به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری دانشجو؛ پرویز پرستویی در تازه ترین مصاحبه خود با مجله «همشهری جوان» گلایه های تندی نسبت به برنامه هفت و به ویژه نقدهای اخیر مسعود فراستی و بهروز افخمی بیان کرد.
وی در خصوص نقد فراستی به جایزه اسکار گفت:
- بعد از مراسم اسكار ديدم آقای فراستی گفت اسكار بيشتر حق خرس فيلم «از گور برخاسته» بود تا دی کاپریو! این آدم چه می گوید؟ آخر با سواد، با شعور! این چه حرفی است؟ تو یک خرس را با بازيگر مقایسه می کنی؟ چرا؟ تو با آنجا هم کار داری؟ رسالت خودت مي بيني كه پنبه خارجي ها را هم بزنی؟ آخر چيزي بگوييد که ما یاد بگیریم. پس چه كسي را قبول دارید شما؟ بروید دنبال کافی شاپتان بهتر است.
علي ملاقلی پور به افخمي و فراستي گفت یک ساعت درباره¬ی فیلمی که هیچ کس آن را ندیده حرف مي زنيد! من برای مدیر رسانه متاسفم. برای این برنامه ها پول هزینه می شود ولي بازخورد و اثرگذاري اش چيست؟ به نظرم باید این دو نفر یک هفت هم در هاليوود بسازند تا دی کاپریو چند چيز ياد بگيرد!»
- می توانید از آقایان هنرمند، مقدم، میری و همایون اسعدیان بپرسید. آقای اعتباریان(تهیه کننده سن پترزبورگ) با این چهار کارگردان صحبت کرد و هیچ کدام نتوانستند با متن کنار بیایند. در زمان انتخاب هر چهار نفر هم من بودم. حالا آقای افخمی با این فیلم کمدی کجای این جهان را تکان دادند؟ بحثم این حرف ها نیست؛ صحبتم این بود که چرا وارد کار کمدی نمیشوم. بله به من پیشنهاد شده اما کدام کارهای کمدی؟ من اعتقادی دارم و آن این است که با هم بخندیم نه به هم. اگر قرار است بخندیم درست بخندیم نه به شلنگ تخته انداختن. عدهای از سینماگران برای رسیدن به پول بیشتر، دوتا هنرپیشه چهره تلویزیونی را با چند هنرپیشه سینمایی میکس کردند. موضوعات هم همان موضوع های تلویزیونی بود، خب من باید این نقش ها را قبول می کردم؟
- تو داری در جشنوارهی 94 نقب میزنی به بیست سال پیش که من اشتباه بازی کردم؟ آقای افخمی! شما که انقدر طنازی و بدترین بازی را در تلویزیون میکنی کجا توانستهای تماشاچی را بخندانی؟ کدام فیلم طنز را داشتهای؟ من می گویم فرزند صبح؛ چون یک کار طنز خوب بود و واقعا تماشاچی همه آن هو کردند! تا به حال نشده بدترین کارها را هم تماشاگران تا این حد هو کنند. بعدش هم خدا را شکر که آرشیو کاملی در تمام این سالها وجود دارد. اگر یک نفر یک جا جملهای از من پیدا کرد که ادعا کردهام بازیگرم، بازیگری را کنار میگذارم. انقدر این جمله را گفتهام از آن بدم میآید که من در هر کاری کیلومترم را صفر میکنم و فکر میکنم اولین و آخرین کارم است. حالا چند تا کار پشت سر هم با حاتمیکیا انجام دادهام که از نظر او همهشان شبیه هم هستند؟ حاج کاظم، داوود، مرتضی راشد، به نام پدر و بادیگارد مثل هم است؟ جز این که به لحاظ اعتقادی و آرمانی در یک مسیر حرکت میکنند؟