به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، امام نهم شيعيان حضرت جواد (ع ) در سال 195هجري در مدينه ولادت يافت .نام نامي اش محمد معروف به جواد و تقي است .القاب ديگري مانند : رضي و متقي نيز داشته ، ولي تقي از همه معروفتر مي باشد.
امام محمد تقي (ع ) هنگام وفات پدر 8 ساله بود . پس از شهادت جانگداز حضرت رضا عليه السلام در اواخر ماه صفر سال 203ه مقام امامت به فرزند ارجمندش حضرت جوادالأئمه (ع ) انتقال يافت .
مأمون خليفه عباسي كه همچون ساير خلفاي بني عباس از پيشرفت معنوي و نفوذ باطني امامان معصوم و گسترش فضايل آنها در بين مردم هراس داشت ، سعي كرد ابن الرضا را تحت مراقبت خاص خويش قرار دهد.
از اينجا بود كه مأمون نخستين كاري كه كرد ، دختر خويش ام الفضل را به ازدواج حضرت امام جواد (ع ) درآورد ، تا مراقبي دايمي و از درون خانه ، بر امام گمارده باشد . رنجهاي دايمي كه امام جواد (ع ) از ناحيه اين مأمور خانگي برده است ، در تاريخ معروف است " .امام جواد عليه السلام در سال 203 قمري و در سن هفت سالگي بعد از شهادت پدر بزرگوارش اين مسؤوليت را پذيرفته و عملاً به هدايت و ارشاد مردم پرداخت.در آن هنگام برخي اين سؤال را مطرح مي كردند كه آيا مي توان رهبري جامعه را به يك كودك هفت ساله سپرد؟ آيا يك كودك هفت ساله مديريت، دورانديشي و درايت يك مرد كامل را دارد؟
از منظر باور شيعه كه موضوع امامت را يك موهبت الهي مي داند، پاسخ اين پرسش روشن است، چرا كه از اين ديدگاه خداوند متعال هر كسي را كه شايسته اين مقام بداند، به منصب پيشوايي امت بر مي گزيند؛ حتي اگر در سنين كودكي باشد. مقياس سن بالا، گرچه در ميان مردم مقياسي براي رسيدن به كمال محسوب مي شود، اما در بينش وحياني قرآن ممكن است يك فرد در سن كودكي فضائل و كمالات و شرائط رهبري جامعه را دارا باشد و امتيازات ويژه اي را كه لازمه رهبري و امامت و نبوت است در او موجود باشد و خداوند متعال موهبت رسالت و امامت را به او عنايت كند و اطاعت از وي را بر مردم واجب و لازم گرداند.
البته خداوند متعال از اين طريق مي خواهد به مردم بفهماند كه مقام نبوت و امامت، كه تداوم راه نبوت است، همانند منصب هاي معمولي نيست كه با زمينه ها و شرايط عادي انجام پذيرد، بلكه مقام معنوي نبوت و امامت مافوق اين مناصب بوده و زمينه ها و شرايط ويژه اي مي طلبد. در عصري كه زمينه امامت پيشواي نهم جوادالائمه عليه السلام فراهم آمده بود و آن حضرت در دوران كودكي اين منصب آسماني را عهده دار گرديد، از اين نوع سؤالات زياد مطرح مي شد و پاسخ هاي مناسب نيز ارائه مي گرديد. به همين دليل چون اين مسئله تقريباً در زمان امام جواد(عليه السلام) حل شده، تلقي شده بود، ديگر در مورد امام هادي(عليه السلام) كه در سن 8 سالگي و امام زمان (عليه السلام) كه در 5 سالگي به امامت رسيدند، اين پرسش ها تكرار نگرديد.
در عصري كه زمينه امامت پيشواي نهم جوادالائمه عليه السلام فراهم آمده بود و آن حضرت در دوران كودكي اين منصب آسماني را عهده دار گرديد، از اين نوع سؤالات زياد مطرح مي شد و پاسخ هاي مناسب نيز ارائه مي گرديد. به همين دليل چون اين مسئله تقريباً در زمان امام جواد(عليه السلام) حل شده، تلقي شده بود، ديگر در مورد امام هادي(عليه السلام) كه در سن 8 سالگي و امام زمان (عليه السلام) كه در 5 سالگي به امامت رسيدند، اين پرسش ها تكرار نگرديد.
نقل يكي از رواياتي كه در اين زمينه وارد شده است، در اينجا مناسب مي نمايد:
روزي يكي از شيعيان در محضر امام رضا(عليه السلام) پرسيد: مولاي من! اگر خداي ناكرده براي وجود مقدس شما حادثه اي پيش آيد، به چه كسي رجوع كنيم؟ امام رضا(عليه السلام) با كمال صراحت فرمودند: به پسرم ابوجعفر (امام جواد عليه السلام). آن مرد از شنيدن اين سخن تعجب كرد، چرا كه امام نهم (عليه السلام) كودكي بيش نبود و آن مرد وي را كم سن و سال ديد. امام رضا(عليه السلام) از سيماي متعجب و نگاه هاي ترديدآميز او، انديشه ناباورانه اش را دريافت و به او فرمود: اي مرد! خداي سبحان عيسي بن مريم (عليه السلام) را به عنوان پيامبر و فرستاده خود برگزيد و او را صاحب شريعت معرفي كرد، در حالي كه خيلي كوچكتر از فرزندم ابوجعفر بود.(1)
امام رضا(عليه السلام) براي اثبات امامت حضرت جواد(عليه السلام) و پاسخ به شبهات طرح شده، گاه از آيات قرآن و دلايل تاريخي بهره مي گرفت و گاهي نيز از تفضلات الهي و تأييدات غيبي استفاده مي كرد.
در اين رابطه حسن بن جهم مي گويد: در حضور امام هشتم(عليه السلام) نشسته بودم كه فرزند خردسالش را صدا كرد. آن سلاله پاك نبوي نيز در پاسخ به نداي پدر به جمع ما پيوست. امام رضا(عليه السلام) لباس آن كودك را كنار زده و به من فرمود: ميان دو شانه اش را بنگر! چون به ميان دو كتف او نگاه كردم، چشمم به يكي از شانه هايش به مُهر امامت افتاد كه در ميان گوشت بدن قرار داشت. فرمود: آيا اين مُهر امامت را مي بيني؟ شبيه همين در روي شانه پدرم نيز وجود داشت. (2)
نوجواني در قلّه رفيع دانش
امام جواد(عليه السلام) در مقام رهبري امت اسلام، به عنوان الگوي دانشمندان جوان چنان در عرصه علم و دانش درخشيد كه دوست و دشمن را به تعجب و شگفتي واداشت. گفتگوها، مناظرات، پاسخ به شبهات عصر، گفتارهاي حكيمانه و خطابه هاي آن گرامي، گواه روشني بر اين مدعاست.
علي بن ابراهيم از پدرش نقل كرده است كه: بعد از شهادت امام رضا(عليه السلام) ما به زيارت خانه خدا مشرف شديم و آنگاه به محضر امام جواد (عليه السلام) رفتيم. بسياري از شيعيان نيز در آنجا گرد آمده بودند تا امام جواد(عليه السلام) را زيارت كنند. عبدالله بن موسي عموي حضرت جواد(عليه السلام) كه پيرمرد بزرگواري بود و در پيشاني اش آثار عبادت ديده مي شد، به آنجا آمد و به امام جواد(عليه السلام) احترام فراواني كرده و وسط پيشاني حضرت را بوسيد.
امام جواد(عليه السلام) در سنين نوجواني عالم ترين و آگاه ترين دانشمند عصر خود بود و مردم از دور و نزديك به حضورش شتافته و پاسخ مشكلات علمي خود را از ايشان دريافت مي كردند.
امام نهم بر جايگاه خويش قرار گرفت. همه مردم به علت خردسال بودن حضرت با تعجب به همديگر نگاه مي كردند كه آيا اين نوجوان مي تواند از عهده مشكلات ديني و اجتماعي مردم در جايگاه رهبري و امامت آنان برآيد؟! مردي از ميان جمع بلند شده از عبدالله بن موسي، عموي امام جواد(عليه السلام) پرسيد: حكم مردي كه با چهارپايي آميزش نموده است چيست؟ و او پاسخ داد: بعد از قطع دست راست اش به او حد مي زنند.
امام جواد(عليه السلام) با شنيدن اين پاسخ ناراحت شد و به عبدالله بن موسي فرمود: عمو جان از خدا بترس! از خدا بترس! خيلي كار سخت و بزرگي است كه در روز قيامت در برابر خداوند متعال قرار بگيري و پروردگار متعال بفرمايد: چرا بدون اطلاع و آگاهي به مردم فتوا دادي؟ عمويش گفت: سرورم! آيا پدرت ـ كه درود خدا بر او باد ـ اين گونه پاسخ نداده است؟!
امام جواد(عليه السلام) فرمود: از پدرم پرسيدند: مردي قبر زني را نبش كرده و با او درآميخته است، حكم اين مرد فاجر چيست؟ و پدرم در پاسخ فرمود: به خاطر نبش قبر، دست راست او را قطع مي كنند و حد زنا بر او جاري مي گردد، چرا كه حرمت مرده مسلمان همانند زنده اوست.
عبدالله بن موسي گفت: راست گفتي سرورم! من استغفار مي كنم.
مردم حاضر، از اين گفت و شنود علمي شگفت زده شدند و گفتند: اي آقاي ما! آيا اجازه مي فرمايي مسائل و مشكلات خودمان را از محضرتان بپرسيم؟
امام جواد (ع) فرمود: بلي. آنان سي هزار مسئله پرسيدند و امام جواد(عليه السلام) بدون درنگ و اطمينان كامل همه را پاسخ گفت. اين گفتگوي علمي در نه سالگي حضرت رخ داد.(3)
امام جواد(عليه السلام) در سنين نوجواني عالم ترين و آگاه ترين دانشمند عصر خود بود و مردم از دور و نزديك به حضورش شتافته و پاسخ مشكلات علمي خود را از ايشان دريافت مي كردند.
اينك نظر برخي از دانشمندان مخالف و موافق را در اين زمينه با هم مي خوانيم:
ابن حجر هيثمي در كتاب الصوائق المحرقه مي گويد: مأمون او را به دامادي انتخاب كرد، زيرا با وجود كمي سن، از نظر علم و آگاهي و حلم بر همه دانشمندان برتري داشت.
شبلنجي در نورالابصار آورده است: مأمون پيوسته شيفته او بود، زيرا با وجود سن اندك، فضل و علم و كمال خود را نشان داده و برهان عظمت خود را آشكار ساخت.
جاحظ معتزلي كه از مخالفان خاندان علي(عليه السلام) بود، به اين حقيقت اعتراف كرده است كه: امام جواد(عليه السلام) در شمار ده تن از «طالبيان» است كه هر يك از آنان عالم، زاهد، عبادت پيشه، شجاع، بخشنده، پاك و پاك نهادند و هيچ يك از خاندان هاي عرب داراي نسب شريفي همانند امامان شيعه نيست.(4)
فتال نيشابوري نيز مي گويد: مأمون شيفته او شد، چون مشاهده كرد كه آن حضرت با سن كم خود، از نظر علم و حكمت و ادب و كمال عقلي، به چنان رتبه والايي رسيده كه هيچ يك از بزرگان علمي آن روزگار بدان پايه نرسيده اند.(5)
امام محمد تقي(عليه السلام) خود نيز گاهي به علم و دانشي كه خداوند ارزاني اش داشته بود، اشاره كرده و مي فرمود: «منم محمد فرزند رضا! منم جواد! منم دانا به نسب هاي مردم در صُلب ها، من داناترين كس هستم كه رازهاي ظاهري و باطني شما را مي دانم و از آنچه كه به سويش روانه هستيد آگاهم! اين علمي است كه خداوند متعال قبل از آفرينش تمامي مخلوقات جهان به ما خانواده عنايت كرده است. اين دانش سرشار تا پايان جهان و بعد از فاني شدن آسمان ها و زمين نيز باقي خواهد ماند.
اگر غلبه اهل باطل و حكومت ناحق گمراهان و هجوم اهل شك و ترديد نبود، هر آينه سخني مي گفتم كه همه اهل جهان از گذشتگان و آيند گان ناباورانه انگشت حيرت به دهان مي گرفتند.»
سپس دست مبارك خود را بر دهان گذاشته و فرمود: «يا محمّد اصمت كما صمت آباؤك من قبل؛ اي محمد خاموش باش! همچنان كه پدرانت قبل از تو سكوت را برگزيده اند.»(6)
امام جواد عليه السلام در سن كودكي به امامت رسيد و دانش سرشار آن گرامي، دوست و دشمن را به حيرت و شگفتي واداشت. بر جوانان مسلمان و مشتاق اهل بيت (عليهم السلام) شايسته است كه از فرصت جواني بهره گرفته و در جستجوي دانش با تمام وجود تلاش كنند و رهنمودهاي آن امام عزيز در زمينه علم و دانش را چراغ راه خويش قرار دهند. در اينجا به برخي از رهنمودهاي آن حضرت در اين زمينه مي پردازيم:
از منظر امام جواد(عليه السلام) شايسته است كه يك جوان مسلمان به علم و دانش روي آورد و آن را به عنوان مونس و يار مناسب براي خود برگزيند، دوستان خود را بر اساس بينش و دانش انتخاب كند و شخصيت اجتماعي خود را به وسيله دانش و علم مشخص سازد، براي مجالس و ديدار ديگران علم هديه برد و در تنهايي و غربت و سفر، علم و دانش را بهترين همسفر و مونس خود بداند، چرا كه علم و دانش، سرچشمه تمام كمالات و ريشه همه پيشرفت هاست.
امام محمد تقي(ع) را به خاطر دست بخشنده اي كه داشت جواد مي خواندند. آن امام بزرگوار به عنوان پاسدار حريم وحي از تفسيرهاي نابه جا و غيرعقلاني آيات قرآن جلوگيري و علما و انديشمندان را براي فهم صحيح آيات راهنمايي مي كرد.
قرن دوم و سوم هجري زماني حساس در تاريخ شيعه است. شيعيان پس از روزگاري دشوار در مسير پرتلاطم جريانهاي فكري و عقيدتي قرار داشتند و در برابر هجوم ظالمانه دشمنان پايداري مي كردند.
حضرت امام جواد پس از شهادت پدر بزرگوارش، حضرت امام رضا در خردسالي، سن هفت سالگي زمام قافله امت را به دست گرفت و به امامت رسيد.
زمينه سازي براي امامت حضرت جواد از زمان امام صادق آغاز شده بود، ابوبصير از اصحاب امام صادق مي گويد: بر آن حضرت وارد شدم در حالي كه پسر پنج ساله اي دست مرا گرفته بود، سپس امام فرمود: چگونه خواهيد بود زماني كه همانند اين پسر حجت خدا بر شما گردد.
امام رضا نيز گاه نظر شيعيان را به اين مسئله مهم جلب مي كرده است، از ابونصر بزنطي نقل شده كه من و صفوان بن يميني بر امام رضا ع وارد شديم در حالي كه ابوجعفر (امام جواد) كه سه سال سن داشت ايستاده بود، ما عرض كرديم فدايت گرديم، اگر پناه بر خدا اتفاقي بيفتد، بعد از شما چه كسي امام است؟ حضرت فرمود: "همين پسرم" و با دست به ابوجعفر اشاره كرد.
اينكه كودكي خردسال رهبري امت را عهده دار شود، نخستين بار در مورد امام جواد تحقق يافت، سن كم آن حضرت حتي عده اي از شيعيان را درباره مسئله امامت دچار ترديد كرد، به گونه اي كه گاه سؤال مي كردند تا زماني كه ايشان به سن امامت برسند، چه كسي امام شيعه خواهد بود؟ و خواص شيعه پاسخ مي دادند، اگر بنا به فرموده ائمه اطهار حضرت جواد، امام و پيشواست سن كم او مسئله اي نيست و او با وجود سن كم شايستگي اداره امور مسلمين را دارد.
به هر حال مراجعات مكرر به ايشان و پاسخ بدون تأمل آن حضرت به سؤالات، عظمت و مقام علمي ايشان را بر همگان ثابت كرد. بي ترديد مسئله اعجازآميز خردسالي امام مبتني بر بنيادهاي پوشيده و غيبي جهان است، آن كس كه بتواند در چنين سن و سالي، رهبري قومي را كه در سرزمين هاي دور و نزديك گسترده بودند، عهده دار شود و در برابر تهاجم انبوه دشمنان از جان نلغزد و پايدار بماند، الهام غيبي را بر وجود خويش دارد.
پیوست:
..............................................................................................
1- كشف الغمه، علي بن عيسي اربلي، مكتبه بني هاشمي، تبريز، 1381، ج 2، ص 353.
2- ارشاد شيخ مفيد، چاپ كنگره، قم، 1413 ق، ص 618.
3- بحارالانوار، علامه محمدباقر مجلسي، مؤسسه الوفأ، بيروت، 1404 ق، ج 50، ص 85.
4.سيره پيشوايان، مهدي پيشوائي، مؤسسه امام صادق(عليه السلام)، قم، 1381 ش، ص 555.
5- روضة الواعظين، محمد فتال نيشابوري، نشر رضي، قم، ج 1، ص 237.
6- بحارالانوار، ج 50، ص 108.