به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، مهدی اسفندیار در وبلاگ سلامت از نگاه ملی نوشت؛ دیشب میهمان منزل بک معلم بودم، همان که تربیتم کرد و از نفس جانش برایم گذاشت، همان که صدای خس خس سینههای پر از گچش، درد غبار سینههای اهوازیان را از یادم برد، اینان نه یکماه و دو ماه که سی سال گچ خورده بودند، از حقوق بازنشستگیاش میگفت، زن و شوهر فرتوت و فرسوده و غمگین و در خرج روزگار گرفتار، فرزند بیکار و..... خدای من پرستاران ما که شغلشان را زینبی خواندیم چنین گرفتارند و معلمان ما که شغلشان را شغل انبیا ناامیدی چنان؟؟؟ آیا این کشور سرمایه ندارد؟ آیا این کشور برنامه ندارد؟ نه از این خبرها نیست درد ما درد تبعیض است درد ابن است که جمعیت چند میلیونی پرستاران و معلمان و دانشگاهیان ما کمتر از انگشتان یک دست در خانه ملت نماینده دارند و جمعیت بیست هزار نفری برخی از اقشار چند ده نماینده، به خدا از ماست که برماست؟ اگر نبود نامهای نجیبی چون عبدی خرم آباد و دهدشتی دهدشت و پزشکیان تبریز و مرندی مرند، میگفتم که سینهٔ من از بیدردی کدام گروه سوخته است که چه کنم که از ماست که بر ماست؟
مدت کوتاهی را تحت نظر رئیس دفتر رئیس جمهور سابق مشغول تهیه گزارشی از برون سپاری و..... در حوزه سلامت کشور بودم، به یکی از بیمارستانهای کشور در قلب پایتخت رفتم، وضعیت همکاران آزمایشگاه را دیدم، همانهایی که روئسای پاتولوژیست آنها به هنگام چانه زنی برای افزایش تعرفههای تشخیصی از خطرناک بودن کار سخن میگویند از بیماریهای ناشناخته در آزمایشگاههای از سختی کار و هزینه پرسنلی و..... اما خدای من کجا بود ریالی مزایا، همه بیچارهها با حقوق کارگری حداقلی کار میکردند، کاری نداشتند که اینها کی هستند و از کجا آمده بودند و چند سال سابقه داشتند، بمدتی را رایگان کار میکردند و بعد از سه ماه بیمه میشدند، برق از چشمانشان پریده بود، دختران و پسران ما کم فروغ بودند و مسئولان بیمارستان خوشحال که از محل اجاره دادن ابن بیچارهها چند میلیونی گیرشان میآمد و..... سایه تاریک یاس و ناامیدی که لذت سر پیراپزشکان میآمد، آنها باید جور سو مدیریتها رو میکشیدند؟ آنها هرگز نام اعضای کمیسیون بهداشت و درمان را نمیشناختند، همانها که نمایندهٔ آنها بودند؟؟؟؟ و مسئول وقت معاونت برنامه ریزی رئیس جمهور که نمیدانست در پس کاهش هزینهها ی ایشان و نبود نظارت در حوزه سلامت چه پوستی از پرستاران و پیراپزشکان و بیماران و بیمهها و..... کنده میشود تا یک مسئول فنی ازمایشگاه به نمایندگی از وزارت فخیمه بهداشت در برنامه نبض حضور پیدا کند و بیخیال از بغض فرو خفتهٔ آن پرستار و آن پیراپزشکان از برونسپاری دفاع کند. دست به دامن دکتر مهدوی رئیس وقت بیمارستان بقیه الله شدم که تجربه برونسپاری مرکز تصویر برداری آن بیمارستان را داشتند، میگفت که با برونسپاری همه چیز تجاری شد، بیمار منبع درآمد بود و کیفیت فدای کمیت شد، در نهایت میدیدیم که به دلیل سودجویی یک نفر بیماری که سونوگرافی نرمال داست در اتاق عمل زیر تیغ جراحی از او توده بیرون میآمد و برعکس بیماری که میگفتند توده دارد، چیزی نداشت، میگفت دیدم که اشتباه کردم مسئولیت خطای خود را قبول کردم و از آن کار برگشتم و شدم متولی کار چون جان بیماران برایم بیشتر ارزش داشت؟
اما برونسپاری ادامه یافت، عدهای مزه پول اونها رو برده دنیا کرد، از برونسپاری دفاع کردند و میکنند، از بیمارستانهایی که باید خصوصی شوند سخن میگویند از پرستارانی که باید بروند زیر دست و اجارهٔ یک نفر، از بیمارانی که باید از سلام تا والسلام آنها تحت رضایت یک عدهٔ خاص کنترل و هدایت و نظارت شود و هر فریادی از این بیداد را بر نتافتن و هوار کردن؟ ازشان آسمانی که ممکن بود با سریال انتقادی مهران مدیری خدشه دار شود و از برنامه جنایتکارانهٔ ثریا که باید محکوم میشد و..... خدایا مگر از ما نیست که بر ماست، وگرنه چگونه میتوان راستی چون له شدن جان و مال و حقوق پرستاران و پیراپزشکان را دروغ جلوه داد و دروغی چون طرح تحول را راست؟ این چه تحولی است که لنگهای در ینگه دنیا ندارد؟ از اساس غلط هست و از نسب پاکش میخوانند؟ خدایا به مسئولین بودجه ریزی ما شعوری بده و درکی که بدانند، در کشوری که تمام معلمانی زیر خط فقر زندگی میکنند، امید حاصل نمیشود و تدبیر کار این نیست که رضای خواص را بر تقدیر عوام حاکم کرد. به آنان بیاموز که نظام بودجه ریزی و برنامه ریزی یک کشور با یکجانبه نگری به سرانجام نمیرسد و به مردم ما بیاموز که بدانند، در وقت انتخاب چشم را باز کنند و مسببان و حامیان طرح تحول سلامت را که ندیدهاند چه بر سر معلمان و کارگران و پرستاران و پیراپزشکان و....... محیط زیست و..... آمده است از لباس قدرت خلع کنند خدایا به رئیس جمهور ما بیاموز که باید حرف ما را برای چهار سال بشنود و نه برای دو هفته که ما هوشیارتر از این هستیم که با ما چنان کنند و تقدیر ما را یکسره به دست زیر دستانی بسپارند که آنان را نه مسئول بلکه رقیب سفرهٔ نان میدانیم. آقای رئیس جمهور ما را بشنوید، همانگونه که در سال ۹۲ ما شما را میشنیدیم؟ ما به شما خواهیم گفت که سرنوشت آنانکه در این روزها در مجلس شورای اسلامی از شنیدن صدای چهار هزار نفر پرستار شبکاری دادهٔ خسته و فرتوت را دریغ کردهاند را چگونه رقم خواهیم زد، ما نیز آنان را نخواهیم شنید؟!
دستی به سر روی این بودجه بکشید برادران و خواهران و مادران و پدران معلم و کارگر ما را دریابید، پرستاران و پیراپزشکان این مرز و بوم حاضر نیستند که مثل برادران و خواهران ناتنی عضو کمیسیون پزشکی مجلس، چشم بر آلام آنها بپوشند، آقای روحانی نگاه بر لباس مندرس و تمیز و دهان بیدندان اما پر از ادب و انصاف و احترام معلمان اگرچه برای اعضای کمیسیون بهداشت و درمان کشور دلیلی نشده است که کمی از سهم خودشان به نفع آنها کنار بکشند، اما جنابعالی که یک حقوقدان هستید و نه یک سرهنگ؟؟؟ خیلی زود ما را به مزیت سرهنگها رساندید؟؟؟؟!!!
آقای روحانی جشن پرستار را خالی کردید و نیامدید، هنوز دیر نشده به میانه میدان بیایید، باید وظیفه سرپرستی خودتان را بر آنان طوری انجام بدهید که یکی به رویای پراید نیاندیشد و دیگری به یک جین پرادوی رنگارنگ و غم یکی تلفنی از بیمارستان برای گرفتن اوردر و دیگری کیشیکهای کشندهٔ ۴۸ ساعته؟؟؟؟ ما عزم خود را برای نشنیدن صدای اعضای کمیسیون بهداشت و درمان در انتخابات ۹۴ جزم کردهایم و ما معلمان و نویسندگان و کارگران و پرستاران به شکایت از نشنیدنهای شما، شما را نیز به وقتش نخواهیم شنید.