کد خبر:۳۹۸۳۹۴
یادداشتی از آیت الله جوادی آملی در بیان شاخصه‌های وجودی حضرت زهرا (س)

کوثر بی‌زوال نبی

وجود مبارک فاطمه (سلام الله علی‌ها) آمدند که بمانند، نیامدند که بروند؛ نظیر افراد دیگر نیست که می‌‎آیند و می‌‎روند بلکه او آمد که بماند.

به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، وجود مبارک فاطمه (سلاماللهعلی‌ها) آمدند که بمانند، نیامدند که بروند؛ نظیر افراد دیگر نیست که می‌‎آیند و می‌‎روند بلکه او آمد که بماند و اگر امیرالمومنین (علیهالسلام) درباره عالمان دین فرمود: «العلماء باقون ما بقی الدهر» [۱] مصداق کامل و بالذات این علما خود معصومین هستند و چون فرمود: «نحن العلماء وَشیعتنا المتعلمون وَسائر الناس غثاء» [۲] و اگر علما شامل غیرمعصوم بشود بالعرض و بالتبع است، عالمی که ارتباطش با اهل بیت (علیهمالسلام) کامل است، می‌‎ماند، آن عالمی که بهره ولایی‎اش کم است کم می‌‎ماند و آنکه بی‎ولایت است «ذلک میت الاحیاء» [۳] مانند دیگران از بین می‌‎رود و از یاد می‌‎رود.

 

تجلی زوالناپذیری حضرت فاطمه زهرا (سلام‎الله‎علی‌ها) در سوره کوثر

اما تحلیل بخش پایانی سوره کوثر می‌‎تواند سند این بحث باشد که زهرا (سلاماللهعلی‌ها) آمد که بماند. در جریان سوره کوثر (إِنا أَعْطَیناکَ الْکَوْثَرَ * فَصَل لِرَبکَ وَانْحَرْ * ان شانِئَکَ هُوَ اْلأَبْتَرُ [۴]، مستحضرید که غالب مفسران شیعه و سنی گفتند که عده‎ای از صنادید قریش، مشرکان، بدخواهان [و] معاندان براساس‌‌ همان سنت‎های باطل جاهلیت گفتند: بعد از مردن پیغمبر، نام او، مکتب او و یاد او از بین می‌‎رود؛ برای اینکه او که پسر ندارد [۵]. درباره دختر باورشان این بود که:
 «بنونا بنو أبنائنا و بناتنا
بنوهن أبناء الرجال الأباعد» [۶]


این شعر، شعار رسمی جاهلیت بود. می‌‎گفتند که پسران ما و نوه‎‎های پسری ما، این‎‌ها فرزندان ما هستند، اما نوه‎‎های دختری ما فرزند ما نیستند، این‎‌ها فرزند مردان دیگرند؛ «... و بناتنا بنوهن أبناء الرجال الأباعد». این‎‌ها برای زن حرمتی قائل نبودند. برای فرزند‎های دختر حرمتی قائل نبودند و می‌‎گفتند چون پیغمبر پسرش قبلا مرد و اکنون پسری ندارد و در اواخر عمر به سر می‌‎برد و جز دختر چیزی از او نمانده است، با مردن او، مکتب او، نام او و دین او سپری می‌‎‎شود و از بین می‌‎رود. آن‎‌ها چنین شنائتی و چنین سرزنشی داشتند.

 

ذات اقدس الهی فرمود تو برای همیشه می‌‎مانی برای اینکه من به تو چیزی دادم که هیچ کسی نمی‌‎تواند آن را از بین ببرد و به تو فرزندی دادم که حافظ و مجری آن است. چیزی که به تو دادم قرآن است و آن کسانی هم که حافظ قرآن، مفسر قرآن، مبین قرآن، معلم قرآن، مجری احکام و حدود قرآنند، فرزندان همین دخترند. فرمود: «إِنا أَعْطَیناکَ الْکَوْثَرَ»؛ این کوثر مصادیق فراوانی دارد؛ دین است، قرآن است و ولایت است. «إِنا أَعْطَیناکَ الْکَوْثَرَ * فَصَل لِرَبکَ وَانْحَرْ * ان شانِئَکَ هُوَ اْلأَبْتَرُ» [۷]؛ یعنی آن‎هایی که تو را شماتت می‌‎کردند بدی تو را می‌‎خواستند، انقطاع نسل تو را می‌‎خواستند و اب‌تر بودن تو را در نظر داشتند، آن‎‌ها خودشان ابترند؛ نه تو ابتری.

 

فاطمه زهرا (سلام‎الله‎علی‌ها) همتای قرآن در مقام حدوث و بقا

سر اینکه این بانو (سلام الله علی‌ها) حجت بر ائمه (علیهم السلام) است و اگر علی‎بن‎ابی‎طالب (علیه السلام) نبود، احدی همتای آن حضرت نبود (آدم و مِن دونه) این است که او [فاطمه (سلام الله علی‌ها)] مثل خود قرآن کریم در مقام حدوث و بقا شکل گرفت. قرآن از زمین برنخاست از فکر کسی تدوین نشد، هیچ عالم بشری این قرآن را تدوین و تنظیم نکرد. سوره‌هایش، آیاتش، معارفش [و] مفاهیمش را بررسی و انشا نکرد. مستقیما از جهان غیب نازل شد و در طی ۲۳ سال ماند و برای ابد جای خود را تثبیت کرد. این سه کار را قرآن کرد یعنی از زمین برنخاست [بلکه] اولا از آسمان نازل شد، ثانیا نزولش هم ۲۳ سال طول کشید، ثالثا ماند که برای ابد بماند. این‎طور نیست که ـ معاذ‎ الله ـ قابل زوال باشد و از بین رفتنی باشد: «لا یَأْتیهِ الْباطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَلا مِنْ خَلْفِهِ». وقتی هویت انسان کامل مخصوصا فاطمه زهرا (سلام الله علی‌ها) را ارزیابی می‌‎کنیم می‌‎بینیم در همین مثلث خلاصه می‌‎شود: او از زمین برنخاست [بلکه] از آسمان نازل شد و تقریبا همسفر قرآن کریم بود. تا قرآن آیاتش و سورش نازل می‌‎شد، او هم روزانه متکامل می‌‎شد ترقی می‌‎کرد و تا قرآن به پایان رسید، عمر این بی‎بی هم به پایان رسید و برای ابد ماند؛ گرچه «إِنکَ مَیتٌ وَإِنهُمْ مَیتُونَ» شامل همه انسان‎هاست. آن مثلث درباره قرآن روشن است. همه ما می‌‎دانیم که این کتابی است از ذات اقدس الهی نشأت گرفته [و] هیچ فکری او را تدوین نکرده [است]، از آسمان غیب نازل شده و این کتاب طی ۲۳ سال به‎تدریج نازل شده است. بعد از اینکه «الیَوْمَ أَکْمَلْتُ» و سایر آیات نازل شد، این کتاب نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد، «الی یوم القیامه» ماندنی است. بنابراین اولا از آسمان و غیب نازل شد، ثانیا طی ۲۳ سال به‎تدریج متکامل شد، ثالثا به «الیَوْمَ أَکْمَلْتُ» و مانند آن رسید و ماند برای ابد. جریان فاطمه زهرا (سلام الله علی‌ها) هم همین‎طور است. [۸]

 

 طلیعه آسمانی پیدایش حضرت فاطمه زهرا (سلام‎الله‎علی‌ها)

وقتی وجود مبارک پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به مقام شامخ نبوت بار یافتند [و] به معراج رسیدند، در معراج غذایی میل کردند. وقتی از معراج نازل شدند و به زمین آمدند دیگر تماسی نداشتند، مگر اینکه آن غذا به‎صورت نطفه در بیاید؛ آن میوه آسمانی و غیبی و بهشتی. آن میوه غیبی و بهشتی وقتی در صلب مطهر رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به‎صورت نطفه فاطمه (سلام الله علی‌ها) درآمد، در قرار مکین خدیجه (سلام الله علی‌ها) مستقر شد؛ پس وجود مبارک این بانو نظیر افراد دیگر (نظیر مرد‎‌ها یا زن‎های عادی) نیست که نطفه آن‎‌ها محصول آب و غذا و میوه زمین باشد [و] از زمین برخاسته باشد. همان‎طوری که قرآن نظیر کتاب‎های بشری نیست که محصول فکر بشر باشد، نطفه وجود مبارک فاطمه (سلام الله علی‌ها) هم محصول آن میوه غیب (میوه بهشت) است؛ یعنی از زمین برنخاست، منتها این چند سالی که طول کشید تا این نطفه مستقر بشود، این مقدمه انعقاد نطفه است. باید وحی نازل بشود، باید پیامبر به آن مقام وحی‎یابی برسد، باید آن انقطاع وحی به‎عنوان آزمون فرا برسد، باید نوبت معراج فرا برسد، باید پیغمبر به معراج برود، باید در معراج آن میوه بهشتی را میل کند بعد آن تبدیل به نطفه بشود تا بشود فاطمه (سلام الله علی‌ها). وقتی هم که از معراج آمدند یک سال یا کمتر طول کشید تا وجود مبارک فاطمه (سلام الله علی‌ها) متکونه بشود. این، طلیعه پیدایش و تجلی آن بانو در عالم طبیعت است. [۹]
 

 

منبع: ویژه نامه نوروز پنجره

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار