به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، محمد ایمانی در یادداشتی برای کیهان نوشت: آتش تعدی و جنگ در منطقه ما بعد از 14 سال همچنان شعلهور است. اگر دولت بوش سالهای 2001 و 2003 شعله جنگ را در افغانستان و عراق برافروخت امروز دولت اوباما براساس تجارب آن دو جنگ، جنگهای نیابتی را در سوریه و عراق و یمن و در مرزهای ایران و لبنان گسترش داده است. چه فرقی میکند شیعه باشند یا سنی، عرب یا کرد، آنها که در روزگار انباشته از جاهلیت مدرن در عراق و سوریه و یمن به خاک و خون کشیده میشوند، به اسارت میروند و یا از خانه و کاشانه آواره میشوند. دیروز در افغانستان و عراق، آمریکاییها رأساً شهروندان بیگناه را شبانه از اتاق خواب بیرون میکشیدند و در بازداشتگاهها برهنه و تحقیر و شکنجه میکردند و امروز اوباش اجیر شده به نیابت از آنها، همین سبعیتهای جاهلیت مدرن را به نمایش میگذارند. هیلاری کلینتون وزیر خارجه سابق آمریکا مرداد سال گذشته با انتشار کتاب خاطرات خود عنوان کرد «من به 112 کشور سفر کرده بودم و با برخی از دوستان توافق حاصل شد تا به محض تأسیس داعش، این گروه به رسمیت شناخته شود اما ناگهان همه چیز فرو پاشید و با انقلاب مصر همه چیز تغییر کرد. توافق شده بود تا دولت اسلامی (داعش) در روز 5 ژوئیه 2013 اعلام شود و ما منتظر اعلام تأسیس آن بودیم تا به همراه اروپا هر چه سریعتر به رسمیت بشناسیم». امروز دولت اوباما چند برابر دولت بوش در منطقه غرب آسیا (خاورمیانه) جنایت میکند.
در چنین اوضاع اسفباری، آرامش و امنیت و ثبات ایران بینظیر است. به تعبیر گزارش تیر ماه 1393 فارین پالیسی «شاید واشنگتن نخواهد اعتراف کند اما ایران با ثباتترین کشور خاورمیانه است. کارتر در سال 1979 و در دیدار با شاه در کاخ سعدآباد گفت ایران،جزیره ثبات در یکی از پرچالشترین مناطق جهان است. مدتی بعد موج انقلاب اسلامی، ایران را فرا گرفت و پادشاهی پهلوی سرنگون شد. کارتر به خاطر پیشبینی خود مورد تمسخر قرار گرفت اما او اشتباه نکرده بود بلکه تنها چند دهه جلوتر از زمان خود بود(!) ایران، امروز در قلب منطقهای آشوب زده، جزیره ثبات است». میشد وضعیت رنجبار کوبانی و تکریت و رمادی و ادلب و تدمر و تعز و صنعا و مأرب برای مردم ما نیز اتفاق بیفتد چنان که شبیه آن 35 سال پیش برای سوسنگرد و هویزه و دهلران و خرمشهر ما اتفاق افتاد. در آن روزگار، دل آرامی - بخوانید خوش خیالی یا خیانت- امثال بنیصدر خون به دل ملت ما کرد و آن جنایتها رقم خورد. دشمن بی سر و پا، طمع کرده و تاخته بود و مگر انکار او میتوانست علاج درد باشد؟ مگر مذمت مقاومت و طفره از هماوردی و سینه سپر کردن در برابر متجاوز میتوانست نسخه نجاتبخش باشد؟! محاصره آبادان شکست و خرمشهر آزاد شد چون مردمان آزاده از سرور آزادگان آموخته بودند میتوان از گردنه مشکلات و چالشهای صعب، به پشتوانه روحیه مجاهدت و شهادتطلبی با موفقیت عبور کرد. «صبراً یا بنیالکرام فما الموت الا قنطرهًْ... صبور باشید ای فرزندان کرامت که شهادت نیست مگر پلی که شما را از ناگواری و آسیب و زیان به وسعت بهشت و نعمتهای دایمی عبور میدهد».
اگر واقعیتها از تعدی، منطقنشناسی، گستاخی و تهاجم دشمن و میل او به ایجاد بیثباتی و ناامنی در مرزهای ما خبر میدهد، لاجرم باید در تراز این واقعیت مهیا بود و با عزم و بصیرت برای این مصاف آماده شد.
اگر ملتی میخواهد دشمنان او ناگهان بر سرش نتازند و مجال واکنش را از او نگیرند، لاجرم باید با نگاهی ژرفاندیش و با ارادهای استوار زیست کند. نمیشود دشمن، آرایش تعدی و تخاصم داشته باشد- چنان که تاریخ سده اخیر به ویژه 70 سال گذشته - شهادت میدهد و شما گارد آشتی و انفعال و ضعف و صلحطلبی اختیار کنید. چنین گارد اشتباهی فقط دشمن را گستاختر میکند و در آتش طمع او بیشتر میدمد. بله اگر دشمن گارد صلح اختیار میکرد و رفتار او هم گفتار و ادعایش را تأیید میکرد، در چنین شرایطی صلح ترجیح داشت اما مجنونوار، شیفته- لیلی که نه- دشمن زشت منظر و زشت کردار شدن، خودفریبی است. نمیشود دشمن حتی خرید با واسطه هواپیمای مسافربری را در بحبوحه مذاکره برای توافق تحریم کند و بگوید این هواپیماها را در صورت پرواز مصادره خواهد کرد و شما امید مسالمت و آشتی و توافق و پایبندی او به تعهدات داشته باشید یا خیال کنید دل دشمن با شما نرم میشود.
چه فرقی میکند دولت دهم باشد یا یازدهم، عمرو باشد یا زید؛ وقتی دشمن علناً اعلام جنگ اقتصادی میکند، غصهدار است که واردات کالاهای لوکس تجملی مهار نشود و مثلاً اعلام شود ایران بزرگترین وارد کننده پورشه در منطقه است! رنجآور است که هم در دولت سابق و هم در دولت فعلی از دشواریهای اقتصادی تحمیلی و محدودیتهای موجود بارها سخن به میان آمد و حتی به غلط وضعیت ما را با وضعیت شعب ابیطالب مقایسه کردند، اما آن چنان که باید جهاد اقتصادی، اقتصاد مقاومتی، مدیریت منابع و مبارزه با تروریستهای اقتصادی (بازوهای جنگ نیابتی دشمن) را جدی نگرفتند. نزاعهای حیدری- نعمتی در عرصه سیاست و انتخابات و راه رفتن روی اعصاب مردم و فرافکنی و متهم کردن رقیبان، تا دلتان بخواهد در طول سالیان برقرار بوده اما عزم و اراده جهادی به این معنا که دشمن و دشمنی دشمن را ببینیم و برای خباثتهای او چارهجویی کنیم، به همان اندازه رونق نداشته است. البته بیانصافی است اگر نگوییم که در بحبوحه همین منازعات بیمایه و غفلتآفرین، کم نبودهاند گمنامان نامآور و پارسایی- از امثال مجید شهریاری و مصطفی احمدی روشن و حسن طهرانی مقدم و کاظمی آشتیانی و حاج عبدالله والی گرفته تا قاسم سلیمانی و رزمندگان گمنام - که برای دفاع از حریم دیانت و انسانیت، مروت پیشه کردند و از خود گذشتگی نشان دادند.
حقیقت این است که حتی اگر جنگی در میان نبود و امنیت برقرار بود، باز هم رفاه زدگی و عیشطلبی و خوشباشی و غفلت زدگی اسباب عقبماندگی و خسران ما بود. ارادههای والا برای پیشرفت و عزت و خوشبختی، با شکمبارگی و هیجانبارگی و تعیّش و خوشباشی قابل تحقق نیست. این تعبیر شریف از امیرمؤمنان علیهالسلام است که در فراخوان یاران خویش به جهاد و مجاهدت فرمود «خداوند شکر را برعهده شما نهاده و امر خویش را به شما واگذاشته و در میدان محدود دنیا مهلتی به شما داده تا سبقت بگیرید. پس کمربندها را محکم کنید که؛ لاتجتمع عزیمهًْ و ولیمهًْ. عزم و اراده با سورچرانی و رفاهطلبی جمع نمیشود» (خطبه 241 نهجالبلاغه). حضرت از جمله 2 بار سرزنش کردند که برخی اصحاب در برابر کید و نقشه دشمن، نقشه نمیکشند و در برابر هجوم و حمله او، نمیجنگند و هجوم نمیبرند و فقط مسئولیت را متوجه هم میکنند و یکدیگر را خوار میسازند.
حضرت یک بار در خطبه 27 فرمودند «به شما گفتم با دشمنان بجنگید پیش از آن که با شما بجنگند... به خدا سوگند با هیچ قومی در خانهاش نجنگیدند مگر آن که او را خوار ساختند اما؛ فتواکلتم و تخاذلتم. شما مسئولیت را به گردن یکدیگر انداختید و همدیگر را خوار ساختید تا غارتگران تاختند... یُغار علیکم ولا تُغیرون و تُغزون و لاتَغزون. به شما حمله و غارت میکنند و شما هجوم نمیبرید. با شما میجنگند و شما نمیجنگید». بار دیگر در خطبه 34 میفرمایند «بد آتشی است آتشی که شما برای جنگ بیفروزید. تُکادون ولاتَکیدون و تَنتَقِصُ اطرافکم فلا تَمتَعِضون. لایُنام عنکم و انتم فی غفلهًٍْ ساهون. غُلِبَ والله المُتخاذِلون. برای شما نقشه میکشند و شما نقشه نمیکشید. از قلمرو اطراف شما میکاهند اما ناراحت و خشمگین نمیشوید. چشم از شما بر نمیدارند و نمیخوابند اما شما در غفلت غوطهورید. به خدا سوگند خوار کنندگان یکدیگر، مغلوب شدند».
نصرت قطعی ولایتخلف الهی در وحدت و الفت و بصیرت و عزم و اراده و مجاهدت است و نه در تواکل و تخاذل. اینکه رهبر معظم انقلاب شعار سرلوحه امسال- و همه سالها- را «همدلی» قرار دادند، ناظر به همین معناست. اینکه «دشمن میخواهد امنیت و ثبات بینظیر کشور را از بین ببرد» و «جنگهای نیابتی را به مرزهای ما بکشاند» باید احساس مسئولیت و از خود گذشتگی و شجاعت و سلحشوری و نشاط و اراده و ایمان را در ما دو چندان کند. فرافکنی مسئولیت یا مجادله و جنجال و غوغاسالاری و انباشت فضای افکار عمومی از ابهام و اتهام به خیال برد و باخت انتخاباتی و به جبران برخی کمکاریها، ارمغانی جز ایجاد حاشیههای مسموم و غفلت از واقعیتهای خطیر منطقه به همراه نخواهد داشت. اگر به دنبال پاسداری از ثبات و امنیت و استقلال کشور هستیم، ناچاریم روحیه جهادی را در خود و در میان مردم تقویت کنیم و الفبای این اصلاح مسیر، درک تهدیدها و ضرورتها و از خودگذشتگی و همدلی مبتنی بر آن است. یعنی اینکه باید به جای هوای مسموم سیاستورزی بر مبنای «غضب و شهوت» و «حب و بغضهای ناحق»، به ایثار و مروت و مجاهدت و الفت و وحدت و اخوت میدان نقشآفرینی و گرهگشایی داد. سیاست و مدیریت باید به این ریل در تراز سیاستگذاریهای کلان امام و رهبری بازگردد، تا پیروزیها و موفقیتهای بزرگ در دسترس قرارگیرد.
گفتمان جاهلیت جدید سنگ بنای حرکت خویش را بر ارعاب و تهدید و تعدی قرار داده است. به تعبیر مقتدای حکیم انقلاب «گفتمان جاهلیت گفتمانی ظالمانه، زورگویانه، متکبرانه و خودخواهانه است... در مقابل گفتمان اسلامی که طرفدار عدالت، آزادی بشر و از بین رفتن ریشههای استثمار و استعمار و نابودی نظام است... امکان آشتی و نزدیکی این دو گفتمان به یکدیگر هیچ گاه وجود نخواهد داشت زیرا یک گفتمان قائل به ظلم و ستیزهگری با ملتهاست در حالی که گفتمان دیگر، قائل به حمایت از مظلومان و مقابله با ظالمان است». حربه شیطان، ارعاب است اما این حربه فقط دوستان شیطان را میترساند «انما ذلکم الشیطان یُخوّف اولیائه فلا تخافوهم و خافون ان کنتم مؤمنین». اگر ترسی از شیاطین به دل راه پیدا کرد و ما را دچار خطای محاسبه کرد، باید نگران باشیم که مرز ما با دشمن به هم خورده است. فقط دوست شدگان با شیطان از او میترسند. حساب خیانت پیشگان و مأموران دشمن جداست و آنها را نمیتوان از خوابزدگی بیدار کرد اما با همه آنها که دل در گرو اسلام و عزت کشور دارند میتوان این جملات شیخ فضلالله نوری(ره) را بازگو کرد که «اختلاف میان ما و لامذهبهاست که منکر اسلامیت و دین حنیفاند... آنچه خیلی لازم است برادران بدانند و از اشتباه کاری خصم بیمروت بیدین تحرّز نمایند این است که چنین ارائه میدهند که علما دو فرقه شدهاند و با هم حرف دینی دارند و با این اشتباه کاری، عوام بیچاره را فریب میدهند... افسوس که این اشتباه را با هر زبانی و به هر بیانی بخواهیم دفع شود، خصم بیانصاف نمیگذارد». سرپلها و مأموران نیابتی دشمن بعد از یک قرن همچنان مأمور جابهجا کردن تابلوها و دادن آدرسهای اشتباه و سوزاندن ریشههای همدلی هستند. ابتدا باید ریشه آنها را سوزاند.