود را در قبال آنان مسؤول بداند.
هرچند اقدام وزیر بهداشت قابل تحسین است اما به نظر میرسد دست برخی افراد، بیش از حد در دولت یازدهم باز است و تصور میکنند کسی نباید خلاف خواست و تفکر آنها قدم بردارد. سفر وزیر بهداشت به خوزستان، برنامه و اقدام هوشمندانهای بود که در راستای خنثی کردن یک کمکاری بزرگ انجام شد و این از معدود تدبیرهای بجای دولت یازدهم به شمار میرود.
درس گرفتن از این اتفاقات، آن چیزی است که جامعه از دولت یازدهم انتظار دارد. دولت باید مراقب برنامههای مشکوک عدهای در درون دولت باشد و این احتمال وجود دارد که برخی برای زمینگیر شدن سیاسی دولت و هموار کردن راه برای دوستان همرنگ خود دارای نقشه و برنامه باشند.
تشبیه وزیر بهداشت به «نخود آش» در حقیقت برخاسته از عصبانیت مقامات محیطزیست است؛ چراکه در وهله نخست آنها مسؤول و البته داعیهدار محیطزیست هستند اما تعلل مشکوک آنها آنقدر ادامه یافت که چارهای جز سفر وزیر بهداشت به استان خوزستان نبود. سفر وزیر بهداشت به خوزستان ثابت کرد محیطزیست کشور را بدون «ابتکار» هم میتوان اداره کرد؛ البته ابتکار از آن لحاظ! این سفر نشان داد انجام وظیفه و مسؤولیت، خالهبازی نیست و آدم خودش را میخواهد؛ نمیشود پای اینترنت نشست و به مردم خوزستان گفت: «من شما را درک میکنم و همه این مدت به یاد شما بودم!»
عصبانیت مقامات محیط زیست از وزارت بهداشت را باید در جای دیگری نیز جستوجو کرد. آنجا که وزارت بهداشت به دو شایعه و حاشیهسازی پاسخ داد؛ یک: پارازیت؛ دو: بنزین! وزارت بهداشت با انجام آزمایشها و بررسیهای دقیق اعلام کرد که شایعات مرتبط با سرطانزا بودن پارازیت و بنزین تولید داخل، جنبه علمی و کارشناسی ندارد.
این دو شایعه در حقیقت، ابزار «ابراز وجود» برای برخی مقامات محیطزیست بود و در نبود این شایعات، محیطزیست سوژه دیگری نداشت و ندارد! امروز هم بیسوژگی و اصرار برای اعلام وجود، مقامات محیطزیست را دست به دامان «آش» و «نخود» کرده است؛ همان آشی که در خالهبازی سهم و نقش مهمی دارد.
گویا مقامات کنونی محیطزیست فراموش کردهاند که معضل ریزگردها دستپخت خود آنها است. آن زمان که بازار «سدسازی» داغ بود و همین افراد مسؤول محیطزیست بودند، هیچ کس فریاد نزد که با ساخت چندین سد روی کارون، اراضی کشاورزی خشک و لمیزرع خواهد شد و به کاهش قابل توجه سطح تالابهای بینالنهرین میانجامد. نظرات کارشناسان هم تاییدکننده این نکته است که ۲۰ تا ۲۵ سال قبل به جای سدسازی، میتوانستیم از گزینههای دیگری برای تامین آب شرب و کشاورزی مناطق جنوبی و جنوب غرب کشور استفاده کنیم، چرا که مطابق آمار، بیشتر سدهای ما زیر ۴۰ تا ۵۰ درصد آبگیری شده است و این بدان معناست که ما در دورهای اینهمه از بیتالمال برای سدسازی هزینه کردهایم اما همراه با مطالعات دقیق و کارشناسی نبوده است.
بنابراین آشی که به گفته مشاور ابتکار، وزیر بهداشت خود را نخود آن کرده، در اصل دستپخت و ابتکار یک خانم سبزپوش در دولت بنفش یازدهم است. راستی؛ جناب آقای کهرم! مشاور محترم خانم ابتکار! آیا شما میدانید در زمان آن سدسازیها، رئیس سازمان محیطزیست کشور چه کسی بوده است؟ نامش خیلی «آشنا» است، نوک زبانم است، شبیه همان نخود...
منبع: وطن امروز