پاتوق شيشه اي:بدون شك رسانه ها در جنگ نرم در خط مقدم قرار دارند و به راحتي مي توانند جريان هاي مهمي را هدايت و نظارت و كنترل نمايند و از طرفي هم خود جريان ساز باشند. فاطمه خسرو پور در وبلاگ ولايت عشق در اين رابطه مي نويسد:
بسياري از كارشناسان معتقدند كه با توجه به گستردگي دنياي ارتباطات، امروزه با جنگ رسانه اي نيز روبرو هستيم به شكلي كه گفته مي شود، هر رسانه اي كه قوي تر است مي تواند در جهت دهي به افكار عمومي مردم مؤثر عمل كند.
در جنگ نرم «رسانه ها» ابزار بسيار قوي و كارآمدي محسوب مي شوند كه با اذعان تاسف بايد گفت:در جنگ نرم رسانه ها اغلب در اختيار مراكز ثروت و قدرت هستند و هر آنچه كه اربابان خود ديكته مي كنند همان را منعكس مي نمايند.
خوب،براي تقويت زيرساخت هاي فرهنگي و رسانه ها و مقابله با جنگ رسانه اي دنياي غرب، بايستي به نقش رسانه به عنوان يك ابزار مهم و جريان ساز بيش از پيش اهميت بدهيم و از طرفي ديگر افراد رسانه اي، نيز نسبت به مباحث موجود حساسيت نشان دهند.
يكي از شيوه هاي جنگ نرم،توسعه بخش عملياتي آفندي جنگ رسانه اي و گسترش هدفمند شبكه هاي ماهواره اي است.
بدون شك در جنگ نرم دشمن، نخبگان كشورمان وظايف خطيري برعهده دارند؛ از جمله آنها مشخص نمودن مرز خودي و غيرخودي، اطاعت محض از مقام عظماي ولايت،به عنوان ديده باني امين و هوشمند و نهادينه نمودن فرهنگ واقع بيني و سطحي و هيجاني برخورد نكردن با مسائل جاري كشور است.
نگاه مديريتي بحران در رسانه ها ، نگاهي مربوط به شرايط بحراني موجود بوده و مطمئنا تصميمات اتخاذ شده توسط آن مديريت تحت تاثير شرايط و مصلحت موجود عمل خواهد كرد .
بديهي است كه در كوران تصميم گيري در زمينه بحرانهاي وارده بر يك ايدئولوژي ، عواملي مورد توجه و دقت نظر كارشناسان قرار دارد كه تصميمات نهايي در راستاي اين عوامل گرفته شده و واكنش مورد نظر صورت مي پذيرد .
نحوه نمايش سانه اي و وقوع آن، نوع مخاطب، تاثيرات زود هنگام يا فرسايشي طولاني مدت، وسعت بحران وارده بر مديريت رسانه است.
تهاجم رسانه اي در زمان ثبات سياسي ، اقتصادي و نظامي يك ايدئولوژي صورت گرفته يا در شرايط بحراني آن و بررسي تقويم تاريخي، سياسي،زمان و شرايط بحراني به وجود آمده در مديريت رسانه است.
و بالاخره نوع تصميم گيري نهايي و واكنش منطقي در مقابل بحران نرم،از عوامل شكل گرفته شده در مديريت بحران رسانه مي باشند.
خوب،با اين تفاسير ،بايد نقش رسانه در جنگ نرم مورد بررسي قرار گيرد.
دنياي امروز عرصه جنگ بين رسانه هاست؛ رسانه کارکردي دوسويه دارد، ولي عملا رسانه هاي امروزي در خدمت نظام سلطه است .
رسانه در حوزه هاي مختلف ، کارکرد متفاوت دارد؛چرا كه با استفاده از رسانه ها مي توان در جامعه انگيزه و حرکت ايجاد کرد و يا فرهنگ عمومي را پايه ريزي و گسترش داد و همينطور افکار عمومي را در رابطه با موضوع خاصي تبيين کرد .
رسانه مي تواند ارتباط دوسويه را بين افراد يک جامعه و حتي جامعه جهاني برقرار کند؛ گرچه قدرتهاي استکباري از رسانه براي گسترش نفوذ خود در جامعه جهاني استفاده مي کنند .
متاسفانه امروز اکثر رسانه هاي مطرح و قدرتمند دنيا در اختيار نظام سلطه و در راستاي اهداف غيرانساني آنان قرار دارد؛ ولي رسانه همانند شمشير دولبه است و کشورهاي هدف هم مي توانند از آن براي مقابله با توطئه هاي نظام سلطه بهره ببرند.
گرچه رسانه هاي نظام سلطه به پيشرفته ترين ابزار روز جهان مجهز هستند، ولي در دهه هاي اخير کشورها و ملتهاي ديگر هم توانستند با استفاده از رسانه هاي خود در برابر رسانه هاي نظام سلطه عرض اندام کنند .
افزون بر بهرهگيري که نظام سلطه از رسانههاي ديداري، شنيداري و نوشتاري پيشين داشته است،اکنون نيز با توجه به تحولي عظيم در بهرهگيري از ماهوارهها ، اينترنت و فرستندههاي پرتابل و دهها فناوري برتر رسانهاي با تجهيزات و ابزارها که در دست سردمداران نظام سلطه است، در جهت تحميل اراده خود بر ملتها مورد استفاده قرار ميدهد.
آنچه مسلم است جنگ رسانهاي از برجستهترين مولفههاي جنگ نرم و جنگهاي مدرن در جهان کنوني محسوب ميشود. جنگ نرم به مثابه راهبرد و استراتژي انتخابي نظام سلطه براي تسلط بر افکار و اراده ملتها تدوين و طراحي شده است.
اما بيشترين کاربرد جنگ رسانهها در هنگامه نبردهاي نظاميشدت يافته و مييابد، البته اين به آن معنا نيست که اين کاربرد از اهميت رسانهها در ديگر زمانها ميکاهد، بلکه ميتوان گفت آن جنگي است که در شرايط صلح و نه صلح و جنگ نيز بين قدرتها و دولتها به صورت غيررسمي مورد استفاده قرار ميگيرد.
آنجا که قدرتها توان به ميدان آوردن نيروي نظامي را ندارند و يا جامعه آنان قادر به تحمل تلفات انساني نيست ، به جنگ رسانهاي روي ميآوردند و از اين ابزار بهرهبرداري ميکنند.
جنگ رسانهاي از جمله جنگهاي بدون خونريزي و جنگ آرام محسوب ميشود .
با توجه به اينکه در جنگ رسانه اي خشونتي اعمال نمي شود؛ وقوع آن براي مردم نامحسوس است از طرفي بسيج عمومي هم در آن کاربرد ندارد و به اصطلاح جنگ رسانه جنگ بين نخبگان است.
پس ميزان تخريب زياد است تا حدي که شهروندان عادي کشور هدف، متوجه حجم سنگين اين جنگ بر فضاي روحي و رواني خود و اطرفيانشان نميشوند.
قدرت نفوذ سردمداران اين جنگ و قدرت تاثيرگذاري و نفوذ آن به گونهاي است که در سطوح جامعه اعم از شهر و روستا گسترش مييابد.
در اين جنگ ، ملتها و مردم با خواست و اراده خود و قبول هزينه در معرض حمله قرار ميگيرند .
در اين جنگ طرف متخاصم کنترل افکار عمومي را در اختيار مي گيرد .
وظيفه اصحاب رسانه در اين جنگ نرم چيست؟!
آري، اصحاب رسانه با هوشمندي مثالزدني خود، که موجب شکست دشمن در 30 سال گذشته شد، در جنگ نرم نيز حفظ منافع ملي، تصويرسازي درست توام با اميدآفريني ، کمک به تقويت وحدت و انسجام ملي و ايجاد تحرک و نشاط در جامعه و توليدات موثر رسانهاي در دستور کار خود قرار دهند .
ترديدي نيست که رسانهها تاثيرگذاري عميق و سريعي در شکلگيري نگرشها و باورها نسبت به مسايل داخلي و بينالمللي دارند و اين مهم با حضور مثبت و فعال در عرصههاي جهاني با درک موقعيت منطقهاي و جهاني ايران اسلامي و روي آوري رسانهها به برخورد حرفهاي و رويکرد توليدي بدون تاثيرپذيري از تبليغات هدفدار خارجي بهتر و همگونتر با منافع محقق خواهد شد.
در اين جا قابل تامل است كه سياستگذاران شرايط کار حرفهاي رسانه را درک نمايند و به تبع آن نگاهي بازتر در عرصه رسانهها داشته باشند، ارتباط و تعامل بين مديران و رسانهها تقويت شود، مراکز علمي به رشد دانش و تربيت نيروي انساني ماهر در عرصه رسانه توجه نمايند، از توسعه زيرساختهايي که موجب تقويت رسانهها ميشود، حمايت کنند و زمينههاي توسعه شبکههاي درونمرزي و برونمرزي را فراهم نمايد و مطالبات ديگر که بايد به آنها توجه شود./انتهاي پيام/