به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، آیا دروغ لازمـه سیـاستـمداری است؟افکار عمومی در بیشتر نقاط دنیا به سیاست به عنوان یک کنش اجتماعی و سیاستمداران به عنوان کنشگران آن نگاهی منفی دارند.
این نگاه منفی سابقه ای کهن دارد.
از این منظر سیاست عرصه قدرت نمایی، مکر و فریب،رنگ عوض کردن و منفعت طلبی است.
سیاستمدارن قابل اعتماد نیستند چون برای رسیدن به اهداف خود استفاده از هر ابزاری را مجاز می دانند. آنها اغلب ریاکاران قدرت طلبی تلقی می شوند که جاه طلبی های شخصی را پشت لفاظی در باره خدمات عمومی و عقاید ایدئولوژیک پنهان می کنند.
در دوران مدرن، فعالیت افشاگرانه رسانه ها درباره عملکرد دولتمردان و سیاستمداران این تصور را قوت بخشیده و باعث شده تا ایده سیاست ستیزی اوج بگیرد.
از این منظر سیاست فعالیتی سودجویانه، ریاکارانه و غیر اخلاقی است و این دیدگاه در عبارت های تحقیر آمیزی مانند«سیاست کاری» و «زد و بند سیاسی» به روشنی دیده می شود. پیشینه این دیدگاه در باره سیاست را معمولا به نوشته های «نیکولو ماکیاولی» مربوط می دانند که در کتاب « شهریار» شرحی کاملا واقع گرایانه از سیاست داد و توجه همه را به استفاده رهبران سیاسی از حیله، ستم و تقلب جلب کرد.
رویکرد جدایی اخلاق از سیاست از کهن ترین رویکردهاست طبق این نظریه که به سیاست ماکیاولی شهرت یافته است باید میان قواعد اخلاقی و الزامات سیاسی تفاوت قائل شد و براساس واقعیت و با در نظر گرفتن منافع و مصالح دست به اقدام سیاسی زد.
براساس این رویکرد که ماکیاول آن را بنیان نهاده است توجه به اخلاق در سیاست به شکست در عرصه سیاست می انجامد زیرا مدار اخلاق حق و حقیقت است حال آنکه غرض سیاست منفعت و مصلحت است.
این دیگاه منفی درباره سیاست مبین برداشتی اساساً لیبرالی است مبنی بر این که چون افراد سود جویند، قدرت سیاسی فاسد کننده است، چون سیاست، آنهایی را که قدرت دارند برمی انگیزد تا از موقعیتی که دارند به سود خود و به زیان دیگران بهره ببرند.[i]
البته این نگرش مطلق نیست و با توجه به ساختار حکومت های گوناگون و ابزارهای مهار قدرت متفاوت است.
چنین رویکردی به سیاست موجب رویگردانی بسیاری از افراد متدین و اخلاقی از آن شده است زیرا این باور ریشه دار شده است که سیاست ماهیتا از اخلاق جداست.
«واسلاوهاول» متفکر اهل چک که پس از فروپاشی نظام کمونیستی به ریاست جمهوری این کشور رسید معضل جهان امروز را اخلاقی کردن سیاست می داند و می نویسد:«تجربه و مشاهدات من تایید می کند که در سیاست اعمال اخلاق امکان پذیر است، موفقیت تنها یک راه دارد و آن صداقت است و اخلاق در واقع در بطن هر چیزی نهفته است».
این نگرش نسبت به سیاست در عرصه سیاست بین الملل نیز وجود دارد.
از نگاه مردم عادی، وقوع جنگ های خانمان سوز و خاتمه آن، ایجاد ائتلاف ها و اتحادهای رنگارنگ و در مجموع فعالیت های دیپلماتیک بیش از آن که جنبه ای اخلاقی و ایده آل گرا داشته باشد، اقدامی برای افزایش سود و منفعت به هر قیمت ممکن است. بسیاری از وقایع تاریخ در دوران کهن و به ویژه قرن اخیر هم بر این ادعا صحه می گذارد.
در حال حاضر هم بخش عمده تحولات صحنه روابط بین الملل به تغییر مواضع سکانداران کشتی سیاست خارجی قدرت های بزرگ بستگی دارد.
در فرایند مذاکرات هسته ای ایران و ۱+۵ این موضوع نمود زیادی داشت.
سال گذشته و در آستانه به توافق رسیدن طرف های مذاکره، «لوران فابیوس» وزیر امور خارجه فرانسه با اتخاذ رویکردی متفاوت از قبل به این جریان خدشه وارد کرد.
اگر چه «توافق موقت ژنو» در سوم آذر ماه سال ۱۳۹۲ این تغییر موضع را خنثی کرد اما اظهارات و اقدامات متلون سران ۱+۵ و به ویژه ایالات متحده آمریکا در طول یک سال اخیر همچنان ادامه داشت.
در آخرین حلقه از این زنجیره نقض قرار و دروغ پردازی، سخنرانی نتانیاهو در کنگره آمریکا، تمدید تحریم های ایران برای یک سال دیگر توسط اوباما (در روز چهارشنبه گذشته)، نامه بی پروای ۴۷ سناتور جمهوریخواه مبنی بر لزوم تجدید نظر در توافق احتمالی میان ایران و ۱+۵ و در نهایت نامه ۲۵۰ نماینده کنگره به اوباما که لغو دائمی تحریم ها را منوط به مصوبه کنگره دانسته بودند اشاره کرد.
شکل پاکیزه گزاره عامیانه و مشهوری که می گوید «سیاست پدر و مادر ندارد» این روزها در روند مذاکرات هسته ای دیده می شود.
اتخاذ مواضع و تاکتیک های متفاوت بخش مهمی از فنون دیپلماتیک است. این بحثی غیر قبل انکار است.
اما آن چه در حال حاضر بر حواشی مذاکرات حاکم است دروغ ها و عهدشکنی هایی است که جز نگرش ماکیاولیستی آن هم از نوع غلیظ شده آن، در قالب هیچ قانون و استراتژی دیپلماتیک نمی گنجد.
اینجاست که نگرانی از خیانت و از پشت خنجر زدن طرف مذاکره کننده معنا و مفهوم پیدا کرده و هوشیاری هرچه بیشتر متولیان سیاست خارجی را می طلبد.
[i] سیاست،آندروهیوود، ترجمه عبدالرحمن عالم، نشر نی،۱۳۸۹
منبع: رصد