به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری دانشجو، زن در سیاست، موضوعی که ده ها سال است که این قشر در جهان برای رسیدن به این هدف و تثبیت آن تلاش کرده اند و در برخی از کشورها این دیدگاه به روش های خاص تا حدودی حل شده است. اما در ایران، تلاش زنان برای رسیدن به آنچه در قانون اساسی به عنوان جایگاه های تعریف شده برای آنان در نظر گرفته شده، با آدرس غلط جریان های خاصی، مطالبات غیرواقعی جایگزین حقوق آنها شده است. ولی جامعه شناسان سیاسی، معتقدند آن چیزی که نقش زنان را در سیاست ایران کمرنگ کرده، نه محدودیت هایی است که برخی به آن دامن می زنند بلکه عدم تمایل یا عدم آگاهی زنان به عرصه سیاسی و ورود به قدرت سیاسی است.
به طور قطع می توان گفت در صورتیکه زنان جامعه، تمایل به نقش آفرینی در عرصه های مختلف سیاسی و اقتصادی را داشتند، اوضاع آنها تاکنون تثبیت شده بود اما رویکرد سنتی همچنان در میان اکثریت این قشر باقی مانده و قدرت و سیاست را کاری مردانه می دانند. چنین جنبشی با توجه به نظام جمهوری اسلامی که در قانون اساسی آن برای زنان محدودیتی تعریف نشده تنها در توانایی خود زنان قرار دارد و نمی توان آن را به صورت دستوری یا توصیه ای به انجام رساند. در قانون اساسی درباره حقوق زنان آمده است:
- تأمین حقوق همه جانبه افراد از زن و مرد و ایجاد امنیت قضائی عادلانه برای همه و تساوی عموم در برابر قانون.
- همه افراد ملت اعم از زن و مرد یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با رعایت موازین اسلام برخوردارند.
- دولت موظف است حقوق زن را در تمام جهات با رعایت موازین اسلامی تضمین نماید و امور زیر را انجام دهد.
بنابراین، اینکه توسط برخی جریان ها یا سازمان های بین المللی حقوق بشری از تبیعض حقوق زن و مرد در جمهوری اسلامی گفته می شود، واقعیت ندارد. البته برخی از منتقدان و مخالفان انقلاب اسلامی، برخی قوانین اسلامی را در زمینه های چون ارث یا ازدواج، مبنای نقد خود قرار می دهند که این احکام مربوط به دین اسلام است و این دین در ایران، آیین بیش از 98 درصد از مردمان کشور است. باید این نکته را نیز یادآور شد که سازمان های حقوق بشری از توانایی درک احکام و قوانین مسلمانان عاجزند و تنها با قوانین غربی دست به تفسیر حقوق بشر در دنیا می زنند.
در کنار این موارد در تاریخ 37 ساله انقلاب اسلامی، برخی از جریان ها و گروه ها مدافع و تحریک کننده حضور زنان در عرصه های سیاسی بوده اند که تنها نگاه آنان، استفاده ابزاری از این قشر برای نیل به اهداف سیاسی خود است. چیدن ویترین زیبا از پیگیری مطالبات زنان به عنوان نیمی از جمعیت کشور و دادن شعارها و وعده های بی سرانجام، موضوعی است که در آستانه هر انتخاباتی توسط این جریانات پررنگ می شود اما در ادامه و پس از نیل به هدف، شعارها رنگ می بازند.
بازی با مطالبات زنانه برای رسیدن به اهداف سیاسی
در چند ماه اخیر تبلیغات مربوط به حضور زنان در انتخابات مجلس و اعلام نامزدی در مجلس، به شدت افزایش یافته و گروهی از شخصیت ها و احزاب اصلاح طلب، سازمان دهنده اصلی چنین اقداماتی شده اند. برخی از کمپین ها نیز با عنوان "تغییر چهره مردانه مجلس"، نیز به راه افتاده و خواهان سهم 30 درصدی زنان از کرسی ها بهارستان هستند. در همین حال زنانی تحت عنوان اصلاح طلب که در میان آنها برخی از چهره های محکومان و فعالان فتنه دیده می شود، گردهمایی را برگزار کرده اند.
این رویه، نشان از تلاش گسترده ای دارد که در این دور از انتخابات زنان را "سوژه" اصلی خود قرار داده اند. در انتخابات گذشته در قالب شعارهایی، از زنان یاد می شد. برای نمونه در بیشتر انتخابات ریاست جمهوری، نامزدهای انتخاباتی ورود چند زن به کابینه را نوید داد بودند اما تنها محمود احمدی نژاد در تاریخ انقلاب اسلامی، یک وزیر زن در کابینه داشته است. در انتخابات مجلس نیز برخی از جریان ها، تعدادی از زنان را در لیست های انتخاباتی به صورت تزئینی قرار می دادند. تقاوت این دوره از انتخابات مجلس با دوره های قبل، تاکید و سرمایه گذاری بی سابقه در حوزه زنان است. جذب آرای زنان به سوی حوزه های انتخابیه با سردادن شعارهای فریبنده، بهترین راهکار برای پیروزی در انتخابات در نظر گرفته شده است.
از سوی دیگر، اصلاح طلبان که دارای سوابق بی شمار فتنه و اقدامات خلاف مصالح عمومی در پرونده خود هستند، می توانند با بهره گیری از پتانسیل نیمی از جمعیت ایران، مطالبات خود را پیگیری کنند و در صورت امکان، کرسی هایی را به نام زنان اما به کام خود، در مجلس به دست آورند.
در همین زمینه علی اکبر هاشمی رفسنجانی، در پیامی به زنان در دومین گردهمایی استانی "زنان تلاشگر در عرصه اصلاح و توسعه" اعلام کرده بود که از کاندید شدن در انتخابات مجلس هراس نداشته باشند: زنان ایرانی باید به این حقیقت مسلّم در انقلاب اسلامی به عنوان دستاورد مردمسالاری دینی اعتماد کنند تا به عنوان نیمی از جمعیت جامعه، با مشارکت فعال و مؤثر در انتخابات، مطالبات خویش را در صندوقهای رأی فریاد کنند و کسانی که قابلیت، توانایی و ظرفیت انجام وظایف انتخابی و انتصابی را دارند، از اعلام آمادگی و نامزدی نترسند و وارد میدان عرضه اندیشههای خویش برای انتخاب مردم شوند.
هاشمی رفسنجانی که در این مورد پرکار شده در دیداری با معاون زنان و خانواده ریئس جمهور توصیه های انتخاباتی دیگری را نیز ایراد کرده بود: زنان به عنوان نیمی از جمعیت هر جامعهای میتوانند در هر انتخاباتی به نامزدهای خود رأی دهند و اينكه زنان نامزد در انتخابات، رأي كافي را نميآورند، به جماعت آنان در جامعه بستگي دارد.
در این بین فائزه هاشمی که زمانی در مجلس پنجم نماینده مجلس بود، از فعالیت های انتخاباتی خود و استفاده از زنان در عرصه های سیاسی گفته است. فائزه هاشمی رفسنجانی عضو حزب کارگزاران سازندگی در همایش روز جهانی صلح که در سالن همایش حزب اراده ملت برگزار شده بود به توصیه های پدر به زنان درباره رای دادن به نمایندگان زن و نیز مطالبات زنان پرداخت: ما زنان به خودمان رای نمیدهیم. همیشه آقای هاشمی به من میگوید که اگر خود زنان که نیمی از جمعیت را تشکیل میدهند به خودشان رای دهند، ۳۰۰ نماینده مجلس زن میشود. بنابراین ما به تواناییهای خودمان اعتقادی نداریم. مجمع زنان اصلاحطلب در دوره آقای روحانی فعال شده و لیستهایی را برای حضور در کابینه یازدهم ارائه داد تا از زنان به عنوان وزیر یا مشاور استفاده شود ولی وقتی از آنها پرسیدیم که چرا از زنان استفاده نشد به ما گفتند که خودتان با هم اختلاف دارید و پشت سر هم حرف میزنید... انتخابات پیش رو را داریم و در این انتخابات میگوییم که زنان میتوانند کاندید شوند. هماکنون شورای هماهنگی جبهه اصلاحات در استانها در حال شکلگیری است و زنان باید در این شوراها نقش پررنگی داشته باشند و مطالبهگر بوده و جامعه را حرکت دهند.
نگاه ابزاری به زنان/ تغییر چهره مردانه مجلس!
سواستفاده از مطالبات زنان و تقلیل آنها به حضور در استادیوم ها با لعاب های زیبای انتخاباتی بارها از سوی جریان های سیاسی تکرار شده و تا زمانیکه قشر زنان به یک وحدت رویه در برخورد با مسائل اجتماعی و سیاسی نرسند، راه برای این سواستفاده ها باز خواهد بود. دغدغه اصلی احزاب سیاسی به ویژه اصلاح طلب، تنها قدرت سیاسی است که دستیابی به آن به هر قیمتی می تواند صورت بگیرد. حال در انتخابات مجلس دهم، این قشر زنان هستند که باید ابزار کار اصلاح طلبان قرار گیرند و با برگزاری میتینگ ها و گردهمایی هایی از سوی احزاب اصلاح طلب، به آن رنگ و لعاب حقوق زنان و شهروندی بزنند.
در هیمن راستا کمپین هایی تحت عنوان "تغییر چهره مردانه مجلس"، توسط برخی از جریان ها و افراد فعال در فتنه 88 به راه افتاده و مطالبه خود را حداقل 50 کرسی از مجلس و حرکت به سمت 50 درصد نمایندگی های مجلس می دانند. آنها عنوان می کنند که هدف تنها حضور در مجلس نیست بلکه قصد آنها تاثیرگذاری بر تصمیم گیری ها و لحاظ کردن حقوق زنان در قوانین کشور است.
"شیوا نظرآهاری"، یکی از محکومان فتنه 88 در توضیح کمپین تغییر چهره مردانه مجلس در نشست این گروه در توضیح رویکردها گفته بود: مشارکت زنان میتواند هم به صورت کاندیداشدن برای نمایندگی مجلس باشد و هم به این صورت که دقت کنند تا به کاندیداهایی که ذهنیت زن ستیز دارند رأی ندهند. ما زنان نباید اجازه دهیم افرادی وارد مجلس شوند که با حقوق برابر و عادلانه برای زنان مخالفند. بنابراین باید در ابتدا کاری کنیم که زنان جامعه مان از انفعال خارج شوند و این اعتماد به نفس را به دست آورند که قدم پیش گذارند و کاندیدای نمایندگی در مجلس شوند. ما زنان در جامعه مان می توانیم به جای هزار کاندیدا، ده هزار کاندیدای زن داشته باشیم. چرا که برای راهیابی حداقل پنجاه زن به مجلس باید هزاران نفر خودشان را کاندیدای نمایندگی کنند. این مشارکت گسترده خودش حامل یک پیام روشن است که زن ها میخواهند وارد عرصه سیاستگذاری و قانونگذاری شوند. ما در این کمپین به پیشبرد این هدف کمک میکنیم.
وی در ادامه سخنان خود، از سه کمیته اجرایی کمپین سخن گفته که هم پوشانی دارند و باید به صورت مرحله ای اجرا شوند: کمپین سه کمیته اجرایی دارد. در کمیته «من کاندید میشوم» ما بر حق انتخاب شدن زنان تأکید میکنیم... در وهله دوم و در کمیته « 50 کرسی برای زنان برابریطلب»، ما باید بتوانیم این بحث را در سطح گسترده میان افکار عمومی مطرح کنیم... در کمیته " کارت قرمز به نمایندگان زنستیز"، ما کارنامه و عملکرد کاندیداهای احتمالی مجلس را بررسی و به قضاوت افکار عمومی میگذاریم.
در اظهارات و گردهمایی های متعدد درباره حقوق زنان که توسط تشکل ها و جریان های غالبا اصلاح طلب برگزار می شوند یا شخصیت های اصلاح طلب به عنوان مدافعین حقوق زنان حضور پیدا می کنند، تاکید عمده آنها بر تضییع حقوق آنها در جمهوری اسلامی ایران است و به نوعی تقابل را از سطح اجتماعی به سطح سیاسی و حتی امنیتی نیز می کشانند. فعالین اصلاح طلب به ویژه به خوبی آگاهند که با شانتاژ چنین رویکردهای می توانند مطالبات سیاسی خود را در قالب چنین تقابل هایی مطرح سازند و با هزینه ساز کردن آن، بیشترین آسیب را هم به شان زنان و هم به ثبات سیاسی وارد کنند.
در دولت اصلاحات که یکی از شعارهای اصلی آن به کارگیری زنان در کابینه یا پست های مدیریتی بالا بود، پس از به قدرت رسیدن به بهانه های مختلف، زنان جایگاهی در دولت پیدا نکردند، هر چند در تمامی طول دوران دولت، شعار حقوق زنان و به کارگیری آنها سر داده می شد ولی اتفاق خاصی روی نداد. با این وجود، حسن روحانی که حمایت اصلاح طلبان را پشت سر خود دارد در شعارهای انتخاباتی خود در سال 92، برای کسب آرای بیشتر، برخی از مطالبات زنان را در کمپین انتخاباتی خود قرار داد: دولت آینده، دولتی است که فرصت برابری برای زنان و مردان ایجاد میکند. اگر زنان نقش برابری در رشد اجتماعی و توسعه دارند، پس باید دارای حقوق و فرصتهای برابری در کنار مردان باشند/ تشکیل وزارت امور بانوان را در دولت تدبیر و امید پیشبینی کردیم تا حقوق ضایع شده زنان را به آنها برگردانیم./ امروز که نیاز به حرکت جامعه برای رشد داریم باید جمعیت 50 درصدی زنان را مورد توجه قرار دهیم. حتی باید امروز در برخی مشاغل مدیریتی سهمی برای زنان قائل شویم. با یک عقب ماندگی مزمن تاریخی در این زمینه مواجهیم و باید این عقب ماندگی جبران شود. در دولت تدبیر و امید در عرصه مدیریت، جنسیت معیار نخواهد بود./ کاری میکنم دختران احساس امنیت کنند. نخواهم گذاشت ماموری بینام و نشان از کسی سوال کند.
وعده های این چنینی از یکسو باعث شکل گیری موجی کاذب از عدم وجود حقوق برای زنان در ایران می شود و به نوعی مطالبات غیرواقعی را رقم می زند و از سوی دیگر، باعث سرخوردگی قشر عظیمی از جامعه در انتخاباتی می شود که تنها به آنها وعده داده شده اما هرگز عملی نگردید. این در حالیست که در ایران، زنان از حقوق واقعی و اسلامی برخوردار هستند و برخلاف جوامع غربی، مصونیت و حرمت آنها نیز در نظر گرفته شده است. دامن زدن به برخی از مطالبات غیرواقعی برای رسیدن به اهداف سیاسی، خود باعث دور شدن از روند اصلی پیشروی پیشرفت زنان در جامعه می شود. برای مثال، کاندیدا شدن در انتخابات مجلس برای زنان هیچ محدودیتی وجود ندارد و آنها می توانند با توجه به توانایی های خود و با رعایت قوانین در این انتخابات حضور و نامزد شوند.
در کنار این، برداشت های غلط از حقوق زنان، رویکردهای مرد ستیزی را به دنبال داشته است. همانگونه که کمپین تغییر چهره مردانه مجلس نیز چنین رویکردی به اصل کارزار آنها تبدیل شده است. مرد ستیزانی که قشر مردان را مانع اصلی در مقابل خود می بینند و با هر آنچه که نماد مردانه داشته باشد مبارزه می کنند. برخی از جنبش های فمینیستی با چنین رویکردهایی بوده که هرگز قادر به ارائه تزهای موفق برای اجرایی شدن در سطح جوامع نبوده اند و حتی در میان قشر زنان، نه تنها بازخورد که با پس زدگی مواجه شده اند.
بنابراین زنان نیز در جمهوری اسلامی می توانند همچون مردان با رعایت چارچوب هایی وارد کارزارهای انتخاباتی شده و نقش ایفا کنند. همانگونه که تاکنون نیز سرنوشت خود را بارها رقم زده اند. بدین ترتیب قانون امکانات و شرایط حضور تمامی اقشار را برای تعیین سرنوشت خود در مردم سالاری دینی، پیش بینی کرده است و عدم رعایت چارچوب ها چه از سوی مردان و چه از سوی زنان خواهان کسب قدرت سیاسی، به طور طبیعی، خود باعث بازماندن از کارزار می شود. از سوی دیگر، زنان خود باید مانعی برای سواستفاده های حزبی و شعاری شوند تا بداینگونه، در آستانه هر انتخاباتی، جریانات سیاسی به نام آنها، مطالبات خاص حزبی را برای کسب قدرت سیاسی، به کام خود رقم نزنند.
منبع: فرهنگ نیوز
چقدر ما باید بدبدخت باشیم؟!!!!!!!!