به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، هر روز که می گذرد عمق فجایع عربستان در یمن بیش از گذشته نزد اذهان عمومی جهانیان آشکار می گردد. آل سعود که تا دیروز این کشور را تحت سلطه خود می دید امروز تاب شنیدن فریاد استقلال خواهی مردم مظلوم یمن را ندارد لذا کودکان و زنان این مرزو بوم را قتل عام می کند تا به زعم خود از یمنی ها انتقام سختی بگیرد. در این شرایط اسف بار مردم یمن خبرنگار پایگاه "من یمنی ام" بر آن شدتا با گفت و گویی با دکتر محمد حسین رجبی دوانی، در تاریخ این کشور پس از اسلام کنکاشی داشته باشد.
*مقداری درباره جایگاه یمن در صدر اسلام توضیح بفرمایید؟
اسلام پیش از اویس قرنی و با ایرانیان وارد یمن شد. جالب است بدانید وقتی که پیامبر عظیم الشان اسلام(ص) به روسای کشورهای بزرگ منطقه نامه نوشتند و آنها را دعوت به اسلام کردند، خسرو پرویز پادشاه ایران بر اثر جهل و نادانی دعوت حضرت را نپذیرفت و چون یمن یکی از ایالات تحت سلطه ایران بود و جزئی از آن محسوب می شد به فرمانروای ایرانی یمن به نام بازان نامه نوشت تا پیامبر(ص) را دستگیر کند و به نزد او بفرستد. بازان هیاتی را به مدینه را فرستاد و چون در آنجا پیامبر گرامی اسلام(ص) خبری غیبی در خصوص خلع و کشته شدن خسروپرویز به دست پسرش شیرویه به آنها داد و بازان از طریق فرستادگانش از این خبر غیبی مطلع شد به اسلام گروید. در خصوص اسلام آوردن بازان دو نقل وجود دارد. برخی معتقدند خود به مدینه آمد و اظهار اسلام کرد و برخی نیز می گویند هیاتی را بدین منظور به مدینه فرستاد و مراتب اطاعت و پیروی خود از دین مبین اسلام را به ساحت قدسی آن حضرت اعلام کرد. پس از اسلام آوردن بازان پیامبرگرامی اسلام (ص) نیز حکم فرمانروائی یمن را به نام او نوشتند. هنوز هیچ عربی در یمن مسلمان نشده بود که بازان حاکم ایرانی یمن مسلمان شد و به تبع آن همه ایرانی های که در این کشور حضور داشتند مسلمان شدند. اگر آن نقل صحیح باشد که اگر بازان خود به خدمت پیامبر رسیده باشد از اصحاب پیامبر(ص) به شمار می آید چون در تعریف صحابی پیامبر(ص) می گویند صحابی کسی است که اسلام آورده باشد و در عمر خود ولو یک بار به خدمت حضرت رسیده باشد و از دهان مبارکشان حدیثی شنیده باشد. بهر صورت از سال هفتم که ایرانی ها در یمن مسلمان شدند تا سال دهم هیچ عربی مسلمان نشده بود.
*اعراب یمن چگونه مسلمان شدند؟
در سال دهم هجری، پیامبر(ص) خالد بن ولید را برای دعوت اعراب یمن به اسلام به این منطقه فرستادند، خالد ماهها در یمن بود و حتی نتوانست یک نفر را مسلمان کند و ناکام از این ماموریت برگشت. پس از این اتفاق حضرت، امام علی (ع) را به یمن فرستادند. وجود مقدس حضرت امیر(ع) شش ماه در یمن ماندند و آن حضرت موفق شدند تمامی قبایل یمن را مسلمان کنند. قطعا ً باید یک ارتباطی بین امیر مومنان (ع) به عنوان نماینده بزرگ پیامبر(ص) و ایرانی های که در آنجا با حکم پیامبر(ص) حکومت را در دست داشتند وجود داشته باشد اما متاسفانه تاریخ در این رابطه ساکت است. به تصور من دستهای معاند اهل بیت (ع) این ارتباطات را از تاریخ حذف کرده است.
*با این اوصاف رابطه مردم یمن با اهل بیت(ع) و شخص حضرت امیر(ع) چگونه بود؟
چون یمنی ها اسلام خود را مدیون امیر مومنان هستند، از این رو حب اهل بیت(ع) در دل یمنی ها جای گرفت. برخی قبایل معروف یمن مانند همدان و مذحج به هواخواهی حضرت علی (ع) مشهور بودند. اویس قرنی به همراه برخی چهره های شاخص مانند مالک اشتر، حجربن عدی، حارث همدانی، کمیل زیاد نخعی و برخی چهر های در این سطح در زمان تبلیغ اسلام از سوی امیر مومنان در این سرزمین مسلمان شدند و بعدها هم که این بزرگواران به مناطق دیگر مهاجرت کردند بخاطر دینی که نسبت به حضرت احساس می کردند و همچنین به دلیل شناخت و معرفتی که به ساحت قدسی آن حضرت پیدا کرده بودند از شیعیان و مریدان آن حضرت شدند و از ایشان دفاع می کردند.
*اما آنچه که از بزرگانی چون مالک اشتر و کمیل برای ما گفته شده این است که این بزرگواران در کوفه در کنار حضرت امیر(ع) قرار داشته اند؟
در زمان خلافت خلیفه دوم برای اداره بهتر مناطقی که بدست مسلمانان فتح شده بود شهرهای نوبنیاد نظامی تاسیس شد مثل کوفه و بصره ، خلیفه مردم را تشویق می کرد که به این شهرهای جدید بروند. در مصر هم شهری برای تداوم فتوحات بنام فسطاط ایجاد شد. کوفه و بصره هم برای ادامه فتوحات در ایران تاسیس شد. یکی برای ادامه فتوحات در جنوب ایران و یکی در شمال ایران. در این زمان خلیفه دوم مردم یمن و حجاز را تشویق می کرد تا برای زندگی به این شهرها مهاجرت کنند. در ادامه همین سیاست بخش عمده ائی از قبایل بزرگ و به عبارتی درجه یک یمن که مریدان حضرت علی (ع) را نیز تشکیل می دادند در کوفه مستقر شدند. بخشی به بصره رفتند و قبایل کوچک و غیر معروف نیز به شام و مصر مهاجرت کردند. با اینحال علی رغم اینکه بخش اعظمی از قبایل مرید امام علی (ع) از یمن بدین واسطه خارج شدند اما همچنان حب اهل بیت(ع) در بین یمنی ها وجود داشت. وقتی حضرت امیر (ع) در مدینه به خلافت رسیدند زمانی که برای سرکوب فتنه گران به بصره لشکر کشیدند و آن فتنه را فرو نشاندند دیگر به مدینه برنگشتند و کوفه را به عنوان مرکز خلافت برگزیدند. در تحقیقاتی که من داشتم یکی از دلایل انتخاب کوفه به عنوان مرکز خلافت استقرار تعداد زیادی یمنی در این شهر بود که با حضرت (ع) انس و الفتی داشتند. لذا حضرت (ع) برای پیشبرد اهداف و آرمانهایشان این شهر و سکونت در بین یمنی ها را برگزیدند چرا که موفق تر بودند.
*با همین سابقه گروهی از امام حسین (ع) می خواستند تا ایشان به جای کوفه به یمن بروند؟
پس از شهادت حضرت امیر(ع) و صلح امام حسن(ع) و در زمان امامت امام حسین (ع) با توجه به اتفاقات پیش آمده حضرت از مدینه به مکه آمدند در مکه نیز وقتی بحث شهادت ایشان در مکه توسط عمال یزید ملعون و تعرض به حرم امن الهی پیش آمد حضرت تصمیم گرفتند از مکه خارج شوند و با توجه به دعوت گسترده مردم کوفه از سیدالشهداء(ع) به سمت این شهر حرکت کنند. در این مسیر برخی به حضرت پیشنهاد دادند که به سمت یمن بروند چرا که اهل بیت(ع) در آنجا محبان زیادی داشتند و بر این اساس جان اما(ع) و خانواده شان در امان بود که امام(ع) نپذیرفتند چرا که می دانستند اگر به آن سمت بروند جانشان سالم می ماند اما به تکلیف شان عمل نخواهد شد. این نشاندهنده علاقه مردم یمن به اهل بیت (ع) علی رغم تمامی اتفاقاتی بود که پس از سال دهم هجری رخ داده بود.
*چه شد شیعیان یمن، به مذهب زیدیه روی آوردند؟
بعد از شهادت مظلومانه امام حسین (ع) و یارانشان موجی به راه افتاد که حکومت ال امیه و مروانیان را ساقط کرد و عباسیان با سوء استفاده از این موج و به بهانه قرابت با اهل بیت(ع) حکومت را در دست گرفتند و پس از تحقق اهدافشان در ظلم به اهل بیت(ع) روی امویان را سفید کردند.
این مظالم باعث شد که قیامهای مختلفی از سوی علویان بر ضد عباسیان صورت بگیرد که منجر به تشکیل حکومت از سوی علویان گردید. اگر چه برخی از این قیامها شکست خورد مانند قیام محمد نفس زکیه فرزند عبدالله بن حسن بن حسن بن علی بن ابی طالب. ایشان توانسته بودند بخش مهمی از حجاز را از سلطه عباسیان خارج کنند اما در حمله منصورعباسی به شهادت رسیدند و قیامشان به شکست انجامید. برادرش ابراهیم در بصره قیام کرد و بصره را گفت و شکست سختی به منصور وارد کرد اما بالاخره منصور بر او غلبه کرد. در زمان مو سی الهادی نواده منصور عباسی قیامی در حجاز صورت می گیرد به رهبری حسین بن علی معرف به شهید فخر که او هم توانست بخشهائی از حجاز را بگیرد اما این قیام هم شکست خورد. یکی از انقلابیون از اولاد امام حسن (ع) به نام ادریس بن عبدالله بن حسن بن حسن بن علی بن ابی طالب توانست به سمت مغرب بگریزد(مراکش امروزی) و در آنجا حکومتی به نام ادریسیان تشکیل بدهد و این حکومت برای چندین دهه در آنجا ادامه داشت. در سال ۲۵۰ هجری همزمان با دوران امامت امام حسن عسگری (ع) حسن بن زید علوی هم به خواست مردم طبرستان به این منطقه می رود و حکومت علویان طبرستان را دراین منطقه تاسیس می کند. در همین زمان یحیی بن الحسین از نوادگان امام حسن (ع) که فرد با تقوائی هم بوده اما بر مذهب زیدی در زمان حکومت محمد بن زید بن علوی به طبرستان می آید و در منطقه آمل مردم از او استقبال شایانی کردند اما چون علویان طبرستان احساس کردند ورود او باعث متزلزل شدن حکومت خودشان خواهد شد، از او خواستند از این منطقه خارج شود و وی نیز با تعدادی از یاران طبرستانی خود به سمت یمن حرکت کردند و اینها در سال ۲۸۰ هجری به یمن رسیدند و بر اثر اقداماتشان در سال در ۲۸۴هجری به صعده رسیدند و حکومت زیدیان صعده را تشکیل دادند و پس از مدتی قلمرو حکومتشان به صنعا هم رسید. در این زمان با عباسیان و برخی قبائل ضد شیعه منطقه درگیریهایی هم داشتند اما موفق شدند پایه های حکومت خود را در منطقه مستحکم کنند. حکومت یحیی بن الحسین تا ۲۹۸ هجری ادامه داشت و پس از او نیز این حکومت تا هزار سال ادامه یافت.
*رخدادهای یمن در اتفاقات آخر الزمان چه نقشی دارد؟
در آخر الزمان صرفا ً اتفاقات یمن مهم نیست ما حدیثی از امام صادق داریم(ع) داریم که به اوضاع ملتهای عرب در زمان ظهور اشاره می کنند. حضرت در این حدیث می فرمایند: وای بر امت عرب و بلاهائی که دامنگیر آنها می شود. در این حدیث حضرت اشاره ویژه ایی به یمن دارند واز آتشی که از عدن به پا می شود سخن به میان می آورند و بعد از آن به اوضاع نابسامان مصر اشاره دارند، در حدیث مربوطه به عراق و حول و هراسی که مردم این کشوررا در بر می گیرد نیز اشاراتی دارند. حتی اسم برخی مناطق را بطور خاص آورده اند مانند موصل که در آتش آشوب و نا امنی خواهد سوخت. به فلسطین و سوریه اشاره می کنند و در سوریه اسم شهرهائی چون حمص و حلب و دمش را می آورند و می پردازند به فجایعی که در این شهرها رخ می دهد. بطور کلی جهان عرب است که در هنگام ظهور دچار کشتار، غارت و نا امنی های فراوان می شود که این در حقیقت نشاندهنده این است که جهان عرب بدلیل دوری از تعالیم اهل بیت(ع) دچار چنین آشفتگی های می شود. اما در یمن با توجه به سابقه ائی که این مردم دارند این آشفتگی به دلیل ضعف اعتقادی و یا گمراهی مردم یمن نیست بلکه بخاطرمظلومیت و ظلمی است که در حق آنها روا داده می شود. به جهت من دلیل خاصی برای نقش پررنگ یمن در اتفاقات زمان حضور من ندیده ام اما حدس من این است که مردم یمن بدلیل ظلمی که به آنها شده و در روحیه آنها نیز چیزی به نام برتری جوئی نسبت به قومیتهای دیگر نیست در زمان قیام امام زمان (عج) بخش قابل توجهی از لشکر حضرت حجت را یمنی ها تشکیل خواهند داد. البته این برداشت من است و سندی در این باره وجود نخواهد داشت.
*خنجر بستن حوثی ها ربطی به قیام امام زمان (عج) دارد؟
در این ارتباط من تحقیق خاصی نکردم اما اگر این دشنه گذاشتن تنها مخصوص حوثی ها و شیعیان زیدی باشد، این نکته به اعتقادات زیدی ها بر می گردد که معتقدند همواره باید آماده قیام بود .آنها بر این عقیده اند که امام آخر الزمان از نسل پیغمبر(ص) هستند و قائم به سیف هستند، یعنی هر کس که با سلاح قصد قیام داشته باشد باید او را یاری کند و این نمادی است برای همراهی آن امامی که با شمشیر قیام خواهد کرد.
منبع: من یمنی ام