سیاستمدارانی که در قامت رهبران کشور ها ظاهر می شوند باید با چشمانی باز و عقل و خرد برای هر کلامی که از دهانشان خارج می شود نه یکبار بلکه چندین بار فکر کرده و پس از آن سخن بگویند. اگر جز این باشد آن مسند برای آنان بزرگ بوده و نتایج سخن آنان بحران و چالش خواهد بود.
اردوغان باز دهان گشوده و با چشم بسته برای پوشش ضعف خود در سیاست داخلی و خارجی اتهامی را که بیش از همه خود شایسته آن است را به ایران وارد نموده است. اردوغان در اظهاراتی جدید ضمن مقصر جلوه دادن ایران در کشته شدن مردم سوریه عنوان کرده است: «تهران باید نیروهای خود را از یمن، سوریه و عراق خارج و به حاکمیت و استقلال کشور ها احترام بگذارد.» وی در همین اظهارات از حمله عربستان به یمن حمایت و از احتمال کمک لجستیکی ترکیه از ریاض خبر داده است. اردوغان در ادامه اظهارات اعلام داشته جایگزین شدن به جای داعش، هدف ایران در مبارزه با این گروه تروریستی است.
شهادت شیخ نمر، به فاصله اندکی پس از سفر اردوغان به ریاض، امری قابل تعمق بود. حمایت آنکارا از حمله ریاض به یمن در کنار ملاحظات مختلف، نوعی قدردانی ترکیه از عربستانی است که سبب به حاشیه راندن بحران روسیه و ترکیه شده و بحران تهران -ریاض را به خبر اول منطقه تبدیل کرد.
اما در ارزیابی کلان، اظهارات اردوغان مضحک، سخیف و بیش از مردم فریبی، تبلور خودفریبی است. نه مردم ساده اند و نه افکار عمومی جهان ساده است. با وجود سلطه و سیاست های هدفمندی که بر رسانه های جهانی اعمال می گردد، فضحات ناشی از سیاست های ترکیه و متحد آن عربستان در سال های اخیر به گونه ای بوده که همه نسبت به نقش آنکارا و ریاض در تقویت داعش و ناامنی امروز خاورمیانه آگاهی داشته و به آن معترفند.
واضح است، هر عقل سلیمی که به اظهارات سراسر تناقض اردوغان توجه نماید متوجه خواهد شد که اردوغان از دایره عقلانیت و منطق خارج شده است. این اظهارات رئیس جمهور کشوری است که با نقص حاکمیت ملی عراق به خاک این کشور تجاوز نموده و بغداد بخاطر این تجاوز و ورود غیرقانونی از آن به شورای امنیت سازمان ملل شکایت کرده است.
ایرانی که در یمن و عراق حضور نظامی ندارد، باید از این دو کشور خارج شده و عربستانی که متجاوز به یمن است باید مورد حمایت آنکارا قرار گرفته و اگر لازم باشد پشتیبانی گردد. اردوغان دچار تزلزل رفتاری و گفتاری شده است. وی در حالی که ایران را متهم به دخالت در منطقه می نماید هم خود از عربستان در یمن حمایت می نماید و هم علیرغم مخالفت بغداد به عراق نیرو وارد کرده و به نقص حاکمیت ملی این کشور پرداخته است.
خوی قلدری، توهم خودبرتربینی ناشی از شخصیت دیکتاتورمابی اردوغان، سبب شده وی به جای پرداختن به خویش، فرافکنی نموده و علناً اظهاراتی را نماید که بیشتر در نزد مردم ترکیه و جهانیان رسوا گردد. کیست که نداند اردوغان خود هم اصلی ترین حامی داعش و هم متجاوز به حاکمیت ملی سوریه و عراق بوده و می باشد.
تصور قلدر قاسم پاشایی از امر کشورداری، برگرفته از رفتارهای زورمدارانه نوجوانی وی در میدان های ورزشی و دعواهای رخ داده میان دست فروشان و طافی های استانبول است. توجه به ادبیات اردوغان در مخاطب قرار دادن رقبا و مخالفان داخلی و خارجی نشان می دهد او از سیاست برداشت عامیانه داشته و فاقد ادبیات وزین، در قامت یک رئیس جمهور است. وی و تیمش هر کس که مخالف سیاست هایشان است را به تروریسم، دروغ و.... متهم می نمایند این در حالی است که عملکرد اردوغان تبلور عینی تروریسم و رفتار خارج از عقلانیت و عدالت است. شرایطی که رفتار غیرمعقول اردوغان در ترکیه و منطقه ایجاد کرده هر روز بیش از گذشته به سوی بحران غیرقابل کنترل پیش می رود. گویا اردوغان ماموریت دارد ترکیه و منطقه را به آتش اختلافات و بحران ها کشیده و زیان های غیرقابل جبران ایجاد نماید.
اردوغان در انتخابات و تشکیل دولت غیرائتلافی موفق شد، اما امروز به بهای پیروزی در انتخابات مجلس، فضای امنیتی ترکیه چنان ناامن است که شرایط حاکم در مناطق کردی صحنه یک جنگ داخلی را تداعی می نماید. هدف و کوچ دادن دادن مردم بی دفاع، استفاده از تجهیزات سنگین نظامی، ورود تانک ها به شهر ها، بکارگیری نیروی ویژه، اعلام حالت فوق العاده و اعتراف اردوغان به کشته شدن بیش از ۳۱۰۰ تن از مخالفان کرد این کشور در عرض پنج ماه گذشته خود گویای رفتار بی رحمانه اردوغان با اتباع خود است. آمارهای تلفات درگیرهای اخیر ترکیه، بالا ترین آمار در قیاس با سال های مبارزه آنکارا با اکراد از ۱۹۸۴ تا امروز می باشد. تعمق و درک علل خشونت بکار گرفته در سیاست های داخلی ترکیه و ملاحظات مترتب بر این رفتار اردوغان، می تواند عامل کمک به علل رفتار حمایتی وی از بمباران های عربستان و کشته شدن زنان و کودکان یمنی باشد. اردوغان آنچنان دچار غرور کاذب شده که در تلاش برای تغییر سیستم پارلمانی به جمهوری در ترکیه، علناً از مدل هیتلر به عنوان یک الگو برای این کشور سخن رانده است. رایش سوم در خاورمیانه را، باید به نوعثمانی گرایی اردوغان ترجمه کرد. هیتلر در اروپا به دنبال فضای حیاتی بود و اردوغان امروز در خاورمیانه به رؤیای احیای میراث عثمانی می اندیشد. هیتلر اروپا را به آتش کشید و امروز اردوغان خاورمیانه را به آتش کشیده است. همین خوی هیتلری اردوغان است که سبب شده وی و سیاست هایشان اصلیترین عامل ویرانی سوریه، ناامنی و بی ثباتی در عراق باشد. اردوغان دیروز با حمایت از داعش سبب وضعیت بحرانی در سوریه و عراق شده و امروز نیز با دروغ مبارزه با داعش و تجاوز به خاک عراق درصدد است در معادلات پیش رو جایگاه بر تر یافته و از عنصر داعش با نام و پوششی دیگر در راستای مقاصد خویش بهره برداری کند. ابراز احساسات و اعتراضات او نسبت به کودکان و آورگان سوری غرق شده در مدیترانه را باور ننمایید. دغدغه اردوغان، دغدغه انسانی نیست زیرا او با رویکرد مذهبی به هدف تسلط سیاسی قاتل کودکان سوری، عراقی و پس از این یمنی خواهد بود.
تصور اردوغان آن است که با بحرانی که میان ایران و عربستان رخ داده موقعیت تهران ضعیف شده و وی می تواند با هر دیالوگی ایران را خطاب قرار دهد. اردوغان خود می داند و اگر نمی داند بداند که در جنگ تحمیلی ایران نه با عراق بلکه با جهان جنگید و پاداش استقامت آن عزتی بوده است که وی در حسرت آن است.
سقوط صدام و تغییر معادله قدرت در عراق و تأثیرات ژئوپلتیک آن مهم ترین عامل سیاست های سلبی و تخریبی ترکیه در سوریه و عراق بوده و هست. توافق برجام و تأثیرات ژئوپلتیک آن بر موقعیت ایران در جهان و منطقه، نگرانی مهم دیگری است که بطور جدی بر ابعاد نگرانی های اردوغان نسبت به ایران افزوده است. از دید اردوغان تغییر معادله قدرت در عراق به نفع ایران و حل بخش مهمی از اختلافات ایران با غرب و بطور مشخص با آمریکا پس از برجام، سبب خواهد شد در آینده ایران در معادلات منطقه ای با ارتقای موقعیت خود سبب تضعیف جایگاه ترکیه شود. در منطقه هیچ کشوری از معادلات قابل حذف نیست اما همه کشور ها با توجه به ظرفیت خود دارای تعریف می باشند.
جنگ ایران و عراق تمام شد و همانگونه که منافع آن برای ترکیه تمام شد پس از این هم نباید دلخوش به عامل ماندگاری اختلاف ایران با غرب باشد. برداشت های غلط که حاصل ذهنیت های بیمار است، به جای همکاری و تعامل کشور ها در منطقه، به دنبال چالش و حذف می باشد. از دید ایران تحول عراق و توافق برجام همگی می تواند در خدمت صلح و آرامش منطقه باشد. با حاکم نمودن عقلانیت در مدیریت و رهبری منطقه، می شود شرایط برد- برد را برای همه فراهم نمود.
مقامات ایرانی تاکنون پاسخ اردوغان را نداده اند و این سبب گستاخی شده که اردوغان سطح انتقادهای خود را به بالا ترین سطح مقامات ما گسترش دهد. اخبار چند روز گذشته از رسانه های ترکیه حاکی از احضار سفیر ایران در اعتراض به رسانه های ایرانی بخاطر انتقاد از اردوغان بوده است. اردوغان باید درک نماید که پاسخش را نه مقامات ایرانی بلکه رسانه ها می دهند تا شاید حرمت همسایه داری و شیوه کشورداری را اردوغان از ایرانیان بیاموزد.
سخن آخر آنکه بنظر می رسد اردوغان تغییر رفتار نخواهد داد. اگرچه ترکیه معادل اردوغان نیست اما فراموش نکنیم نیمی از مردم ترکیه به او رأی داده اند. اگر این روند ادامه یابد با توجه به آنکه احتمال می رود در روز ها و ماه های آینده مشکلات داخلی و خارجی اردوغان خصوصا در ارتباط با اکراد، سوریه و عراق افزایش یابد، پیش بینی می گردد که او برای جبران شکست هایش بیشتر به ایجاد بحران در روابط با ایران بپردازد. حاکم شدن بر احساس، مدیریت عقلانی روابط، روشنگری افکار عمومی مردم ایران، ترکیه و منطقه نسبت به رفتارهای خطرناک اردوغان و پیش بینی برای شرایط مختلف امری ضروری و اجتناب ناپذیر از سوی ایران است. حاکم نمودن عقلانیت و تعامل و شرایط نسبی برد-برد در خاورمیانه می تواند عامل کمک به عبور از این روزهای سخت باشد. در غیر این صورت باید در انتظار شرایطی باشیم که بیش از همه تأمین کننده منافع آمریکا و شریک راهبردی آن اسرائیل خواهد بود.