به گزارش گروه فرهنگی«خبرگزاری دانشجو»،حجت الاسلام و المسلمین دکتر سعید مهدوی کنی رئیس دانشگاه امام صادق (ع) از جمله کسانی است که مطالعات گسترده و عمیقی در زمینه سبک زندگی به عمل آورده است وکتاب "دین و سبک زندگی " نیز نتایج حاصل از آن ها است . بدین واسطه با وی در خصوص سبک زندگی و فرهنگ در جامعه و مشکلات موجود در تحقق سبک زندگی منطبق با آرمان های اسلامی و ایرانی به گفتگو شده که مشروح بخش دوم آن در ادامه خواهد آمد:
در جامعه ما کدام یک از جنبه های سبک زندگی ایرانی و اسلامی بیستر مورد غفلت واقع شده؟
سوال شما باعث شد من آن مطلبی را که صحبت در موردش را ضروری می دانم همین جا مطرح کنم.اصل وجود یک سبک زندگی ایرانی و اسلامی به معنای تحقق الگویی شناخته شده، محل تردید است این که خوب است این مدل را داشته باشیم یک بحث است و اینکه داریم یک بحث من در وجود یک چنین الگوهایی تردید دارم می توانم بگویم طرح واره هایی در این زمینه وجود دارد تردیدی که می خواهم بیان کنم برآمده از امری غیر از مساله به عمل در نیامدن حقیقت اسلام و تعالیم آن در میان مسلمانان است.
جدای از بحث های تجویزی در حد توصیف ما هنوز در حد یک الگوی ذهنی هم با هم وفاق نداریم که آن الگوی ذهنی را مبنا قرار دهیم و هم بتوانم بر آن اساس پاسخ شما را بدهم،می توانیم از عناصر مشترکی در مورد ایرانی و اسلامی بودن که بیشتر در مورد آن ها تفاهم وجود دارد صحبت کنیم اما نه درباره یک الگوی شناخته شده.ما مولفه هایی داریم که نسبتا در موردش وفاق داریم می گویم "نسبتا "برای اینکه شرایط هویتی در تحقق عینی بیرونی اش و البته نه در مبانی و ارزش هایش کاملا شناور است ما قبول داریم که ارزش های اسلامی و الگوهای شناخته شده رفتار، در دین ما وجود دارد و این دین در اعتقادات و رفتار مردم موثر واقع شده است و مشترکات زیادی را ایجاد کرده است اما تحقق بسیاری از این ملاک ها و الگوهای رفتاری در فضاهای مختلف، متفاوت است مثل مسجد شاید مسجد یکی از عنوان های مشترک میان ما مسلمان ها باشد فضایی که کارکردهای خیلی روشنی در ذهن های ما دارد اما آیا می توانیم مساجد را دارای کارکردی واحد حتی در کشوری مثل ایران بدانیم؟چه از جهت شکل ظاهری و چه از جهت روابط و ساختاری اجتماعی که دارند کاملا با هم متفاوتند اما پشتوانه معنوی و فکری و درکی که مردم از آن ها دارند خیلی مشترک است. اما تحقق این معانی در بیرون به اقتضای زمان و مکان و اقلیم کاملا متکثر است و مردم هم در طول سال ها با همین تفاوت ها در یک فرهنگ زندگی کرده اند.
مسئله حجاب یکی دیگر از مثال ها می باشد آیا حجاب سنتی متعدد میان مسلمانان و اقوام ایرانی لزوما تعارضی با مفهوم حجاب دارد؟اصل مفهوم حجاب یعنی پوششی که جلوی تحریکات را بگیرد وحجاب سنتی ایرانی همیشه منطبق با همه موازین شرعی نیست اما سعی بر این بوده است که میزانی از حیا و عفاف را ایجاد کند و میزانش هم متفاوت است مثلا لباس عشایری ما با چادر متفاوت است. اصل مقوله حجاب در لباس های سنتی اقوام مختلف وجود داد اما تحقق اش در بیرون اشکال متعدد و گوناگونی دارد به همین علت عرض می کنم اینکه سوال از سبک واحدی می کنیم و به دنبال جلوگیری از تکثر هستیم به نظرم یک اشتباه است خیلی وقت ها تکثر میان الگوهای رفتاری با تکثر در مبانی خلط می شود و به نظر می آید اگر این دو را یکی بگیریم بعد به دردسرهایی هم بیفتیم و یک عده از این سوء استفاده کنند و دائما بگویند حجاب تحمیلی.اما تطابق ارزش ها و محدودها در سنت ها و زمان ها و نسل ها تفاوت هایی را ایجاد می کند که اگر ما این میزان از انعطاف را تحقق مبانی،ارزش ها و خط قرمزهایی که باید حفظ شود و در زمان ها، مکان ها و تطابق با شرایط که از دیدگاه اسلام پذیرفته است را بپذیریم می توانیم از "سبک های" اسلامی و ایرانی صحبت کنیم و آن وقت نوبت به تلاش برای آسیب شناسی یا اعتلای آن فرا می رسد.
علت بخشی از این الگوی واحد قرار دادن در سبک زندگی این نیست که ما در برابر هجمه فرهنگی قرار گرفتیم و این یک نوع رفتار و عملکرد تدافعی بود ؟
تعبیر شما تعبیر خوبی است و می توان به عنوان یکی از عواملی به آن اشاره کرد که ما در شرایطی قرار گرفته ایم که برای دفاع از خود ناچار شدیم سنگربندی هایی را انجام دهیم و این امر قدرت انعطاف و مانور ما را گرفته است و زمین گیر شدیم و باید از خود دفاع می کردیم البته نباید خود را سرزنش کنیم واقعیت این است فرصت اندک برای مطالعه و اقدام همه جانبه اقتضای چنین وضعیتی بوده و نباید برای آنچه قبلا لازم بوده همدیگر را ماخذه کنیم، ما در شرایط بحرانی بودیم و الان هم چه بسا هستیم لذا نصمیماتی می گیریم و نسل بعد حق ندارد به لحاظ شرایط ما دائما ما را محکوم کند و ما هم حق نداریم نسل های قبل خود را به خاطر ضرورت های زندگی یشان محکوم کنیم می توانیم درس آموزی کنیم در نتیجه این تحلیل تا حد زیادی درست است ما در شرایط هجمه مجبوریم تا حد زیادی مقاومت کنیم تا همه چیزمان از دست نرود.
اما گاهی برای ما شبهه می شود و فکر می کنیم قاعده ای که برای شرایط اضطرار گذاشته ایم قاعده ای کلی می شود ما گاهی قاعده ای هایی را گذاشتیم که اقتضای زمانه است اما ما و افرادی که به آینده می نگرند باید یک فکر دیگری داشته باشیم و گر نه همیشه در حال انفعال هستیم.
دیگران چون رفتارهای مارا پیش بینی کرده اند عامدانه گام هایی برمی دارند که مجبورمان کنند از قدرت انتخاب مان استفاده نکنیم و فقط بر اجبارها تکیه کنیم. باید از ظرفیت هایی که خداوند قرار داده نقشه ای فراهم کنیم که افراد ببینند در عین حفظ چارچوب ها و ارزش ها آزادانه انتخاب می کنند بدون اینکه خود را در معرض تهدید ببینند. الحمدالله شرایط که در سال های اخیر مشاهده می کنیم نمی گویم شرایط مطلوب است اما از این نظر که به خلاقیت ها و ایده ها پرداخته می شود خیلی مثبت می بینم.
می شود مصداق بیان کنید؟
یکی از جاهایی که فضا را بسته بود و روی الگوهای خاصی تاکید داشت صدا و سیما بود. به نظر شبکه ای مانند شبکه افق فرصتی است برای زیست با الگوهایی درون چارچوب اما متفاوت که من آن را سبک زندگی انقلابی می نامم، که انتقاد هم به آن وارد است. اما در قبل دائما در صدا و سیما گفته می شد که باید روی جریان اصلی جامعه یا main streamحرکت کنیم. ما جوان های پر تحرک و پر انرژی داریم و نمی گویم ازخط قرمزها عبور کنند اما نمی دانم چرا در یک دوره می خواستیم برای اینکه رفتار او کاملا معقول باشد انرژی جوانی را در حد یک پیرمرد محدود کنیم. زمانی دیدیم نمی شودبعد به دلیل الگو نداشتن در مواردی که نباید کوتاه آمدیم، مثلا شبکه سوم سیما زمانی قرار بود شبکه جوان باشد بعد آن قدر در یک سری قضایا افراط کرد که از موسیقی ها یا صحنه های پخش شده از چارچوب های پذیرفته بزرگان نظام خارج بود و مورد اعتراض خیلی ها قرار گرفت. می خواهم بگویم تلاش هایی داشتیم بعضی های خوب بوده و بعضی ها هم از دست در رفته است.
از اقدامات مثبتی که در فضاهای مجازی اتفاق افتاده وجود انواع سایت هایی است مثل آپارات که نوعی تقلید از فضای یوتیوب هست و اشکالاتی هم به آن وارد است اما فرصتی است برای تجربه نوعی از انتخاب، شما یک انعطاف هایی را به خرج می دهید که در ازای آن امکانی را بدست می آورید که در قبل نبوده اما فرصت های خلاقیتی را فراهم می کند اگر یکسره یوتیوب را محکوم می کردیم و جایگزینی هم برای آن نداشتیم کجا فرصتی برای مبادله پدید می آمد؟ که هم افزایی پدید بیاید و افراد از پیام های ای بسا دینی متعدد بهرمند شوند در سالهای اخیر به جای نگاهی که بیشتر روی تهاجم و مهندسی تکیه می کرد خوشبختانه نگاه سبک زندگی و اجازه انتخاب مطرح شده است و البته این به معنای افراط کردن و برداشته شدن همه ضوابط و محدودها نیست .
منبع:شورای عالی انقلاب فرهنگی