گروه ورزشی خبرگزاری دانشجو، لقب ناکامترین تیم لیگ در چند سال اخیر را به جرأت میتوان برازنده باشگاه پرسپولیس دانست که حالا سالها است هیچ موفقیت خاصی را به دست نیاورده است؛ تیمی که هرچه تلاش میکند تا اوضاعش کمی سر و سامان گیرد، دست تقدیر و شاید دستهای پشت پرده طوری دست به کار میشوند که روز به روز وضعیت آن اسفبارتر از گذشته میشود؛ اما نکته جالب و تأمل برانگیز اینجاست که هیچ مسئول ذیربط یا هیچ نهاد مربوطی، توجهی به وضیت نابسامان یکی از پرطرفدارترین تیمهای لیگ نمیکند و اگر اقدامی هست؛ تنها به قرمزهای پایتخت ضربه زده و آنها را دورتر از اهدافشان میکند.
در دو سه سال اخیر، از حاشیههای درون تیم و بیپولیهای موجود در این باشگاه گرفته، تا اشتباهات خواسته و ناخواسته داوری، همگی بر مصیبتها و دردهای قرمزهای پایتخت افزوده است؛ با این وجود به عقیده کارشناسان و اهالی ورزش بسیاری از این مشکلات دستپخت وزارت ورزش است که پرسپولیس را به گذرگاهی برای مدیران فوتبالی و غیرفوتبالی (بخوانید سیاسی) بدل کرده و بی ثباتی را در این باشگاه به عنوان یک اصل رواج داده است.
تیرهروزیهای پرسپولیس از زمانی شروع شد که سال 87، برای آخرین بار به مقام قهرمانی لیگ برتر رسید؛ با این وجود از آن روز تا به حال، این تیم پرطرفدار در لیگ رتبه ای بهتر از پنچمی کسب نکرده، نتایجی که به هیچ عنوان درخور و شایسته نام و تاریخ این باشگاه نیست. از همان زمان به بعد تغییرات یکشبه و غیراصولی، تبدیل شد به بلای جان پرسپولیسی ها؛ تغییراتی که در فوتبال روز دنیا به هیچ وجه مرسوم نیست و ثبات در مدیریت برای رسیدن به موفقیت به عنوان یک اصل شناخته شده محسوب میشود.
صندلی بیرحم مدیرعاملی سرخها
آخرین قهرمانی این تیم در زمان مدیر عاملی حبیب کاشانی رقم خورد؛ اما این قهرمانی و مدیرعاملی حاج حبیب، به هیچ وجه برای سرخپوشان خوش یُمن نبود و در عوض فتحالبابی شد برای شروع تغییرات مدیریتی در این تیم؛ از همان روزها تغییرات در کادر مدیریتی و به تبع آن کادر فنی شروع شد؛ از آن پس میز مدیر عاملی ساختمان شیخ بهائی، به لطف مسئولین وزارت ورزش به هیچ مدیری رحم نکرد و تا به الان شاهد رفت و آمدهای زیادی بوده است.
حبیب کاشانی، داریوش مصطفوی، عباس انصاری فرد، محمد رویانیان، محمد رضا رحیمی، حمید رضا سیاسی، محمد حسین نژاد فلاح و در نهایت علی اکبر طاهری (سرپرست فعلی قرمزها) افرادی بودند که در این 7 سال گذشته گاهی به عنوان مدیرعامل و گاهی به عنوان سرپرست به صندلی مدیرعاملی این باشگاه تکیه زده اند؛ اما با این وجود، همین تغییرات عمده بلای جان پرسپولیسی ها شده است.
بسته پیشنهادی
در چند وقت اخیر، این رفت و آمدهای متعدد به حاشیه رفته و برخلاف گذشته و با نقشه های دقیق طرح ریزی شده کمتر کسی به ثبات در مدیریت و اهمیت بالای آن توجه میکند و به جای آن، مسائلی دیگر مورد توجه قرار میگیرد؛ یکی از این مسائل، موضوع داوری است که این روزها در تیتر یک رسانه های ورزشی قرار دارد؛ تا جایی که وزیر ورزش هم به این موضوع ورود کرده و به سرخپوشان برای حل این مسئله قول مساعد داده است.
اما باید به دکتر گودرزی پیشنهاد داد که به جای این وعده و وعیدها که نه دردی از پرسپولیس و تیم های متضرر از داوری دوا می کند و نه وضعیت داوری را بهبود می بخشد، برای کادر مدیریتی پرسپولیس و تیم های مشابه آن چاره ای بیندیشد و با انتخاب یک فرد ورزشی به عنوان مدیرعامل و ایجاد ثبات در باشگاه، کمک شایانی به آرامش و موفقیت پرسپولیس کند؛ امری که در گذشته و حال به هیچ وجه برای قرمزهای پایتخت میسر نشد و این تیم همیشه از نبود ثبات مدیریتی رنج میبرد.
همچنین وزارت ورزش میتواند با کمک به خصوصی شدن سرخابیها، یکی از بزرگترین مشکلات آن ها را حل کند؛ موضوعی که تنها برای مدتی در حد یک نمایش و برای سرگرم کردن اهالی ورزش مطرح شد و چند صباحی است پرونده اش داخل کشوی میز دکتر گودرزی، زیر هزاران پرونده دیگر خاک میخورد.
هشدار به سپاهان؛ ویروس مدیریتی قرمزها در راه اصفهان
شاید برای مسئولین ورزشی که لزوم ثبات در مدیریت را همانند جوک میپندارند، حال و روز فعلی سپاهان بسیار شنیدنی و جالب باشد؛ تیم اصفهانی در چند سال اخیر همواره به عنوان سردمدار ثبات در مدیریت شناخته می شود؛ این تیم با حفظ ساختار منظم مدیریتی خود توانسته در چند سال اخیر حضور موفقی را در لیگ داشته باشد و همواره الگو و مثالی باشد برای سرخابی های پایتخت که از فقدان این موضوع رنج میبرند.
طلاییپوشان از سال 81 تا 90 به مدیرعاملی محمدرضا ساکت، توانستند با ثبات مدیریتی مناسب و ساختارسازی مثال زدنی، به معنای واقعی کلمه مبدل به یک باشگاه حرفه ای شوند؛ به طوری که از سال 89 تا به الان، موفق به کسب 4 عنوان قهرمانی در لیگ شدند و به لطف همین ثبات در مدیریت، پرافتخارترین تیم باشگاهی یک دهه اخیر کشور محسوب میشوند.
اما آنچه نگران کننده به نظر میرسد، تغییر در روند مدیریتی زرد پوشان است که از سال 92 صندلی مدیریتی این باشگاه، لرزانتر به نظر میرسد؛ جایی که ابتدا محمد ترابیان به مدت 5 ماه، سپس مهرزاد خلیلیان به مدت 2 سال و از مرداد ماه 94 تا به حال، اصغر باقریان مدیر عاملی سپاهان را بر عهده داشته و دارند.
همین 3 تغییر در مدت 2 سال، سپاهان را کمی دچار ضعف و سردرگمی کرده است؛ این در حالیاست که این تیم در مدت 11 سال تنها 2 مدیر عامل به خود دیده است و خراب شدن این آمار می تواند به ساختار مدیریتی این باشگاه ضربه وارد کند؛ ضرباتی که متأسفانه پس لرزه های آن را کم و بیش در این تیم شاهد هستیم و حواشی ایجاد شده در این فصل را می توان معلول این تغییرات دانست؛ تغییراتی که شاید برای امثال پرسپولیس و استقلال عادی به نظر برسد، اما برای تیم منظمی مثل سپاهان بسیار آسیب رسان است.
با این وجود باید گفت تنها موردی که از حرفه ای بودن در فوتبال ایران به چشم می خورد، سیستم درآمد زایی آن است و بقیه موارد همانند مباحث مدیریتی و فنی و... به هیچ وجه درخور نام فوتبال و ورزش حرفه ای نیست؛ همچنین از طرفی نه وزارت ورزش که حکم پدر را برای فوتبال دارد و نه فدراسیون فوتبال و نه باشگاه ها، هیچ کدام به انجام اصول حرفه ای پایبند نبوده و تمام تصمیمات همانند بحث خصوصی سازی سرخابی ها، در حد رسانه ای شدن باقی می ماند و متأسفانه به مرحله عمل نمی رسد.