به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری دانشجو، سخنان «هاشمی رفسنجانی» در مورد «ردصلاحیت سیدحسن خمینی» و انتقاد بی سابقه او از عملکرد شورای نگهبان، موجی از انتقادات را برانگیخته است. یکی از اولیه ترین، و در نوع خود شجاعانه ترین انتقادات (با توجه شرایط سیاسی فعلی)، مربوط به «عباس عبدی» بود. عضو سابق «جبهه مشارکت» که حالا یک تنه بار «خودانتقادی»را در طیف سیاسی اصلاح طلب به دوش می کشد. عبدی دو نقد نسبت به سخنان هاشمی رفسنجانی مطرح کرده، و یک تقاضا از طیف سیاسی متبوعش داشته است:
نقد اول: هاشمی درصدد بهره برداری سیاسی از حضور یا عدم حضور «حسن آقا» در انتخابات به نفع خود است.
نقد دوم: شیوه هاشمی در دفاع از سیدحسن خمینی، مبتنی بر «منطق قبیلگی» و «منطق انتساب خانوادگی» است، لذا «ضعیف و بی ربط و نادرست» است.
تقاضای او از همفکران اصلاح طلبش نیز این است که کورکورانه از هاشمی رفسنجانی تبعیت نکنند، چرا که سخنان او و شیوه استدلالی اش، «هیچ ربطی به منطق اصلاح طلبانه ندارد».
«محمدعلی ابطحی» نخستین اصلاح طلبی است که به تقاضای عبدی پاسخ داده و از دو نقدی که عبدی بر هاشمی رفسنجانی وارد ساخته بر اولی تمرکز کرده، و از تلاش هاشمی برای سوء استفاده از محبوبیت «حسن آقا» یاد کرده است. البته ابطحی هیچ اشاره ای به نقد دوم عبدی نکرده است.
نقد اول عبدی، و تکرار آن به وسیله ابطحی را نمی توان جدی گرفت زیرا مبتنی بر «نیتخوانی» است، و تحلیل سیاسی باید مبتنی بر کنش ها باشد نه نیت ها.
اما نقد دوم عبدی، که بسیار جدّی است، از سوی هیچ اصلاح طلبی جدی گرفته نشد. تنها «مصطفی کواکبیان» ترجیح داد به بیان برخی کلیات مبهم بسنده کند: نباید «ضوابط» به خاطر «بدهکاری مسئولین به امام» نادیده گرفته شوند! اما این همة آن چیزی نیست که جناب عبدی می گوید.
در واقع آنچه عبدی می گوید ناظر بر تفکیک «امر عام» از «امر خاصّ» است: هاشمی، «نوه امام» (خاصّ) را فراتر از «قانون» (عام) می داند، و عبدی معتقد است که این شیوه استدلالی، اصلاح طلبانه نیست.
اما «منطق اصلاح طلبانه» موردنظر جناب عبدی چیست؟ لاجرم عبدی معتقد است که اصلاح طلبان باید هوادار «قانون»، و برابری در مقابل قانون، و حقوق مدنی و شهروندی برابر باشند، و تعلق خاطرشان به جهان جدید و عقلانیت مدرن نیز همین را ایجاب می کند. اما جناب عبدی به عنوان تحلیل گر سیاسی که باید به «کنش» ها توجه کنند، دچار خطا شده، و صرفاً بر شعارها و آرمان ها و «نظریه ها» تاکید کرده است.
واقع مطلب این است که اصلاح طلبان، نه در شعار، بلکه در عمل همواره بر اساس امر خاصّ عمل کرده اند، و نه امر عام. عبدی آشکارا تجاهل کرده که طیف سیاسی متبوعش، دست کم در دو دهه گذشته همواره بر بستری از «ویژه خواهی» و «ویژه خواری» سیاسی عمل کرده اند، و یکی از آخرین نمونه های زیان بار آن انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ و حوادث پس از آن است: منطق «نوه امام»دقیقاً همان منطق «فرزند آذربایجان-داماد لرستان»* است، و هر دو «منطق اصلاح طلبانه» است که عملاً به اجرا درآمده است. همچنان که در مقاطع مختلف سیاسی، وقتی «حکم حکومتی» در خدمت تامین منافع سیاسی اصلاح طلبان بوده از آن ستایش کرده اند، و هرگاه به ضررشان بوده، آن را خلاف قانون اساسی، و حقوق مدنی دانسته اند. و از این نمونه ها بسیار است.
قابل پیش بینی است که از دو نقدی که عبدی بر هاشمی رفسنجانی وارد ساخته، دومی در میان اصلاح طلبان خریداری نخواهد داشت، و همگی اولی را برجسته خواهند کرد. اصلاح طلبان خود گرفتار «خاصّ زدگی» و «خاصّ خواهی»هستند، و این ناشی از موقعیت سیاسی دوگانة آنها در «جمهوری اسلامی» است که هیچ گاه نخواسته اند به اقتضائات آن تن دهند.
از قضا خاصّ خواهی هاشمی رفسنجانی، به خصوص در حیطة سیاسی، از وقتی پیدا شد که به اصلاح طلبان، و «منطق اصلاح طلبانه» نزدیک تر شد، و معلوم نیست در عالم واقع، جناب عبدی کدام اصلاح طلب را مخاطب قرار داده است؟ با این همه خودانتقادگری، امری پسندیده است ولو گوش شنوایی نیابد.
*زهرا رهنورد همسر میرحسین موسوی در گفتگو با تلویزیون بی بی سی فارسی(۲۳/۳/۸۸):
"آنچه را که حاصل جمع بندي انتخابات فعلي است از نظر من کاملا نامعقول و غيرقابل قبول است. اين حرف ايشان بود در ساعت نزديک به يازده که قدم به قدم مواجه مي شدند با اطلاعات غلطي که دارد ارائه مي شود. از صبح هم مرتب اطلاعاتي که در اختيار ما قرار مي گرفت اغلب چهار به يک بود. به خصوص يک سري نقاطي هستند که اصلا مشخص است که خودش ملاک تشخيص نادرست بودن اين مطلب وزارت کشور است. مثلا آذربايجان و ترک زبان ها هيچ وقت فرزند خودشان را نمي گذارند که به کس ديگري راي بدهند. يا لرستان که خود من لر هستم و موسوي هم بارها گفته که من داماد لرستان هستم، موسوي را نمي گذارند که به آقاي احمدي نژاد راي بدهند. اين دو تا براي ما ملاک اين است"
منبع:الف