تم اصلی کمپین وی به پا خاستن جوانان آمریکایی و ایفای نقش در آینده این کشور است و همین موضوع باعث شده بسیاری گرد وی جمع گردند. سندرز که خود را سوسیال دموکرات می داند، نمونه ایده آلی از کمپین شورشیان را در انتخابات مقدماتی دموکرات ها، درست مانند اوباما در 2008 به پا کرده است. بسیاری از جوانان لیبرال به خاطر ادعاهای وی گرد او جمع شده اند و به شکلی باورنکردنی میلیون ها نفر با تخصیص وجوه اندک کمپین سندرز را پیش برده اند.
در نگاه اول به نظر می رسد که برنی سندرز یک جنبش چپ جدید را در آمریکا بوجود آورده که به پشتوانه انرژی جوانان می تواند سیاست آمریکا و یا حداقل حزب دموکرات را به سوسیال دموکراسی نزدیک کند.
هیچ شکی وجود ندارد که عملکرد برنی سندرز در انتخابات مقدماتی و به چالش کشیدن هیلاری کلینتون خارج از تصور بوده است. اما آنچه سندرز انجام داده ایجاد ائتلافی از رای دهندگان جدید و اشاعه انگاره های چپ گرایانه میان حامیان حزب نیست، بلکه تنها بازسازی ائتلافی لیبرال است که از شورشیان در انتخابات مقدماتی حمایت می کند. سندرز توانسته این کار را با موفقیت انجام بدهد، اما سخن به میان آوردن از جنبش سندرز، قدری عجیب است.
توجه به سابقه سندرز می تواند به ما کمک کند تا ریشه های حمایت از وی در حزب دموکرات، دلیل تلاش وی برای کسب رای از میان اقشار خاص و سرنوشت ائتلاف شکل گرفته حول وی در صورت موفقیت او را بهتر درک کنیم. سندرز از جنبه های مختلف با سیاستمداران آمریکایی و نامزدهای ریاست جمهوری فرق دارد. وی با 74 سال سن از عمده نامزدهای ریاست جمهوری در دوران معاصر مسن تر است، یهودی است، ظاهری نه چندان مرتب دارد و کمی بدخلق است و مهم تر از همه به عنوان یک سوسیال دموکرات شناخته می شود. سندرز در کل دوران سناتوری خود رسما از سیاست های حزب در کنگره فاصله گرفته است.
اما همانطور که نگاه به سابقه وی نشان می دهد، این موارد تنها ظواهر امر است. شکی وجود ندارد که وی در حرفه خود پیش از ورود به سیاست حامی سیاست های سوسیالیستی بوده است. اما در مقام یک قانونگذار، از سوی دموکرات ها برای سناتوری برگزیده شده، از سوی حزب وجوه لازم برای پیروزی وی تامین شده و به عنوان یک دموکرات ریاست یک کمیته را در سنا به عهده گرفته است.
با کنار گذاشتن برچسب سوسیالیست، سندرز که در تعبیر خود وی ورژن به روز شده ای از رویکرد جدید روزولت است، تنها با نامزدی مواجه هستیم که به شدت به نامزدهای شورشیان در دوره های قبلی، از جورج مک گاورن تا جری براون، از بیل برادلی تا هوآرد دین شبیه است. حمایت از وی نیز مانند این نامزدها منشاء مشترکی دارد؛ جوانان (بویژه دانشجویان)، لیبرال های سفیدپوست و بازیگران ایدئولوژیک درون حزب دموکرات.
توجه به سخنان سندرز و مقایسه آن با سخنان امثال هوارد دین و بیل برادلی می تواند ادعای فوق را ثابت کند؛ صحبت از لزوم پایان دادن به ورود پول های وال استریت به کمپین های انتخاباتی و تهدید آن برای دموکراسی آمریکا، سخن آشنایی است که همه آنها به زبان می راندند.
در 1992 نیز بیل کلینتون با رقیب مشابه سندرز رو به رو بود؛ جری براون. براون نیز در سخنرانی های خود در انتخابات مقدماتی، دموکراسی آمریکا را در خطر می خواند.
در سال 2005 موسسه پیو بررسی هایی در مورد کمپین دین انجام داد. این بررسی ها نشان داد که 79 درصد فعالین کمپین وی را دارندگان مدراک دانشگاهی تشکیل می دادند، در حالی که تنها 25 درصد کل دموکرات ها در کشور از مدرک دانشگاهی برخوردارند. به همین ترتیب، 92 درصد حامیان دین سفیدپوست بودند، در حالی که سفیدپوستان تنها68 درصد کل حزب دموکرات را تشکیل می دادند.
اگرچه کمپین سندرز به لطف باقی ماندن تنها دو نامزد در انتخابات مقدماتی تنها متشکل از سفیدپوستان و تحصیلکردگان نیست، اما همچنان از عدم تناسب رنج می برد.
برنی سندرز پیشرو جنبشی جدید و طلایه دار ایدئولوژی لیبرالی نوینی نیست. اگر هم جنبشی وجود داشته باشد، نهایتا به قصد به پیروزی رساندن سندرز شکل گرفته است. کمپین سندرز تنها نوعی شورش است که با مناسبات 2016 به روز شده است. اما نکته ای که باید بدان توجه کرد، اینست که شورش شکل گرفته نسبت به سال های قبلی بزرگ تر و جدی تر است و این می تواند برای کسانی که علیه سیستم و نهادهای موجود شورش کرده اند، فرصت خوبی باشد.