به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری دانشجو، حجت الاسلام طباطبايي ديدگاه هاي خود را پيرامون هاشمي، مصباح يزدي و فتنه 88 و دولت روحاني ومهمترين مسائل كشور مطرح كرد.
حجتالاسلام سيدمهدي طباطبايي، استاد مشهور اخلاق و از پيشگامان مبازرات ضداستعماري و ضداستبدادي و از ياران آيتالله کاشاني در نهضت ملي شدن صنعت نفت، از همفکران و ياران سيد نواب صفوي و گروه فداييان اسلام و از قديميترين شاگردان و ياران امام خميني (ره) است. وي از جمله علماي بسيار سادهزيست ساکن جنوب تهران و محل رجوع جمع کثيري از مردم آن محلات است. چندي پيش يکي از هفتهنامهها با ايشان مصاحبهاي درباره موضوعات مختلف منتشر کرد که برداشتهاي متفاوتي از آن در برخي رسانهها و محافل سياسي و غيرسياسي در اذهان متبادر شد. خبرگزاري تسنيم با ايشان درباره برخي مطالب مندرج در آن مصاحبه و همچنين مسائل روز گفتگوي مشروحي انجام داده که متن کامل آن رادر زير مي خوانيم :
* ضمن سلام و تشکر از وقتي که در اختيار ما قرار داديد. به عنوان سئوال اول، اخيراً مصاحبهاي از شما منتشر شد. برخي برداشتها از مصاحبه شما به اين شکل بود که حضرتعالي انتقادات بسيار مبنايي و جدي به آقاي مصباح داريد. آيا برداشت ها از مصاحبه شما بويژه توسط روزنامهها و رسانههاي مرتبط با طيف دوم خرداد برداشت واقعي بود؟ و ديگر اينکه نظر شما درباره آقاي مصباح چيست؟
- برداشتهايي که از آن مصاحبه شد و برخي مطالبي که به نقل از من ادعا شد، تحريف شده بود و من آنها را قبول ندارم. خيلي متاسف و متاثرم از اينکه حرفها را و محتوا را تغيير ميدهند. خدا بايد کمک کند که اين مشکلات پيش نيايد. من اصلاً نميخواستم به اين شکل وارد بحث آقاي مصباح بشوم. آيتالله مصباح يزدي علامه است و در فلسفه متبحر هستند. من حرفم اين است که خيلي حيف است که ايشان در اين کشمکشهاي سياسي سطح پايين وارد شوند. واقعاً حيف است. ايشان علامه است و کشور ميتواند از مباحث فلسفي و اعتقادي ايشان و از خدمات موسسه امام خميني(ره) در سطح بالاتري استفاده کند. ولي ورود آقاي مصباح در اين سطح از سياست باعث ميشود که کشور نتواند آنطور که بايد و شايد از ايشان بهره بگيرد. ضمن اينکه معتقدم آقاي مصباح به آن ميزان که در فلسفه متبحر است، در سياست تخصص ندارد و وارد نيست. من قصد تخريب آقاي مصباح را نداشته و ندارم. هرچند اختلاف سليقههايي در مباحث سياسي با ايشان دارم. مثلاً من اصرارشان روي آقاي لنکراني يا حمايت از آقاي جليلي را اصلاً قبول نداشتم. نبايد ايشان ورود کند به اين شکل. البته اينطور نيست که من با پايداريکلاً مشکل داشته باشم. بعضي از پايداريها واقعاً خوب هستند و من به آنها علاقمندم. از طرف ديگر معتقدم که بايد شان جامعتين حفظ شود و اين شان به هم نخورد. من مثلا خودم موافق حضور آقاي هاشمي در ليست جامعه روحانيت بودم ولي چون اين تشکل مخالفت کرد من هم با تصميم جمع همراه هستم.
* با توجه به مقابله آقاي مصباح با جريان فکري سکولار بويژه در دوران دوم خرداد جبهه اي توسط ضدانقلاب و راديکالهاي دومخردادي عليه ايشان شکل گرفته است. همين جريان برخي اختلاف سليقههاي شما با ايشان را هم در طول کينه ورزي خودشان عليه آقاي مصباح قرار داده واز آن سوءاستفاده ميکنند.
- اتفاقاً من در همان مصاحبه ام گفتم و تاييد کردم آن اقدامات آقاي مصباح را. بحث من کلاً همين است که خوب است آقاي مصباح در همين حوزهها از سنگرهاي عقيدتي نظام دفاع کنند و وارد مسائل خرد سياسي نشوند.
* مقام معظم رهبري درباره همين خدمات ايشان در دفاع از مباني انقلاب و اسلام به ايشان لقب "مطهري زمان" دادند.
- ايشان مثل آقاي مطهري بايد عمل کنند و وارد حزب و گروههاي سياسي نشوند. وقتي ايشان وارد فعاليت هاي حزبي ميشود طرف مقابل دستاويز پيدا مي کند براي هجمه به ايشان.
لذا من از پايگاه ناصح بودن به ايشان مطالبي عرض کردم و قصد انتقاد ندارم به آن معنا. ايشان بايد در سطح ارشاد علمي و اخلاقي براي همگان نقش ايفا کنند. چون در سياست هم تخصص کافي را ندارند به نظر من.
* يکي ديگر از شبهاتي که از مصاحبه اخير شما با يک
هفته نامه اصلاحطلب برميآمد تعريف و تمجيدهايي بود که به نقل از شما درباره آقاي هاشمي مخابره شد. اين شبهه پيش آمد که آيا هر اقدامي که آقاي هاشمي ميکند مورد تاييد شماست؟ هرچه آن خسرو کند شيرين بود؟
- نه قطعاً اينطور نيست. من در آن مصاحبه هم چنين حرفي نزدم. گفتم ايشان قديميترين دوست مقام معظم رهبري است. آقاي هاشمي به نظر من تابع رهبري است و اگر نظرش هم با نظر آقا متفاوت باشد، اعتقاد دارد که بايد تبعيت کند از رهبري.
* حتما تاييد مي فرماييد که يکي از برهههاي معيار و شاخص براي سنجش عيار ولايتپذيري افراد فتنه 88 است. آقاي هاشمي مشخصا در اين برهه، در چندين موضوع دچار لغزش شد و با نظام همراهي نکرد. قبول داريد؟
- به نظر من شئون افراد در مخالفت فرق ميکند. من رفتار متفاوت آقاي هاشمي را دليل بر عدم همراهي و تمکين نميبينم. به نظرم ايشان نقشي داشت که آن را ايفا ميکرد.
* مقام معظم رهبري سلامت انتخابات سال 88 را تاييد کردند و فرمودند اعتراض کانديداها از مسيرقانوني باشد. ولي آقاي هاشمي در 25 تير يعني حدود يک ماه از
خطبه هاي تاريخي مقام معظم رهبري در 29 خرداد 88، مجدداً به نوعي شبهه تقلب را تثبيت کردند. حتي در خواست آزادي زندانياني دادند که همانها در دادگاه رسماً اعلام کردند که تقلب را به عنوان اسم رمزي براي آشوب برگزيده بودند و اعتقاد واقعي به تقلب هم نداشتند.
- آقاي هاشمي آنجا بحث محاکمه اين زندانيان را مطرح کردند و گفتند محاکمه کنيد و اگر گناهکار نبودند آزاد کنيد.
* ولي آقاي هاشمي بحثي از محاکمه نکردند بلکه رسماً درخواست آزادي آنها را مطرح کردند.
- يقيناً اينطور نبايد باشد که بي جهت آزاد شوند. بلکه بايد محاکمه شوند و اگر مقصر نبودند آزاد شوند. منظور آقاي هاشمي هم همين بوده است.
* وقتي شوراي نگهبان بررسي ميکند و ميگويد تقلب نبوده و انتخابات را تاييد ميکند؛ آقاي هاشمي به عنوان يکي از پيشروان انقلاب و از شخصيتهاي برجسته نظام، دوباره شبهه تقلب را القا ميکنند...
- من از بيان ايشان نوعي آرامش براي مخالفان برداشت کردم. ضمن اينکه ايشان رسماً اعلام ميکند که بايد از نظر آقا تبعيت شود.
* ولي صحبتهاي ايشان به قدري براي ضدانقلاب دستاويز مناسبي بود که بيبيسي براي اولين بار اين خطبهها را به صورت مکتوب و تصويري پوشش داد.
- هنر سياسي آقاي هاشمي اين بود که نقشي به عنوان مکمل براي نظام ايفا کرده و مخالفان را مديريت کند. اين دوگانگي که در ظاهر ممکن است از آقاي هاشمي ببينيد، به نظر من در راستاي مديريت مخالفان است. و در نهايت حفظ نظام را تعقيب مي کند.
* شما به عنوان فردي باسابقه و صدالبته خوش سابقه در انقلاب که انتخاباتهاي بسياري را تجربه کردهايد و به سازوکارهاي انتخاباتي کشور اشراف داريد، نظرتان مشخصاً درباره انتخابات سال 88 چيست؟ آيا قائل به تقلب هستيد؟
- من اولين آخوندي هستم که در رسانه ملي گفتم و فيلم آن هم هست که بر صحت انتخابات88 تاکيد کردم. منتها در همان برنامه گفتم که آقاي احمدي نژاد هم مخالفانش را خس و خاشاک نداند و شال سبز گردنش نيندازد. من هيچ قائل نبودم که در انتخابات تقلب شده است.
* اگر هاشمي معتقد باشد تقلب شده، شما هم قبول ميکنيد؟
- به هيچ وجه قبول نميکنم. منتها اين را ميدانم که آقاي هاشمي بعضي وقتها با مخالفان به نوعي همراهي ميکند تا آنها را مديريت و آرام کند.
* درباره اين نقش که مي فرماييد، مثلاً فردي مثل مرحوم عسكراولادي هم بود که برخي مخالفان به ايشان مراجعه و حرفهايشان را ميزدند و ايشان هم حرفهاي آنها را مي شنيد و حتي نامه نگاري هم ميکردند. منتها همه ميفهميدند که آقاي عسكراولادي پاي ولايت و رهبري ايستاده. اگر چنين نقشي براي آقاي هاشمي قائل شويم، بهتر نبود آقاي هاشمي هم مثل آقاي عسكراولادي عمل ميكرد تا اين برداشت نشود که فردي مثل آيتالله هاشمي در رديف اپوزيسيون قرار گرفته است؟ شدت ايفاي نقش آقاي هاشمي زياد نبود؟
- اگر آقاي هاشمي ناگزير به شدت شده باشد اشکال ندارد. اما اينکه آقاي هاشمي بخواهد العياذ بالله از لحاظ باطن بگويد تقلب شده، غلط است من فکر نميکنم اين کار را کرده باشد. ايشان هم به نظر من مي داند که در انتخابات هيچ تقلبي نشده. منتها سعي مي کند چنين نقشي ايفا کند.
* اگر هم فرض کنيم چنين نقشي وجود داشته، مربوط به خود آيتالله هاشمي بوده است. فرزندان آقاي هاشمي که اين نقش را نداشتند؟ خانم فائزه هاشمي در مقابل صداوسيما و در جمع فتنهگران حضور يافت و عليه ارکان نظام شعار داد. صوت و فيلمش هم از تلويزيون پخش شد.
- قطعا و ابدا اين مواضع ايشان(فائزه هاشمي) مورد تاييد نيست. من که بچههاي آقاي هاشمي را تاييد نميکنم. پسر نوح پيغمبر ربطي به حضرت نوح ندارد.
* همسر آقاي هاشمي هم گفت که اگر موسوي راي نياورد مردم به خيابان ها بريزند.
- اين کار هم مورد تاييد من نيست. مورد تاييد خود آيت الله هاشمي هم به نظرم نبود.
* بعد از شعار نه غزه نه لبنان فتنه گران در روز قدس شعارهايي مانند "انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است" و يا اتفاقاتي مانند اتفاقات عاشورا و همچنين مسائل۲۵ بهمن که حتي امثال آقاي روحاني و آقاي عارف هم آمدند و عليه اين مسائل موضعگيري کردند. ولي آقاي هاشمي در اين برهه هم موضع گيري نکرد.
- اين را هم در راستاي نقش آقاي هاشمي براي مديريت مخالفان به نفع نظام ميدانم.
* نظرتان درباره نامه آقاي هاشمي قبل از انتخابات چيست؟ همان نامهاي که در آن از فوران آتشفشانها و ...صحبت شده بود؟
-اين نامه به معناي هشدار و پيشبيني بود تا بشود آن را کنترل کرد. من اين نامه را به معناي فتنهانگيزي نميدانم. من اعتقاد ندارم که آقاي هاشمي روبهروي نظام ايستادهاند. يک مطلب ديگر هم عرض کنم. منظورم در آن مصاحبه اين نبود که آقاي هاشمي تنها دوست مقام معظم رهبري است که دلش براي ايشان ميتپد بلکه منظورم اين بود که ايشان دوست بسيار قديمي آقاست و از قديم دلشان با رهبري بوده و هست.
* به نظر شما آقاي هاشمي بهتر نبود با توجه به موقعيتي که در طيف معترضان داشتند دو سه جمله به موسوي و کروبي و خاتمي ميگفتند، فتنه نکنيد؟ بهتر نبود آقاي هاشمي از اين نفوذ خودشان در راستاي جلوگيري از شروع فتنه استفاده ميکردند نه اينکه بگذارند فتنه شروع شود و بعد نقش مديريت مخالفان را ايفا کنند؟ فتنه تا مرز براندازي پيش رفت. تا اينجا که ديگر نبايد در نقششان فرو ميرفتند.
- من خودم فرداي انتخابات به آقاي موسوي نامه دادم و گفتم که اغتشاش نکند.
* آقاي هاشمي هم ميتوانست اين نامه را بزند.
- من وقتي کسي را در رابطه اي به عنوان متخصص و آگاه مي دانم، درباره اين مسائل فکر نميکنم. ممکن است رفته باشد و گفته باشد.بعضي وقتها به او مي گويم چرا اين کار را کردي؟ و او جواب ميدهد.
* يعني بعضي انتقادات و سئوالات را از خودشان ميپرسيد؟
- بله من کراراً به ايشان نقد کردهام بعضي جاها جواب داده ولي جاهاي زيادي هم شده که از جوابهايشان قانع نشدهام. مثلاً در قضيه فائزه با آقاي هاشمي درگير شدم. يک اظهاراتي کرده بود خانم فائزه من به آقاي هاشمي گفتم اين چه حرفهايي است؟ آقاي هاشمي گفت خودت به او بگو. من گفتم وقتي شما هستي چرا من بگويم؟ خانمش هم بود. به خانمش هم مطلبي گفتم ولي جواب تندي به من داد. من دوباره چيزهايي گفتم.
* در چه موضوعي با خانم عفت مرعشي صحبت و بحث کرديد؟
- درباره همان که گفته بود اگر موسوي راي نياورد بريزيد به خيابان.
* جواب خانم مرعشي چه بود؟
- خانم مرعشي ميگفت من نميخواستم اين حرفها را بگويم. من به خانم مرعشي گفتم: يعني چه که نميخواستم بگويم، تو که گفتي و منتشر هم شده است. بعد بهش گفتم اگر نميخواستي بگويي من از جانب شما مصاحبه ميکنم و ميگويم که شما قصد گفتن چنين جمله اي نداشتيد. ولي خانم مرعشي گفت نه نه اين کار را نکنيد. خلاصه دعوايمان شد.(خنده)
* شما با اين نظر موافقيد که انقلاب از مسيرش منحرف شده باشد؟
- نه اصلا.
* آقاي هاشمي همين جمله را چند هفته پيش گفته است.
- من فکر ميکنم اين را در مقابل تندروهاي داعش گفته است.
* ولي ايشان درباره انقلاب اسلامي گفته است.
- بله. آخر داعش گفته ما همان کاري را مي کنيم که انقلاب اسلامي انجام داد. آقاي هاشمي اين را در جواب آن ادعاي داعش داد و خواست بگويد که داعش انحراف است.
* يکي ديگر از مسائلي که درباره آقاي هاشمي مطرح است عدم تمکين ايشان به راي قوه قضائيه درباره آقاي مهدي هاشمي است. آقاي هاشمي به انحاء مختلف سعي کرد اعتراض خود را به اين حکم اعلام کند. فيلم خداحافظي آنچناني منتشر کردند و يا مطالب عجيبي که عليه نظام قضائي کشور مطرح کرد و از ظلمها و جورهاي فراوان در اين دستگاه گفت! درباره مهدي هاشمي رسماً گفت: مهدي بيگناه است.
- بايد حکم قوه قضائيه پذيرفته شود. البته در هر قضاوتي ممکن است اشتباه صورت گيرد ولي نبايد قوه قضائيه زير سئوال برود.
* اگر فردي مانند آيتالله هاشمي که از بزرگان انقلاب اسلامي و از شخصيتهاي برجسته کشور است قوه قضائيه نظام را به اين شکل زير سئوال ببرد از يک فرد عادي چه انتظاري براي تمکين به دستگاه قضا مي توان داشت؟
- يقيناً چنين حرفي را عليه قوه قضائيه نزده. ولي اگر زده باشد قطعاً غلط است. من که همه حرفهاي هاشمي را قبول ندارم.
* حدود يکي دو سال پيش و در شرايطي که غربيها قصد داشتند با دروغ پردازي عليه دولت سوريه و اين ادعا که اين دولت از سلاح شيميايي عليه مردم خود استفاده کرده يک نوعي از اجماع بين المللي در سطح دولتها و افکار عمومي براي حمله نظامي گسترده به اين کشور و ساقط کردن دولت بشار اسد ايجاد کنند. در همان شرايط آقاي هاشمي طي يک سخنراني در شمال کشور همان حرف غربيها را تکرار کرد. و به گونه اي موضع گرفت که گويا واقعا دولت سوريه از اين سلاح ها استفاده کرده است.
- من اين حرف را نشنيدم و از آن خبر نداشتم. ولي اگر گفته باشند خيلي حرف نامناسبي است. من قطعاً اين موضع را قبول ندارم.
* سايت ايشان اخيراً جملاتي از آقاي هاشمي منتشر کرد که هشت سال دولت هاي نهم و دهم را به دچار شدن کشور به مرض هاري تشبيه کرده بودند. بعضي از وابستگان ايشان مانند حسين مرعشي هم در مصاحبه اي با يک خبرگزاري دوم خردادي گفته بود که اگر کسي مخالف روي کارآمدن دولتي مانند دولت احمدي نژاد نباشد "شرف ندارد". نظر شما به عنوان يک استاد اخلاق درباره اين تعابير و جملات چيست؟
- من خودم به آقاي هاشمي گفتم که خشمت از احمدي نژاد نبايد در جملاتت متبلور شود. در سياست نبايد اينگونه خشمگين بود. اين حرفها اخلاقاً خوب نيست. مثلا درباره آقاي روحاني هم همينطور. من به ايشان نامه دادم و گفتم که برخي تعابيرشان درباره منتقدان بد است. اينکه آدم از کسي بدش بيايد دليل نميشود اين حرفها را بزند. اخيراً به آقاي روحاني هم گفتم که موضع گيري شما دربرابر قوه قضائيه غلط است. دو قوه نبايد به جان هم بيفتند. البته هر دو غلط بود ولي آقاي روحاني شروع کرد.
* آقاي روحاني با شما مشورت ميکنند؟
- من نقدهايم را به صورت نامه محرمانه ارائه ميکنم. و وقتي جواب ندادند مصاحبه مي کنم و مي گويم. آقاي روحاني به نامهها جواب نميدهد و از ايشان جواب مثبت نمي شنوم. ولي با آقاي هاشمي حضوري صحبت ميکنم و بعضي وقتها هم نامه ميدهم. ايشان يا جواب ميدهد يا مي گويد بايد حضوري صحبت کنيم.
* چند وقت يکبار آقاي هاشمي را مي بينيد؟
- من معمولاً ماهي دوبار با ايشان ملاقات ميکنم. البته بيشتر تلفن مي زنم و حرفهايم را به ايشان مي گويم. علت اين است که بعضي ها در دفتر آقاي هاشمي رفت و آمد مي کنند در رفت و آمدهايشان مي ترسم ذهنشان را خراب کنند. چيزهايي مطرح شود و به نظام لطمه بخورد. اندازه اي که مي فهمم سعي ميکنم نگذارم اين اتفاقات پيش بيايد.
* مثلا چند وقت پيش فردي به اسم هراتي به عنوان مشاور ايشان مشغول فعاليت شده بود. بعدا معلوم شد که ايشان فردي بدنام و ضدامام و رهبري است که بيانيههايي نيز عليه امام و رهبري منتشر کرده است.
- بله. مي ترسم از نفوذيهايي که پيش ايشان مي روند. ميترسم از اينکه در دفترشان نفوذ کنند. بعد از انتخابات 88 پيش محمد خاتمي هم رفتم. هرچند ظاهراً به شخصيتم لطمه ميخورد که من خدمت آقاي محمد خاتمي بروم. ولي رفتم و درباره برخي مواضع وي با او صحبت کردم. اول نمي پذيرفت ولي بعد پذيرفت و قرار شد برخي حرفها را نزند.
* خود آقاي خاتمي خصوصي و در جمع بعضي جوانان ميگويد تقلب نشده ولي عمومي حاضر نيست اين حرف را بگويد.
- خب گاهي اينها ناشي از ضعف اخلاقي است. براي چه ميخواهيم به خاطر نگهداشتن 4نفر حقيقت را نگوييم؟
* آقاي طباطبايي، شما به عنوان فردي که مورد رجوع بسياري از مردم و از جمله روحانيون خوشنامي که هنوز در جنوب تهران با مردم زندگي ميکنيد و مورد وثوق، اعتماد و مراجعه مردم هستيد، مهمترين مشکل فعلي مردم را چه ميدانيد؟
- قطعاً مشکلات اقتصادي. من نگران فقرا هستم. ولي متاسفانه روحيه اشرافيگري هم در دولت روحاني و هم دولت هاشمي وجود دارد. مشکلاتي مانند اشتغال و بيکاري و ... جدي است. يک مسئله ديگر اينکه به نظر من چاپ کردن اسکناس کار خطرناکي است. الان دارد انجام مي شود. دوره احمدي نژاد هم انجام شد. وقتي اسکناس چاپ ميکنيد و به بازار ميآوريد انگار از جيب ملت برميداريد. چيز خطرناکي است. ولي دارد اين کار مي شود. اين کار بعدا مشکلات جدي ايجاد خواهد کرد.هرچند الان ممکن است کارشان را راه بيندازد. يا در اقدامي ديگر سيبزمينيها را امحا کردند. من گفتم در آمريکا با توجه به ايده هاي نظام سرمايهداري از اين کارها مي کنند تا نرخ ها پايين نيايد ولي ما چرا اينکار را ميکنيم؟خب اين سيب زمينيها را بدهيد به مردم.
* شما به عنوان فردي که خيلي از زوج هاي جوان براي ازدواج و جاري کردن خطبه عقد شرعي به شما مراجعه ميکنند و شما با زندگي مردم آشنا هستيد، آيا قبول داريد که وام 25 ميليوني براي خودرو بدهند ولي وام ازدواج را متوقف کنند؟
- اينها ديدند ماشينها مانده و کارخانه دارد تعطيل ميشود. نه پول دارد و نه جا براي نگهداري و پارکينگ. آمدند کار خودروساز را راه بيندازند. لذا خواستند ابرو را درست کنند زدند چشم را کور کردند. من در سخنراني ام هم اخيراً اعلام کردم که براي دولت بايد ازدواج و اشتغال اولويت داشته باشد. ما بايد حامي فقرا باشيم. ما بعضاً براي برخي مراجعين نيازمند دارو که پول ندارند دارو تهيه ميکنيم. بعضي داروها افزايش قيمت داشته است. دارويي که يک ميليون و 500 ميخريديم الان 2 ميليون و 100 هزار تومان است.
* البته حق بايد داد که دولتمردي که براي يک برنامه تلويزيوني 4 سکه طلا هديه مي فرستد(ماجراي آقاي ترکان و برنامه پايش) داروي يک ميليون و پانصدي با دو ميليون و صدي چندان تفاوتي ندارد.
- اين کارها به نظام واقعاً ضربه ميزند. نظام از 4 تا حرف ضدانقلاب ضربه نميبيند ولي اين کارها به نظام ضربه مي زند. همين 4 سکه 4 ميليون است کم که نيست. همين را به يک دختر جوان بدهند چند تکه جهازيه اش را ميخرد.
* يکي ديگر از شبهاتي که در مصاحبه اخير شما وجود داشت اين بود که شما مخالف حضور افراد مسن در مجلس خبرگان هستيد. برخي اين گفته شما را در کنار برخي مواضع و تحرکات مشکوک جناحي با توصيفاتي نظير "جوانگرايي خبرگان" قراردادند. منظور شما هم جوانگرايي بود؟
- نه به هيچ وجه. من بحثم اين است که پير ناتوان داريم و پير توانمند. اتفاقا مجلس خبرگان جاي پيرمردهاي توانمند است. پيرهاي خبره. نه اينکه جوانگرايي کنيم. من فقط گفتم آنها که ناتوان هستند نيايند. اصلاً خبرگان بايد جاي افراد ريش سفيد باشد. جاي جوانگرايي اينجا نيست.جوانگرايي کلاً در حد حوزههاي اجرايي خوب است ولي در حوزه قانونگذاري و قضاوت بايد تجربه داشته باشد. من اخيراً به آقاي آملي گفتم بعضي جاها فردي را قاضي (براي قضاوت بين زوجين) گذاشتي که خودش با پدر زنش دعوا دارد. در حالي که بايد فرد مسني بگذاري که دخترش را طلاق داده باشند و آمده باشد در خانه نشسته باشد و دلش خون باشد تا بفهمد که نبايد زود طلاق بدهد.
* شما به درستي فرموديد جوانگرايي در اجرا و حوزههاي اجرايي خوب است. ولي دولت آقاي روحاني طبق آمار پيرترين دولت بعد از انقلاب است.
- اينهم خوب نبود. دولت ضعيف مي شود.
* برخي که گمان مي رود در انتخابات خبرگان آتي نامزد شوند، از اطرافيانشان شنيده ميشود که شرکت در آزمون را شان خودشان نميدانند. نظر شما چيست؟
- نه اگر لازم باشد بايد شرکت کنند.
* مثلا ميگويند آقاي سيد حسن خميني نبايد آزمون بدهد چون شانش زير سئوال مي رود.
- اين موضوع شاني ندارد. شان آنجاست که فقاهت داشته باشد. اگر فقاهت ندارد امتحان هم ندهد. منتها اگر در حوزه علميه مشهور به علم است نرود امتحان بدهد. کسي که شاگرد دارد و مدرس است و مشهور به علم است، قانون ميگويد نيازي به امتحان ندارد.
* چنين فردي نبايد نگران امتحان هم باشد.
- درست است ولي نبايد هم سبک شود. بستگي دارد که چه کسي ممتحن باشد.
* اگر شوراي نگهبان به ايشان هم گفت که بيايد امتحان بدهد چه بايد بکند؟
- اگر ممتحن درجه بالايي داشته باشد بايد امتحان بدهد. مثلا آقاي شاهرودي اگر امتحان ميگيرد ايشان برود شرکت کند.
* پس در هر صورت درخواست امتحان دادن کسر شانش نيست؟
- نه کسر شان نيست. مگر در مواردي که قانون گفته است
* خيلي ممنون از وقتي که در اختيار ما گذاشتيد. به عنوان جمله پاياني اگر نکتهاي داريد بفرماييد.
- بايد عرض کنم که الان رهبر معظم انقلاب حتي کم نظير هم نيست، بلکه بي نظير است. آقاي خامنه اي شخصيت فراجناحي دارند و رهبر کل يک ملت هستند. نبايد برخي اصولگرايان بگويند رهبري فقط متعلق به اصولگرايان است. بايد شان رهبري را حفظ کرد.
منبع: تسنیم