به گزارش خبرنگار بین الملل «خبرگزاری دانشجو» ؛ پایگاه اینترنتی نشنال اینترست در گزارشی تحت عنوان « چگونه ایران آمریکا را فریب داد «نوشت :توافق چارچوب که اخیرا میان آمریکا ، شرکای این کشور و ایران در لوزان سوئیس به دست آمد ، حجم وسیعی از واکنش ها و اظهار نظرات هم حامیان و هم مخالفان این توافق را در بر داشت. ولی متاسفانه بخش اندکی از این تفاسیر و اظهار نظرات بر این نکته متمرکز است که ایران تلاش می کند از این مذاکرات چه چیزهایی به دست آورد.
با نگاهی به چارچوب مذاکراتی که موجب حصول به این توافق شد به نظر می رسد مذاکره کنندگان آمریکایی به نوعی کوته بینی مشابه در این گفتگوها دچار بوده اند. در هر مذاکراتی ،کلید موفقیت به نوبه خود در توانایی دیدن مسائل از دریچه دیدگاه طرف مقابل نهفته است. در این میان باید گفت ناتوانی در درک اهداف واقعی ایران در سوئیس، منجر به حصول توافقی شده است که متن آن تنها بر مسائلی تمرکز دارد که از اهمیت چندانی برخوردار نیستند ، موضوعاتی مانند زمان گریز هسته ای ایران یا تدارک و پشتیبانی از نظارت های هسته ای و در واقع مسائل بسیار مهم از قلم افتاده اند و مذاکره کنندگان از آنها غافل شده اند.
نتیجه این شده توافقی به دست آید که به ایران بیشتر چیزهایی را که می خواهد داده است : زمان کافی و پول . آمریکا و شرکای بین المللی آن در عوض یک مشت تضمین های مبهم دریافت کرده اند و یک کنفرانس مطبوعاتی که ایران از قبل در آن دست بالا را گرفته بود.
بر اساس این گزارش یک کشور برای دستیابی به توانمندی هسته ای به سه جزء مهم و اساسی نیاز دارد : مواد هسته ای شکافت پذیر، یک نقشه کارآمد برای تولید سلاح هسته ای و یک سامانه موثر و قابل اعتماد برای حمل و انتقال این سلاح . گفته می شود ایران از توانایی لازم برای تولید مواد هسته ای کافی به منظور تولید یک بمب ظرف مدت سه ماه برخوردار است
بنابراین چرا آنها نباید این کار را انجام دهند؟ یک دلیل احتمالی این است که اگر حتی همه مواد هسته ای شکافت پذیر را در جهان در اختیار داشته باشیم ولی اگر یک طرح و نقشه برای تولید یک بمب کارآمد یا یک موشک مطمئن و قابل اعتماد برای حمل این سلاح هسته ای نداشته باشیم ، ساختن بمب به هیچ دردی نمی خورد. آنچه ایران از مذاکرات لوزان نیاز داشت ، کاهش تحریم ها بود که بتواند در سایه آن اقتصاد خود را احیا و نظام خود را حفظ کند و بودجه مالی مورد نیاز را برای تلاش هرچه بیشتر به منظور تهیه نقشه تولید بمب و مهیا ساختن یک موشک دوربرد که بتواند سلاح هسته ای را بر ضد مواضع دشمنان حمل کند ، تامین سازد. و این درست دقیقا همان چیزهایی بود که ایران از مذاکرات لوزان به دست آورد.
مذاکره کنندگان آمریکایی در عوض توجه اصلی خود را بر واداشتن ایران به چشم پوشی از سانتریفوژها و تحویل ذخایر اورانیومی خود معطوف داشتند. به ما گفته می شود مذاکره کنندگان آمریکایی تا حدودی موفق عمل کرده اند . ایران موافقت کرد تا از دو سوم سانتریفوژهای خود و نیز نود و هشت درصد از ذخایر اورانیوم غنی شده چشم پوشی کند. ( با این همه سرنوشت نهایی ذخایر اورانیومی ایران و ابزارها و روش های انهدام آنها در مفاد توافق چارچوب مبهم باقی مانده است.(
آنچه که به نظر نمی رسد مذاکره کنندگان آن را درک کرده باشند ، این است که این امتیازات تا چه اندازه بی ارزش و کم اهمیت هستند. افزون بر آن اشارات مکرر به زمان گریز هسته ای ایران نشان می دهد نوع نگاه تیم مذاکره کننده آمریکایی به موضوع سطح توانمندی کنونی ایران برای غنی سازی اورانیوم بدون توجه به راهبرد طولانی مدت این کشور تا چه اندازه سطحی و کوته بینانه بوده است.
این گزارش مدعی میشود: تصمیم ایران مبنی بر چشم پوشی از سانتریفوژها و احتمالا رقیق سازی اورانیوم غنی شده خود ، هزینه چندانی را بر تهران تحمیل نمی کند. چراکه با توجه به دستیابی ایران به فناوری فرایند غنی سازی و بومی سازی این فناوری، ایران می تواند درشرایط کنونی به طور موقت اجازه دهد تا برخی از سانتریفوژها خاموش و مواد هسته ای از کشور خارج شوند زیرا ایران هنوز یک نقشه برای تولید بمب کارآمد در اختیار ندارد. به موجب برخی گزارش ها گفته می شود ایران در تاسیسات پارچین سرگرم آزمایش بر روی چاشنی های بمب است .
این گزارش میافزاید: افزون بر محروم ساختن بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی از بازدید از این سایت در طول ده سال گذشته ، مذاکره کنندگان ایرانی در نشانه ای دیگر از مهارت های چشمگیر در فن مذاکره موفق شدند آمریکا را وادار سازند تا موافقت کند در متن توافق چارچوب در لوزان حتی یک بار هم به سایت پارچین اشاره نشود. ایران هم اکنون از فرصت کافی برای دستیابی به نقشه طراحی بمب برخوردار است و در عین حال موفق شده تا آمریکا را وادارد تا از اعزام بازرسان به تاسیساتی که مشکوک به انجام تحقیقات تسلیحاتی است ، چشم پوشی کند.
ایران به محض دستیابی به یک نقشه طراحی سلاح هسته ای می تواند سانتریفوژهای خود را راه اندازی و در مدت زمان کوتاهی هر اونس اورانیومی را که تحویل داده است بار دیگر غنی سازی و تولید کند. چرا که ایران از قبل هم تحت تحریم های شدید اقتصادی و نظارت های فشرده و دقیق بین المللی موفق شده بود پیشتر آبشارهای سانتریفوژی خود را بسازد و این همه اورانیوم را غنی سازی کند. حال تصور کنید ایران امروز بدون وجود تحریم ها با چه سرعتی قادر خواهد بود تا همین کار را بار دیگر انجام دهد.
بر اساس این گزارش حتی اگر ایران یک نقشه طراحی بمب کارآمد داشته باشد ، هنوز هم به یک سامانه مطمئن برای سوار کردن و حمل این بمب نیاز دارد. برجسته ترین نکته در متن توافق چارچوب که آمریکا امضا کرده این است که در آن حتی به موضوع برنامه موشک های بالستیک ایران کوچکترین اشاره ای نشده است. ایران از همین فردا می تواند یک دور از آزمایش های موشکهای بالستیک را انجام دهد بدون آن که کلمه ای از توافق چارچوب لوزان را نقض کرده باشد. ایران بر خلاف دیگر کشورهای هسته ای که از جتهای جنگنده بمب افکن پیشرفته یا زیر دریایی های قادر به حمل موشک های بالستیک یا کروز یا سکوهای پرتاب موشک بهره مند هستند ، این گونه سکوهای قادر به حمل و پرتاب تسلیحات هسته ای را در اختیار ندارد و بنابراین در حال تولید موشک های دوربرد بالستیک است که قادر به حمل و پرتاب بمب های هسته ای باشند.
بنابر ادعای این گزارش اصلی ترین موشک بالستیک ایران موشک شهاب 3 است. کارشناسان در خصوص توانمندی دقیق موشک های شهاب سه اختلاف نظر دارند ولی اغلب بر این نکته متفق القولند که این موشکها می توانند یک کلاهک هسته ای را حمل کنند و می توانند اسرائیل را هدف قرار دهند. ایران صدها فروند از این موشکها در اختیار دارد و بر روی تولید موشکی جدید به نام سجیل کار می کند که حتی از برد بیشتری برخوردار است و خرج بزرگتری را حمل می کند.
در هیچ جای توافق لوزان ، ایران به چشم پوشی از هیچیک از موشک های موجود خود یا خودداری از آزمایش موشک های نسل جدید ملزم نشده است. از همه بدتر این که توافق قول می دهد ابزارهای مالی مورد نیاز ایران را برای احیا و توسعه برنامه آزمایش موشکی برای تهران به نحوی فراهم سازد. ایران در طول یک دهه گذشته بیش از یک میلیارد دلار در بخش توسعه موشکی هزینه کرده است. موشک های بالستیک برنامه ای بسیار پرهزینه و گران است و همین هزینه های سنگین بوده که به علت کاهش منابع مالی ناشی از اعمال تحریم ها ، ایران ناچار شده است تا برنامه توسعه موشک های سجیل را فعلا متوقف سازد. حال با توجه به شرایط کنونی حاصل از کاهش تحریم های ایران ، ممکن است این وضعیت تغییر کند.
بر اساس مدعای نشنال اینترنست ایران از سال 2009 مواد هسته ای کافی را برای ساخت یک بمب در عرض تنها چند ماه به دست آورده است. احتمالا ایران به این دلیل تاکنون بمب نساخته که توانمندی این کشور در زمینه غنی سازی اورانیوم ، خیلی بیشتر از توانایی در طراحی نقشه تولید یک بمب یا سوار کردن یک کلاهک هسته ای بر روی موشکی که بتواند آن را به گونه ای مطمئن حمل کند، پیشرفت کرده است.
کشورهایی مانند پاکستان ، هند و آفریقای جنوبی سالها قبل از تلاش برای تولید یک بمب هسته ای ، در زمینه برنامه های هسته ای غیر نظامی فعالیت می کردند. هر چه تجربه یک کشور در زمینه اداره کردن یک برنامه هسته ای بیشتر باشد ، بهتر می تواند خود را به سلاح هسته ای کارآمد مجهز سازد. کاهش تحریم های ایران و فراهم آوردن فضای تنفس و حتی دعوت از تهران برای مشارکت در برنامه هسته ای غیر نظامی ؛ ایران را قادر می سازد تا در زمینه فناوری های هسته ای به تجربیات بهتری دست پیدا کند. از طرفی فراهم آمدن فرصت زمانی کافی به ایران امکان می دهد تا طراحی نقشه بمب خود را در کنار توسعه برنامه موشکی بالستیک هرچه بیشتر تکمیل کند.
هنگامی که مهلت توافق هسته ای در ظرف تنها ده سال منقضی شود ، ( یا در صورت تصمیم ایران برای تخلف از مفاد توافقنامه زودتر این اتفاق بیفتد) زمان فرار هسته ای و بازگشت تحریم ها دیگر هیچ اثری نخواهد داشت و تاثیری بر کل اوضاع نخواهد گذاشت. به عبارت دیگر این توافقنامه مانع از دستیابی ایران به سلاح هسته ای نخواهد شد. این توافق تنها فضا و فرصت زمانی کافی را برای ساخت یک بمب بر اساس شرایط ایرانی ها برای آنها مهیا می سازد.