به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاري دانشجو، متن یادداشت عباس سلیمی نمین با عنوان "پیامهای 7 اسفند برای جریانهای سیاسی" بهشرح ذیل میباشد:
سرانجام کارکردهای کنشگران و بازیگردانان حوزه سیاست از یکسو و شناخت نسبی جامعه از جریانات، گروهها و شخصیتهای در معرض انتخاب، نتایجی را در روز رجوع به صندوقهای رأی رقم زد.
صرفنظر از میزان توفیقها یا ناکامیها و نسبت آن با هزینههای صورت گرفته (اعم از اقتصادی، اجتماعی و سیاسی)، آنچه در 7 اسفند ارزش والایی داشت گام بلندی بود که در مسیر تحکیم جایگاه مردم (با سلائق مختلف) در توزیع قدرت برداشته شد.
مراجعه دارندگان دغدغهها و تمایلات مختلف به صندوق رأی بیتردید ناشی از دو عامل بود؛ اطمینان به ساختارهای سیاسی نظام اسلامی، وجود زمینههای گزینش برای تغییر با هدف تعالیبخشی به شرایط جامعه.
اما نباید از این مسئله غفلت کرد که گاه صحنه برای تغییری هدفمندانه طراحی میشود. سلسله اتفاقاتی را در آستانه انتخابات شاهد بودیم تا دستکم رأی دهندگان تهرانی را به جمعبندی مطلوب درباره یک شخصیت یا جریان سیاسی برساند، البته باید اذعان داشت عدم محکومیت قاطع برخی عملکردهای احساسی و استمرار آن در جمعبندیهایی از آرایش سیاسی بدون تأثیر نبود.
این نقیصه کنار جزمیت گروهی، تغییر را دچار آفات جدی میسازد. در فقدان حزب رفتار حزبی داشتن (دعوت به رأیدهی لیستی) اما در ادامه بهمثابه حزب، مسئولیت عملکرد افراد معرفی شده را نپذیرفتن قطعاً مقوله چندان خوشایندی نیست؛ بر همین اساس جمعی از اصولگرایان در تهران چندان به دعوتها برای لیستی رأی دادن لبیک نگفتند؛ زیرا از نگاه آنان ارائه لیستی براساس توزیع سهمیه احزاب و گروههای طیف اصولگرا، چندان اصولی نبود. هرچند قابل فهم است که در عالم تعلقات گروهی حاکمشده بدون تبعیت از این روش اصولاً امکان ائتلاف فراهم نمیشد، اما اینکه حتی به صنف مداحان سهمیهای اختصاص یابد در حالی که برخی شایستگان فرصت در لیست قرار گرفتن را نیابند چندان قابل پذیرش نبود.
در مقابل، اقشاری از جامعه که ضرورت جابهجایی را احساس میکردند در فضایی دوزیستگاهی و برخی تقابلهای احساسی به لیستی رأی دادند که اصولاً بسیاری از گزینههای آن را نمیشناختند.
همانگونه که اشاره رفت در چارچوب انتخابات حزبی چنین پدیدههایی عین صواب است؛ زیرا رأی دهندگان به برنامههایی مدون و اعلام شده اقبال نشان میدهند و افراد معرفی شده موظف خواهند بود در چارچوبهای معین حرکت کنند؛ ساختار حزبی نیز برای صیانت از اعتبار خود نظارت جدی را بر آنان اعمال میکند.
ازآنجا که لیست مقابل اصولگرایان نیز بر اساس سهمیهبندی تنظیم شده بود عملاً امکان تأمل و مطالعه در احوالات گروهها و احزاب مشارکت کننده در آن وجود نداشت.
برای مثال، چگونه ممکن بود در یک زمان محدود عملکرد حزب خانه کارگر بررسی شود که آیا کارنامهای له یا علیه این قشر زحمتکش جامعه داشته است یا خیر؟ بهویژه که در آستانه این انتخابات برخی نزاعهای کاذب شکل گرفت که بهصورت هدفمندانهای جامعه را دوقطبی کرد و اولین نتیجه آن چشم فرو بستن بر محتوای لیستها بود.
آیا اگر هزینههای نجومی عضوی از کابینه، مورد مطالعه و تأمل میدانی قرار میگرفت آن فرد با اقبال مواجه میشد؟ فراموش نکنیم برخی شخصیتهای خبره در جریان سازی با اتخاذ مواضعی شاذ و تحریکآمیز جناح مقابل خود را به واکنش وامیداشت.
متأسفانه عدهای نیز بدون تأمل در اهداف با موضعگیریهایی بازی دامن زدن به هیجانات انتخابات را گرمتر نمودند هرچند دیگر نسبت به مطلب تنشآفرین روزنامهای دولتی واکنشی نشان داده نشد اما دیگر تجربهای دیرهنگام بود.
از مقوله شناخت که بگذریم دولت نیز ظرافتهایی را در مورد انتخابات تهران بهکار گرفت که از آن جمله است تکذیب مکرر تعطیلی روز شنبه تا دیروقت روز جمعه با هدف جلوگیری از جابهجا شدن جمعیت این شهر (بهویژه قشر مرفهتر آن)، کاهش حوزههای رأیدهی و...، با وجود این، کسانی که شعار دولت را سر دست گرفته بودند چندان توفیق بالایی را از آن خود نساختند.
با ملحوظ داشتن این سابقه تاریخی که دولتهای منتخب همواره در شکلگیری اولین مجلس موقعیت ویژهای مییافتند این موضوع حاوی پیام روشنی برای دولت یازدهم است. البته انتخابات 7 اسفند برای همه جریانات سیاسی دارای پیامهایی متفاوت است. مردم همانگونه که به افرادی روی میآورند از آنان نیز روی برمیگردانند.
گاهی این فرایند میتواند با شناخت و یا احساس توأم باشد اما غافل نشویم که در این روند انتخابگران همواره در حال رشدند و کاستی ارائه نشدن برنامه توسط ارائهدهندگان لیست را با تقویت جایگاه اصول و معیارها برای ارزیابی عملکردها، جبران میکنند.
منبع: تسنیم