هرگز نخورد آب، زميني که بلند است
معناي عجب
عجب آن است که انسان به خاطر کمالات نفساني خود را بزرگ ببيند؛ اعم از اينکه حقيقتا آن کمالات را داشته باشد يا خيال کند که دارد.
امام موسي کاظم(ع) ميفرمايد: خودبيني چند درجه دارد: بعضي از آن درجات اين است که کردار زشت شخصي به نظرش نيکو جلوه کند و آن را خوب پندارد و از آن خوشش بيايد و گمان کند که کار خوبي ميکند و بعضي درجاتش اين است که بنده به پرورگار ايمان آورد و بر خداي بزرگ منت گذارد، در صورتي که خدا را بر او منت است، که به ايمان هدايتش فرموده است.
خلاصه اينکه گفته ميشود عجب عبارت از اين است که انسان از خودش خوشش بيايد و اين اولين مرحله عجب است و گاهي از اين حالت تکبر و خودخواهي نيز منشعب ميشود به طوري که خود را از ديگران بهتر بداند. و گاهي به سبب اعمال و خودخواهياش حقي بر خدا ميبيند.
فکر خود و رأي خود در عالم رندي نيست
کفر است در اين مذهب خودبيني و خودرايي
امام صادق(ع) ميفرمايند: دو مرد داخل مسجد ميشوند، يکي عابد و ديگري فاسق مدتي بعد از مسجد خارج ميشوند در حالي که فاسق، مومن شده بود و عابد، فاسق، و اين براي آن است که عابد داخل مسجد شد در حالي که به عبادتش ميباليد و به خودش مينازيد، و فاسق در حال ندامت و پشيماني از کرده خود بود و از خدا آمرزش ميخواست.
زخودبيني ابليس مردود شد کف خاک افتاده مسجود شد
ضررهاي عجب در دنيا
الف: کسي که عجب دارد حاضر نيست از مراکز علمي و از علما استفاده کند زيرا خود را همطراز و گاهي بالاتر ميبيند، از اين رو از ترقي باز ميماند و براي هميشه در جهل خود باقي خواهد ماند.
ب: خود بين در اثر خودخواهي که دارد مردم از او ناراحت ميشوند و به او بياعتنا ميگردند.
برآنند خودبيني و جهل و عجب که عيب تو را از تو پنهان کنند
ج: عجب انسان را از واقعيت دور ميکند و در نتيجه نميتواند از کارهاي خوب استفاده کند، همانطوري که روزي حضرت عيسي (ع) با يکي از حواريون مسافرت کرد تا به نزديکي دريا رسيد، عيسي(ع) با عزمي راسخ نام پروردگار جهانيان را برد و روي آب حرکت کرد و آن جواني که همراه حضرت بود نيز خدا را با اعتقاد کامل صدا کرد و روي آب حرکت کرد، هنگام حرکت در دريا، عجب او را فراگرفت و به خود باليد که، عيسي(ع) چه فضيلتي بر من دارد؟! و به محض اينکه اين حالت در او ايجاد شد در آب فرو رفت، حضرت او را نجات داد و فرمود: اين جريان به خاطر عجب تو بود، اگر توبه کني دوباره به مقام اول خود برميگردي، جوان توبه کرد و به مقام اول خويش بازگشت.
مردان رهش ميل به هستي نکنند خودبيني و خويش پرستي نکنند
د: کساني که خودخواه هستند به خاطر دور بودن از لطف خداوند اکثرا با شکست روبرو بوده و يا خواهند بود.
ضررهاي عجب در آخرت
عجب اعمال انسان را از بين ميبرد، چنانکه در قرآن آمده: اي پيامبر به امت بگو که آيا ميخواهيد شما را از زيانکارترين مردم، آگاه سازم؟ زيانکارترين مردم، آنهايي هستند که عمرشان را فاني کردهاند و به خيال خود کار نيک انجام دادهاند.(کهف/103)
علامت عجب
هر کس خود را بهتر از ديگران ميشناسد، ولي بر طبق آيات و روايات کسي که عجب دارد براي ديگران شخصيتي قائل نيست و براي رفتار و کرار خود مدام دليل ميآورد و آنها را موجه جلوه ميدهد.
راه درمان عجب
الف: انسان بايد درباره عظمت خالق جهان فکر کند و بينديشد که عظمت مخصوص اوست و در مقابل به ضعف و کوچکي خود اقرار کند. دوران اول خود را در نظر بگيرد، که چه بوده! و آخرالامر نيز به صورت جسدي در خواهد آمد.
ب: اگر علت عجب زيبايي و سلامتي است بايد بداند که اين زيبايي در اختيار او نيست و چه بسا با يک تب به کلي از بين برود.
ج: اگر عجب انسان به خاطر قدرت، زور و بازو است، بايد بداند که اين قدرت در مقابل يک ميکروب هم عاجز است و اين بشر با اين قدرتش در مقابل يک پشه هم عاجز ميماند، داستان معروف نمرود را همه ميدانيد.
د: اگر عجب به خاطر زيادي عقل و زيرکي يا کثرت علم است بايد بداند که اين نعمت خداست و در مقابل اين نعمت بايد شاکر بود و چه بسا با کوچکترين اتفاق يا مريضي انسان تمام معلومات و عقل خود را از دست بدهد.
ه: اگر عجب به خاطر نسبتي است بايد بداند که هيچ نسبتي بالاتر و برتر از انتساب به پيامبر(ص) نيست و اين انتساب طبق فرموده خود ائمه(ع) تا وقتي است که انسان در خط آنها باشد و هر وقت از مسير آنها جدا شد ديگر اين انتساب مفيد نخواهد بود.
و: اگر عجب انسان به خاطر کثرت مال و فرزند است بايد بداند که اينها نعمت خداوند هستند و چند روزي براي امتحان در اختيار او گذاشته شدهاند و خداي بزرگ هر وقت مصلحت بداند نعمتش را ميگيرد؛ و اين مال و ثروت سبب نجات ابدي او نيست و چه بسا که باعث بدبختي او نيز بشود.
ز: در مقابل بندگان خدا، خود را کوچک ببيند و آنها را از خود برتر بداند، چنانچه از امام باقر(ع) نقل شده: افراد مسن را از نظر اينکه بيشتر اطاعت خدا کردهاند، از خود بهتر بدانند و کوچکترها را از نظر اينکه کمتر عصيان نمودهاند از خود بهتر بدانيد؛ و حتي افرادي که اطلاع به عصيان آنها داريد از خود بهتر بدانيد، چون ممکن است آنها توبه کرده باشند و يا ممکن است عاقبت به خير باشند وليکن عاقبت کار شما معلوم نيست و بدانيد آن کساني که به مقام نبوت يا ولايت يا مقام شامخي رسيدند، نبودند مگر اينکه خود را ذليل و ضعبف ميدانتستند.
افتادگي آموز اگر طالب فيضي
هرگز نخورد آب، زميني که بلند است/انتهاي پيام/