به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاري دانشجو، به نقل از الوقت، سودان از زمان به قدرت رسیدن جبهه نجات اسلامی در سال 1989 میلادی روابطی بسیار مستحکمی با ایران و گروههای مقاومت فلسطین داشت و میزبان این گروهها از جمله حماس و جهاد اسلامی در خاک خود بود و به خاطر این مواضع اسلامی و شرافتمندانه خود مشکلات زیادی را متحمل شد. با وجود مشکلات اقتصادی و بحرانهای داخلی سودان، حمایت این کشور از فلسطین یکی از مهمترین دلایل حمایت مردم سودان از حکومت عمر البشیر بود.
اما از حدود دو سال پیش شاهد تغییر در سیاست خارجی سودان هستیم و این تغییرات با توجه به سیاست خارجی 25 ساله عمر البشیر در حمایت از محور مقاومت و حضور در کنار ایران، به حدی ناگهانی جلوه کرده که بسیاری را از جمله در جهان عرب متعجب نموده است. این تغییر رویکرد، ابتدا با تغییر در سیاست خارجی سودان در قبال ج.ا.ایران کلید خورد که با اخراج رایزن فرهنگی ج.ا.ایران از خارطوم همراه بود. هرچند این اقدام سودان در ابتدا یک اقدام تاکتیکی تحلیل می شد اما سیاست سودان در پیوستن به ائتلاف عربی علیه یمن و در ادامه قطع کلی روابط خود با ایران در همبستگی با موضع عربستان در اعتراض به حمله به سفارت عربستان در تهران نشان داد تغییر در سیاست خارجی سودان نه تنها تاکتیکی نبوده بلکه حکایت از تحولی جدی در رویکرد آن به مسائل منطقه دارد.
براین اساس به نظر می رسد سودان تصمیم خطرناکی را در راستای تغییر سیاست خارجی خود گرفته است و خبر آمادگی سودان برای برقراری روابط با رژیم صهیونیستی، اوج این تغییر رویکرد می تواند باشد. وقتی خبرگزاری رسمی سودان این گفته ها را منتشر میکند، این بدان معنا است که دولت سودان گام عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی را در دستور کار خود قرار داده و برای آن زمینه سازی تدریجی میکند. این تکاپوی دیپلماتیک سودان در چارچوب تغییراتی ریشهای در مواضع این دولت و طبیعتا مواضع عمر البشیر رئیس جمهوری سودان است.
در بیان دلایل این تغییرات، به نظر میرسد تحولات داخلی سودان و بحران ها و مشکلات داخلی این کشور نقش تعیین کننده تری در تغییر سیاست خارجی آن داشته است. در واقع بحران های داخلی سودان در موضوعات اقتصادی، امنیتی و سیاسی آسیب پذیری دولت این کشور را به شدت بالا برده است و رهبران سودان به منظور رفع برخی از نیازها و برطرف کردن تهدیدات علیه خود ناچار به تغییر رویکردهای خود شده اند تا در این راستا و با انگیزه دریافت کمک های مالی و اقتصادی به رفع برخی از مشکلات داخلی بپردازند. زمینه اصلی آسیب پذیری دولت سودان نیز به جدایی بخش جنوبی این کشور و متعاقب آن از دست دادن 75 درصد از درآمدهای نفتی برمی گردد که باعث وقوع بحران اقتصادی و نارضایتی مردمی شده است. لذا می توان یکی از انگیزه های تغییر رفتار سودان را دریافت کمک مالی برای مدیریت بحران اقتصادی تحلیل کرد.
از سوی دیگر مشکلات داخلی دیگر سودان نیز که منجر به بروز تهدیدات سیاسی و امنیتی علیه دولت آسیب پذیر این کشور شده اند، در این روند تاثیرگذار بوده است. از جمله این موارد می توان به گسترش تنش های قومی و امنیتی در مناطقی نظیر «کردوفان» و «نیل آبی» اشاره داشت. همچنین ناآرامی در نواحی مرزی همانند مرزهای جنوبی نیز از دیگر مشکلات دولت سودان است که در کنار موارد دیگر فشارهایی را بر دولت این کشور تحمیل کرده اند.
بنابراین چنین چالشهایی در نهایت منجر به تصمیمات اخیر رهبران این کشور در تغییر رویکردهای خارجی با انگیزه دریافت کمک های مالی و رفع تهدیدات شده است و اعزام نیرهای نظامی از سوی سودان به یمن و اعلام خبرهایی مبنی بر احتمال برقراری روابط سودان با رژیم صهیونیستی را باید در راستای تلاش برای کسب کمک های مالی عربستان و آمریکا و کاستن از مشکلات اقتصادی سودان دانست.
دولت خارطوم اکنون امیدوار است مشکلات سیاسی و اقتصادی خود را از طریق بهبود رابطه با آمریکا حل نماید و هم اکنون درحال گفتوگوهای محرمانه و علنی با دولت آمریکا برای از سرگیری روابط و برداشته شدن تحریم های آمریکا علیه سودان است و به نظر میرسد که یکی از شروط آمریکا همان عادی سازی و برقراری روابط دیپلماتیک با اسرائیل است.
اما به نظر می رسد تلاش عمرالبشیر برای بقا در قدرت ثمر بخش نخواهد بود. چرا که عربستان و آمریکا در تقسیم کاری هماهنگ با یکدیگر، سیاستی را علیه سودان آغاز کرده اند که بعد از چند سال عمرالبشیر نتیجه آن را خواهد دید. آمریکا به عنوان ابرقدرت جهان با همکاری اسرائیل تلاش کرد در بعد بین المللی از سالهای دور فشارها را بر سودان بیشتر کند و در واقع با همان سیاست قدیمی چماق و هویج به مقابله با سودان بپردازد. آمریکا با اعمال فشارهایی چون تجزیه سودان و در نتیجه تضعیف اقتصادی این کشور و حکم دادگاه لاهه در محکومیت عمرالبشیر سیاست چماق را در برابر سودان اجرا کرد و عربستان به عنوان همپیمان منطقه ای آمریکا، با ارائه کمک های مالی به سودان در پی کشاندن سودان به سمت خود و دوری از ایران عمل نمود.
بنابراین به نظر می رسد سودان به زعم خود برای گریز از این مساله در پی یافتن تکیه گاههایی به غیر از عربستان برای خود در آینده است اما غافل از اینکه غرب سالها حضور عمر البشیر در سودان و حمایت از فلسطین را فراموش نخواهد کرد. همانطور که علی رغم تغییر رویکرد معمر قذافی نسبت به آمریکا از سال 2003 و گرایش به سمت غرب، در فرصتی که با انقلاب مردم لیبی برای غرب فراهم شد نه تنها از قذافی حمایت نکردند بلکه برای کنار گذاشتن یک شریک نامطمئن، قذافی را از صحنه حذف نمود. بنابراین گرایش 180 درجه ای عمرالبشیر به سمت غرب و عربستان تنها مدت کوتاهی به رئیس جمهور سودان برای بقا در قدرت کمک خواهد کرد و در یک فرصت مناسب غرب و عربستان، عمرالبشیر را نیز حذف خواهند نمود چراکه غرب از هر فرصتی برای حذف شرکای نامطمئن استفاده خواهند نمود. تجربه ای که عمرالبشیر در جلوی چشمان خود دارد اما از آن عبرت نمی گیرد.