به گزارش گر.ه فضای مجازی خبرگزاری دانشجو، تغییرات ناگهانی در مسیر حرکت نظام های دموکراسی، متداول و غیربهت انگیز است. نظام جمهوری اسلامی ایران که با ادله متعدد و هم چنین دلالت های عینی فراوان یکی از دموکراتیک ترین نظام های دنیاست، بارها نشان داده که این تغییرات ناگهانی را پذیرفته به آن افتخار می کند و آن را به فرصتی برای پیشرفت و پیشبرد کشور تبدیل می کند.
انتخابات مجلس، نمونه دیگری از چرخش های ناگهانی بود. هرچند که این بار رفتار پایتخت نشینان با بقیه کشور کمی متفاوت بود اما تاثیرگذاری نمایندگان مرکز در مجلس را نمی توان نادیده گرفت زیرا پایتخت جمهوری اسلامی چون تمامی کشورهای دیگر نمونه ای از دستپخت ساختار سیاسی کشور است.
بی شک نتایج انتخابات گذشته فصل جدیدی از رقابتها را در کشور رقم خواهد زد؛ رقابت هایی که دیگر نه بین دو سوی اصولگرا یا اصلاح طلب بلکه ما بین دو سوی سخت و متصلب در دو گفتمان نسبتا فارغ از هرگونه نقطه اشتراک خواهد بود. رها کردن تعارفات عادی در عرصه سیاسی این ادعا را بر زبان خواهد آورد که دو طیف اصولگرا و اصلاح طلب هیچ نقطه مشترکی برای خود باقی نگذاشته اند. اصلاح طلبان جایگاه رهبری نظام را غایه الامر یک فردی عادی در عرصه سیاست دانسته که بیش از برخی اختیارات محدود، اجازه دیگری در قانون ندارد اما اصولگرایان رهبری را مطابق با مبنا و ادله نظریه ولایت فقیه، نایب امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) می دانند که به معنای واقعی «ولایت» داشته و حجتی از جانب امام معصوم است.
نگاه متفاوت دو جریان به دشمن، خود داستانی جداست که در دو سال اخیر به خوبی نمایش داده شده است. سخن از اختلافات این دو جریان کلام را به درازا می کشد. به هر حال این اختلاف گفتمانی میان دو جریان در کشور بار دیگر در انتخابات مجلس گذشته زنده شد. بار دیگر خاطرات نزاع گفتمانی این دو جریان در اواخر دهه70 و اوایل دهه 80 برای همگان تداعی شد و از این رو، می توان سال آینده را ـ با آغاز مجلس جدید ـ سال آغاز رقابت های جدید دانست. رقابت هایی که این بار از جنسی متفاوت خواهد بود.
ذکر سه نکته پیش از ادامه سخن ضروری است؛ نخست آنکه تبیین مختصر سطور فوق از اختلافات میان دو جریان تنها بر اساس آخرین طیف های هر دو بوده است و الا برخی افراد هستند که با منش اصلاح طلبی به مبانی اصولگرایی اعتقاد دارند و برخی دیگر نیز برعکس.
نکته دوم آنکه سخن از رقابت های جدید در سال آینده یک جمله اخباری است و اگر در مقام انشا قرار می داشتیم، سخن از «رقابت به جای رفاقت» به میان می آمد. سخنی که البته غرض انتهایی کلام حاضر نیز هست. نکته آخر اینکه مجلس آینده تا کنون ـ یعنی تا زمانی که هنوز مرحله دوم انتخابات برگزار نشده است ـ مجلسی متشکل از اقلیت هاست.
بنا بر مقدمه مختصر حاضر، آنچه احتمالا در این رقابت اتفاق خواهد افتاد، مورد توجه قرار می گیرد. حال که این رقابت رنگ و بوی رقابتی گفتمانی و بنیادین به خود گرفته است، می توان سه ویژگی «هدف قرار دادن قواعد عمومی گفتمان ها»، «عملکرد لجاجتی تفریع شده از هجمه گفتمانی» و «رها شدن تسویه های درونی اصولگرایی» را برای آن برشمرد.
1. هدف قرار دادن قواعد عمومی گفتمان ها
تقابل گفتمانی، نمود گفتمانی خواهد داشت. از این رو نباید انتظار داشت که تقابل و صف کشی دو منش و عقیده متفاوت به یک رقابت تاکتیکی اکتفا کند. از سوی دیگر تضعیف یا از میان بردن دال یا دال های مرکزی یک گفتمان به معنای پایان عمر آن است. بنابراین تقابل قواعد عمومی یا دال های مرکزی در سال آینده جدی تر از گذشته خواهد شد. به عنوان مثال تاکید بر قاعده نفی سبیل از جانب اصولگرایان خصوصا در مجلس و رد این قاعده و جایگزین کردن قاعده لزوم همکاری با قدرت های جهانی در جهان مدرن توسط اصلاح طلبان، صحنه ای را به وجود خواهد آورد که در آن شاهد رفتارهای متناقض از صاحبان دستگاه های سیاست خارجی خواهیم بود. ضمن اینکه سخن از درستی یا نادرستی این قواعد نیز زیاد به میان خواهد آمد. به هر حال هدف قرار دادن دال مرکزی گفتمان رقیب، غایت جهد یک گفتمان است و از این رو چنین نزاعی به فوران حقد و غضب های نهفته در پرده های چند لایه جریانها منجر خواهد شد.
2. عملکرد لجاجتی تفریع شده از هجمه گفتمانی
آنگاه که نزاعها به سوی نشان دادن ضعف دال مرکزی گفتمانها می رود، رفتارها نیز در تلاش برای خنثی کردن هرگونه اثر مثبت گفتمان مقابل خواهد بود و از آن رو که سیاست عرصه ای عینی است، تمامی تلاش های مثبت عینی توسط جریان رقیب مورد هجمه و حتی بی مهری قرار می گیرد. از این رو اسم آن لجاجت گذاشته شد. به طور مثال در سال آینده احتمالا هرگونه اقدام مثبت دولت با مخالفت اصولگرایان مجلس و نقد رسانه های ایشان مواجه خواهد شد و هرگونه اقدام مثبت دستگاه های اصولگرایی تندترین هجمه های اصلاح طلبان را به دنبال خواهد داشت. البته ذکر این نکته خالی از لطف نیست که پایبندی جریان اصولگرایی به شرعیات سبب می شود که این مسئله در میان ایشان ظهور و بروز دائمی پیدا نکند و با انتقاد های درونی مواجه شود. یکی از مهم ترین لجاجتها بی شک در انتخاب رئیس مجلس بروز پیدا خواهد کرد.
3. رها شدن تسویه های درونی اصولگرایی
اصولگرایان به درست یا غلط به دلیل از دست دادن دولت و بخش قابل توجهی از مجلس آینده احساس نیاز به تجمیع گفتمانی خواهند کرد تا با توان بیشتر امکان غلبه بر جریان رقیب را داشته باشند. این امر سبب می شود کم تحملی هایی که سال های گذشته از این جریان انقلابی مشاهده شد ـ که منجر به طرد افرادی چون قالیباف و علی لاریجانی از نقاط مرکزی اصولگرایی شد ـ کاسته شود و اتفاقی که برای قالیباف پس از انتخابات 92 به دلیل احساس خطر از دست دادن کرسی شهرداری از جانب اصولگرایان به وقوع پیوست برای علی لاریجانی نیز رقم بخورد. به عبارت دیگر جریان اصولگرایی چون همه جریان های سیاسی دیگر پس از شکست، قدری از حرکت پرشتاب خود در گفتمان خواهد کاست و با درایت بیشتر به پالایش برخی شاخص های خودساخته کم سازگار با مبانی خواهد پرداخت. این مسئله به معنای باز کردن دایره شمول افراد خود خواهد بود.
این امر البته برای لاریجانی کمی سخت خواهد بود زیرا انتقادات رسانه های نزدیک به برخی از جریانها و اشخاص در مجلس قبل به وی و عملکرد تامل برانگیز مجمع خودساخته اصولگرایان در انتخابات گذشته در قم و هم چنین عملکرد نه چندان بخردانه علی لاریجانی در این انتخابات، فاصله وی را از جریان مرسوم اصولگرایی بیشتر کرده است. اما با کمی دقت در اختلاف این دو، کاملا مشخص می شود که اختلاف تنها در نمودهای خارجی است و در اصول و مبانی تفاوتی ندارد. به عبارت دیگر اگر از جریان منتقد لاریجانی سوال شود که برای چه به وی هجمه می کنید با این پاسخ مواجه خواهید شد که «برجام را در 20 دقیقه تصویب کرد». برای اهل اندیشه واضح است که این جمله، جمله ای در حوزه عینیت سیاسی است و نه جمله ای در حوزه مبانی. حال که فرصتی برای اصولگرایان پیش آمده است، بی شک به این خواهند رسید که چنین نزاع هایی در دورانی که نزاع، نزاع گفتمانی است، بیهوده است. عبارت واضح تر آنکه علی لاریجانی احتمالا گزینه اصولگرایان برای ریاست مجلس خواهد بود و سال آینده، سال آسودگی وی است. البته ذکر این نکته ضروری است که ادامه رفتارهای متفاوت وی در تعامل با دولت، تحلیل فوق را ضعیف کرده و از شانس ریاست وی می کاهد.
انشایی برآمده از اخبار فوق
ترسیم جریان رقابت در سال آینده با سه ویژگی فوق به خوبی نشان می دهد آنچه البته در این نزاع مورد بی مهری قرار خواهد گرفت «صدای نالان ملت از خورد شدن زیر چرخ سنگین رکود» است. بی شک جریان های سیاسی نباید فراموش کنند که هدف اصلی از همه رقابت های سیاسی در نظام جمهوری اسلامی باید متناسب با اهداف کلان نظام که همان «عدالت و سعادت آخرت» است باشد. بی شک مردم نظاره گر خواهند بود که در این رقابت های پرتلاطم کدام جریان بیش از دیگران با آه مظلومان همراه خواهد بود و بیش از همه به دغدغه مهم امیر مومنان یعنی «طبقه سفلی» توجه خواهد کرد. هر چند که تجربه نشان داده است که مطالبات و دغدغه های اصلاح طلبان آمیخته با نگرش های الیتیستی برآمده از عصر روشنگری است و این یعنی اصلی ترین اقدامات و دغدغه های ایشان، مسائل صرف سیاسی است و مهم ترین دغدغه های اصولگرایان برآمده از اندیشه های اسلامی است که در آن عدالت و بهبود معیشت خصوصا برای فقرا بسیار مهم است و باز تجربه نشان داده است که این جریان اصولگرایی بوده است که با در دست داشتن قدرت اولا چرخ اقتصاد را به حرکت درآورده، ثانیا با صرفه جویی در هزینه های بیت المال، امکان صرف هزینه برای پیشرفت را فراهم آورده است و ثالثا مناطق محروم و مردم آن را مورد محبت بیشتر قرار داده است که اثبات این ادعا خود کلامی دیگر می طلبد.
بنابراین باید این گونه گفت که «همه مراقب باشیم که مردم به عنوان یکی از محوری ترین مفاهیم در اندیشه سیاسی اسلامی در این رقابتها نادیده انگاشته نشوند»
*سردبیر هفته نامه پنجره
منبع: ویژه نامه نوروزی هفته نامه پنجره