به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، حسین راغفر ضمن سخنانی در مؤسسه دین و اقتصاد تصریح کرد: سلطه فرهنگی مهمترین وسیله سایر اشکال سلطه است. اینکه در ایران عدهای فکر میکنند نفس رابطه با آمریکا باعث ایجاد توسعه در کشور میشود، نشان از سلطه فرهنگی دارد. انگیزه فرهنگی آمریکا از مذاکرات حفظ هژمونی فرهنگی غرب است. انگیزه آنها این است که این معنی را به جهان بقبولانند ایران هم نتوانست بدون همکاری با غرب به حیات خودش ادامه دهد. حال آنکه غرب در حال افول است. البته اینکه میگویم غرب در حال افول است، به معنی نابودی و از هم پاشیدن غرب نیست. مثال این افول، دولت بریتانیاست که از اسب قدرت جهانی افتاد اما از چرخه سیاست جهانی کنار نرفت.
وی ممانعت از صنعتی شدن ایران را یک خواسته دیگر آمریکا از مذاکرات و توافق خواند و گفت: ایران تحت فشار و تحریم، ایرانی است که میتواند راه خودش را پیدا کند. در دوره جنگ، صنایع کوچک متعددی در کشور شکل گرفت اما با باز شدن درهای کشور همه اینها کنار گذاشته شدند. امروز در شرایط تحریم میبینیم حتی در مجلس این سؤال مطرح میشود که ما چگونه بدون نفت زندگی کنیم؟ این فقط در سایه فشار شکل میگیرد. دسترسی به منابع ارزی بادآورده مانع شکلگیری تولید در کشور است. ایران فقط بدون درآمدهای نفتی است که میتواند راه توسعه صنعتی را پیدا کند. بهترین کاری که غرب میتواند بکند، این است که با باز کردن شیر پولهای نفتی، جوانههای تولید در کشور را بخشکاند. علل اصلی مذاکره غرب با ایران است.
به گزارش مشرق، راغفر اضافه کرد: به هر حال این توافق در صورت نهایی شدن پیامدهایی خواهد داشت که با توجه به شرایط کشور، نگرانکننده است. اولین دلیل این نگرانی فقدان یک استراتژی توسعه است. دولت هنوز بعد از نزدیک دو سال، تصویر روشنی از سیاستهای اقتصادی خود ارائه نکرده است.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: دولت تاکنون هیچ تصویری از استراتژی توسعه خود نداده است. شاید ادامه سیاستهای آزادسازی که از بعد از جنگ هیچ تغییری نداشته است، سیاست دولت کنونی هم باشد. اسم دولتها و شدت و ضعف اعمال سیاستها بسته به تغییرات قیمت نفت در این سالها تغییرکرده اما اصل این سیاستها همواره ثابت بوده است.
این اقتصاددان حامی دولت ادامه میدهد: اینکه میبینیم درست بعد از تفاهم، جلو ریزش قیمت ارز به اسم صادرات گرفته میشود، به این معنی است که مردم ایران از جیب خود به عدهای یارانه دهند تا آنها بتوانند سنگ معدن و پسته صادر کنند و پول هنگفتی به جیب بزنند. اقتصاد ما امروز اسیر نظام بانکی فاسد است. اگر امروز دولت، بانکها را به فروش املاکشان مجبور کند، قیمت ملک در کشور سقوط خواهد کرد. منابع ارزی بزرگی در بانکها قفل شده و بانک مرکزی به خاطر منافع این بانکهاست که اجازه ارزان شدن قیمت دلار را نمیدهد. این بانکها در دولت قبل بخش بزرگی از سرمایه خود را به ارز تبدیل کردهاند و امروز حاضر نیستند ارزشان را وارد بازار کنند. ما نگرانیم کل پولی که بعد از توافق آزاد میشود، توسط واردات کالاهای بنجل مجدداً به جیب غربیها برود. نابرابریهای کنونی با آزاد شدن داراییهای کشور و واردات بیشتر فزونی خواهند یافت.
حسین راغفر میگوید: انتظار منطقی مردم این است که با برداشته شدن تحریمها و از بین رفتن این هزینهها، قیمتها کاهش پیدا کند. با این حال، اظهارات مسئولان نشان میدهد که قرار نیست این اتفاق بیفتد چون در اینجا سود زیادی انتظار سرمایهدارها را میکشد.
در کشوری که دولت بر سر منابع نفتی نشسته، رابطه دولت با بخش خصوصی، مردم و دیگر نهادهای اجتماعی با کشورهای متمدن بهکلی متفاوت است.
وی خاطرنشان کرد: رئیس سازمان مالیاتی کشور در تلویزیون گفت ما بین ۲۰ تا ۲۵ درصد تولید ناخالص داخلی کشور، فرار مالیاتی داریم. ما ۹۳۴ هزار میلیارد تومان تولید ناخالص داخلی داریم. ۲۰ درصد آن معادل ۱۸۰ هزار میلیارد تومان است که فرار مالیاتی است. ۷۰ هزار میلیارد تومان در سال ۹۳ فرار مالیاتی داشتهایم. کل بودجه ۱۳۹۳ معادل ۱۷۵ هزار میلیارد تومان است. بنابراین کشور با مالیات میتواند بدون فروش یک قطره نفت اداره شود.
منبع: کیهان