به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری دانشجو، هفتهنامه صدا در جدیدترین شماره خود گفت و گویی مشروح با حسین قربانزاده، دبیرکل جمعیت پیشرفت و عدالت ایران انجام داده است که مشروح آن را در ادامه میخوانید:
*بعد از پایان انتخابات هفتم اسفند، عدهای از اصولگرایان در تحلیل نتیجه این انتخابات گفتند: «اصولگرایان بیش از آنکه از اصلاحطلبان شکست بخورند مغلوب راهبرد اشتباه خود شدند.» به نظر شما، در انتخابات خرداد سال آینده اصولگرایان با چه راهبردی در رقابت شرکت خواهند کرد؟
بهنظر من تعبیر به شکست کامل یک طیف در کل کشور در انتخابات 7 اسفند صحیح نیست و این تعبیر خیلی دقیق نیست. بهتر است بگوییم آن چیزی که اصولگرایان از نتیجه انتخابات، تصور میکردند، رقم نخورد؛ اصولگرایان در انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان تجربه متفاوتی از شهرستان و همه دورههای انتخاباتی داشتند؛ در ترکیب مجلس دهم اکثریت شکننده با اصلاحطلبان است ولی در مجلس خبرگان رهبری این غلبه با اصولگرایان است ولی اگر فهرست تهران را درنظر نگیریم در هر دو مجلس غلبه با اصولگرایان است. اما تحولات بعد از انتخابات نشان داد که اصولگرایان در در رایزنی برای اداره ریاست مجلس، بویژه ریاست مجلس خبرگان با انتخاب آقای جنتی به عنوان رییس مجلس خبرگان رهبری برتری دارند. اما درباره مجلس دهم، در زمان انتشار این گفتوگو، هنوز جمعبندی و نتیجه نهایی اتفاق نیافتاده ولی پیشبینیها از غلبه آقای لاریجانی خبر میدهد؛ این به دلیل نفوذ و مروادات لاریجانی با دولت فعلی و همچنین نفوذ شخصی ایشان است. البته اصلاحطلبان ریاست لاریجانی را را نسبت به ریاست آیت الله جنتی راحت تر می پذیرند بنابراین خیلی هم انتخاب لاریجانی برای ریاست مجلس به شکست تعبیر نخواهد شد. در این مدت نظرات افراد شاخص اصلاحطلبان این را نشان میدهد و برخی از آنها ریاست لاریجانی را حتی بر عارف ترجیح می دهند. بنابراین اصولگرایان توقعی که از انتخابات داشتند محقق نشد ولی تعبیر شکست را فقط در تهران میتوان به کار گرفت ولی در برآیند کلی این تعبیر نادرست است.
*با توجه به نتیجه انتخابات در تهران و شهرهای بزرگ، این تغییر راهبرد در اصولگرایان چگونه خواهد بود؟
با توجه به سه دوره مجلس قبلی و برتری اصولگرایان در آن مجالس، روشن است که مجلس دهم تغییر بزرگی است؛ اصولگرایان تفاوت فاحشی در نتیجه این انتخابات را تجربه کردند. کسانی که به لحاظ سیاسی مجموعه اصولگرایان را هدایت میکنند روشن است که نسبت به تحولات آتی، حتما باید تغییری را رقم بزنند تا در انتخابات ریاستجمهوری و انتخابات شورایشهر به نتیجه مطلوبی برسند. این اتفاق باید آسیبشناسی شود و نیاز به بحث مفصل و جداگانهای دارد و این آسیب ابعاد متعددی دارد. اصولگرایان، نیاز به بازنگری در حوزه راهبردها، تاکتیکها و تکنیک خود دارند. اصولگرایان باید تاکتیک خود را تغییر دهند. پیروزی اصولگرایان در سه مجلس متوالی این تصور را برای آنها بوجود آورده بود که حداقل نصفی از کرسیهای تهران را دارد و این رقابت درون گفتمانی را برای اصولگرایان شکل داد. در حالی که موجی که از ریاست جمهوری بوجود آمده بود نتیجه خود را در انتخابات مجلس گذاشت و این فرآیند در دورههای قبلی هم اتفاق افتاده بود. بنابراین طبیعی بود که این اتفاق در این دوره هم بیافتد ولی کمتر کسی حتی در میان اصلاحطلبان پیش بینی می کرد، 30 کرسی فهرست اصلاح طلبان کامل رای بیاورد. لذا اصولگرایان باید راهبرد خود را تغییر دهند ولی بعید بود که حتی با تغییر راهبرد در این مجلس چندان موفق بشوند. چون در هر دوره از ریاست جمهوری این اقبال بوجود میآید و مجلس با هیات مستقر در دولت همراه میشود. یعنی بخشی از این نتیجه اجتنابناپذیر بود و موج انتخابات ریاست جمهوری این حوزه را هم در برمیگرفت ولی اگر سران اصولگرایان در بستن فهرست و ماههای منتهی به انتخابات و شکل تبلیغات با هوشمندی بیشتری عمل میکردند شاید نتیجه انتخابات متفاوت میشد. این اتفاق اگر دوباره در سال 96 تکرار شود نتیجه همان خواهد بود.
*لطفا مصداقیتر توضیح دهید؟
یعنی اگر مدل شورای ائتلاف اصولگرایان در انتخابات مجلس در سال آینده تکرار شود نتیجه همان خواهد بود. اصولگرایان به پوست اندازی نیاز دارند و خون تازه ای که حیات جدیدی را به ارمغان بیاورد. البته ما تاکنون رییسجمهور یکدورهای نداشتیم و همیشه استمرار دولت برای دوره بعد راحتتر بوده است، برای همین کار برای آقای روحانی راحت تر است. ولی این به معنای این نیست که احزاب و جناحهای سیاسی از رقابت ناامید شوند و اصولگرایان نیاز به تدبیر ویژه دارند تا شاید برای اولین بار رییس جمهور تک دوره ای داشته باشیم. اما بهرحال رییس جمهور مستقر امتیازات بیشتری دارد. مثل دو رقیب در مسابقه دو میمانند؛ آقای روحانی به عنوان رییس جمهور مستقر از خط نزدیکتری به سمت خط پایان حرکت می کند و بصورت پیش فرض راه آسان تری دارد. اما نحوه عمل دولت ایشان را چند قدم به عقب سوق داده است، اگر نظرسنجی های اخیر را در رابطه با اقبال مردم به آقای روحانی ببینید عرض بنده را تایید می کنید. اگر اصولگرایان بخواهند زودتر به خط پایان برسند باید عوامل و اتفاقات مختلفی دست به دست هم دهد تا آقای روحانی را پشت سر بگذارند که مهمترین آن تغییر در راهبرد خود اصولگرایان است. پرهیز از تشتت و تفرقه و تمرکز بر روی معضلات معیشتی و مطالبات مردمی و انتخاب نامزد واحد و توانمند و همچنین پرهیز از نزاع های سیاسی و جنگ های زرگری بیهوده و عدم ایجاد دوقطبی های کاذب از جمله این موارد می تواند باشد.
*آیا تحرکات اخیر محمدباقر قالیباف همچون انتشار روزنامه صبحنو، تشکیل و فعالیت دو حزب جمعیت پیشرفت و عدالت ایران و حزب آزادگی ایران اسلامی، انتقاد از برجام و عملکرد روحانی، سخنرانی در برنامه دکتر سلام و غیره نشانه جدی بودن نامزدی وی در انتخابات آتی است؟
در مورد ورود و عدمورود آقای قالیباف به انتخابات باید شخص ایشان اعلام نظر کند و من سخنگوی ایشان نیستم. اما تحلیل من این است که، پیوند دادن این قراین و شواهد در کنار هم توهم است و بنابراین نتیجهگیری شما را نفی میکنم؛ از این جهتکه چون من درون مجموعه هستم و فعالیت سیاسی میکنم، این فقط حس ژورنالیستی است. روزنامه صبحنو به لحاظ گفتمانی به آقای قالیباف نزدیک است اما لزوما به معنای ارگان انتخاباتی نیست. فعالیت حزبی هم که شما اشاره کردید به معنای فعالیت انتخاباتی دکتر قالیباف برای سال 96 نیست. جمعیت پیشرفت و عدالت در سال 87 تشکیل شده و بازارایی آن در تیرماه سال گذشته اتفاق افتاده و من به عنوان دبیرکل انتخاب شدم و ربطی به انتخابات آتی ندارد. همچنین آن برنامه طنز «دکتر سلام» و سخنرانی قالیباف در آنجا هم به معنای آمادگی برای حضور در رقابت انتخاباتی نیست. اقتضای آن جلسه، مزاح و طنز این بود ما باید آستانه تحمل مان را بالا ببریم. البته طبیعتا چون آقایان قالیباف و روحانی یکدوره با هم رقابت کردهاند همه ذهنها مستعد این است که اگر قالیباف درباره قفل و کلید صحبت میکند، این قرینه قوی بر اظهار آمادگی برای رقابت در انتخابات 96 است. چون هیچ نامزدی یکسال مانده به انتخابات ریاستجمهوری، هیچوقت خود را معرض آسیب و تخریب علنی قرار نمی دهد. آن هم برای کسی که شهردار تهران است و در معرض تخریب است و آن هم با شورای شهری که دو طیف سیاسی مخالف هم در آن حضور دارند. بنابراین تحلیل دقیقتر این است که آقای قالیباف مزاح و طنزی درباره اداره کشور مطرح کردند ابتدا درباره خود و بعد درباره روسای جمهور قبلی و فعلی. ایشان در قالب اقتضائات آن جلسه طنز گفتند که بعضی از مسئولین اگر کمتر کار کنند، بهتر نتیجه میگیرند و در اینجا اشاره به عملکرد خودشان داشتند و بعد تعریضی در مورد دولت احمدینژاد بود که بعضیها اگر در خانه بنشیند، مملکت بهتر اداره میشود و تعریضی هم به دولت فعلی درباره وعده روحانی برای حل مشکلات مردم بود که این قفل کی باز خواهد شد. پس این اظهارنظر لزوما به معنای اعلام آمادگی برای ورود به انتخابات نیست. همچنان که از الان نمی توان گفت که آقای قالیباف کاملا از رقابت سر باز خواهد زد. من فکر میکنم قضاوت در این باره که آیا قالیباف میخواهد رقیب آینده روحانی باشد، خیلی زودهنگام است. صرفا این تکته را عرض کنم که آقای قالیباف بیش از آنکه محاسبات و مناسبات شخصی و سیاسی را برای حضور یا عدم حضور درنظر بگیرد همانطور که داوطلبانه در هشت سال دفاع مقدس حضور داشت، مناسبات دیگری را درنظر می گیرد که به مفید بودن یا نبودن حضور در انتخابات با هدف خدمت به مردم و انقلاب بر می گردد.
*اگر روزنامه صبح نو، روزنامه کارکرد سیاسی ندارد، آیا روزنامه همشهری، ضمیمههای همشهری و مجلاتش آن برای تبیین گفتمان آقای قالیباف کفایت نمیکند و شباهت سرنوشت این روزنامه با روزنامه تهرانامروز چیست؟
صبحنو، تهران امروز نیست. من مدیر مسئول تهرانامروز بودم و الان هم مدیرمسئول و سردبیر همشهری هستم. صبحنو بیشتر در حوزه فرهنگی و اجتماعی کار میکند و تفاوت رویکرد دارد و تیم مستقلی دارد. شعار این روزنامه، روزنامه زمانه دانایی و رسانه جریان انقلاب است و کمتر در حوزه سیاسی ورود دارد. اما روزنامه همشهری روزنامه مدیریت شهری است، مدیریت شهری که حتی در فضا و جنجالسازی سیاسی ورود نمیکند مثلا هرگز به دعوای احمدینژاد و روحانی در صفحه یک ضریب نمیدهد. ما از ورود به عرصه سیاسی پرهیز داریم. ورود صبحنو به عرصه سیاسی ایرادی ندارد و میتواند نقد و ارزیابی خودش را داشته باشد.
*یعنی به سرنوشت تهران امروز دچار نمی شود؟ چون اعضای تحریریه تهران امروز اشاره داشتند که هزینه روزنامه را آقای قالیباف میپرداخت ولی بعد از انتخابات آن را قطع کرد و روزنامه با مشکل مالی مواجه شد.
اینکه تهران امروز به مشکل مالی برخورد کرد را من هم قبول دارم. ولی بازآرایی تیم و رویکرد آن جزء دلایل تعطیلی بود. اما صبح نو، رسانه انتخاباتی قالیباف نیست. این روزنامه با روزنامه اقبال که با آمدن دکتر معین به عرصه رقابت منتشر میشود متفاوت است.
*یعنی رسانهای غیر از صبحنو هم در ماههای آتی با آمدن آقای قالیباف منتشر خواهد شد؟
هر چیزی محتمل است و من نمیتوانم با قاطعیت اعلام کنم. اما میتوانم به قاطعیت بگویم که صبحنو، روزنامه عمومیتر و تحلیلیتری است. البته این هم انکارناپذیر است که آقای قالیباف با گفتمانی در عرصه سیاست ظهور و بروز دارد که ترجمان مدیریت شهری آن همشهری موجود است. من هم که بهعنوان دبیرکل یک حزب اینجا حضور دارم حتما ذهنیت من در تحلیل، تیتر یک و دروازهبانی خبر تاثیردارد. ولی این متفاوت از رسانه جناحی-حزبی است. من دیدارهای متعدد حزبی دارم ولی هیچکدام را در روزنامه همشهری نمیبینید.
*البته روزنامه همشهری یکی از تریبونهای اصلی انتقاد به دولت هم هست؟
این رویکرد از اساس با سوء ظن همراه است. تصور این است که چون همشهری وابسته به شهرداری است، چون آقای قالیباف کاندیدای راستجمهوری بوده و یحتمل کاندیدا باشد و چون در سال 92 از دکتر روحانی شکست خورده، پس همه نقدها درباره فضای دولت سیاسی ارزیابی میشود. عظمت نهاد دولت به قدری است که به هر موضوعی از حوزه سلامت تا بیمه تامین اجتماعی تا انرژی و اقتصاد که دست بگذارید به دولت برمیگردد و اساسا رسانه نمیتواند بدون توجه به این موضوعات کار کند. ما در روزنامه همشهری تعریفی از سوژه ستارهدار داریم. معضل فراگیر مردمی است که در کوتاهمدت قابل حل باشد. ما این سوژهها را بهطور جدی پیگیری میکنیم؛ مثلا موسسات غیرمجاز مالی باید بسته شود و مردم در آنجا سرمایهگذاری نکنند. این را از همه کانالها پیگیری میکنیم تا قدمی برداشته شود. صادقانه بگویم که نیت ما در آن موضوع کاملا پیگیری موضوع مردمی است. پاسخ به آن چیزی که به عنوان نقد دولت در همشهری میبینید و برداشت سیاسی میشود این است که اساسا همشهری برای حل معضل فراگیر مردمی ورود دارد و مهمترین حوزه هم دولت است. ما نمی توانیم بخاطر ترس از برچسب فعالیت سیاسی انتخاباتی از پیگیری سوژه های مردمی خودداری کنیم. شما بین مردم زندگی می کنید بروید از رای دهندگان به آقای روحانی بپرسید آیا از وضعیت اقتصادی راضی هستند؟ بپرسید کورسویی از آفتاب تابان برجام به زندگی شان تابیده است؟ نه فقط مردم عادی و بازنشستگان از صنعت گران، تاجران، تولیدکنندگان، کارخانه داران و مغازه داران و ... بپرسید. خب با این وضعیت پس همشهری اگر قرار بود سیاسی کاری بکند، نتیجه دیگری داشت!
*آیا آقای قالیباف گزینه مطلوبی برای تغییر راهبرد و تاکتیک اصولگرایان خواهد بود و آیا اصولگرایان با قالیباف به پیروزی میرسند؟
باید دو مبحث را از هم تفکیک کرد: یکی اینکه مطلوب چیست؟ و دیگر اینکه چه شرایطی وجود دارد؟ و چه گفتمانی بهتر در آن شرایط جواب میدهد؟ مثلا یک دورهای آقای احمدینژاد با شعار ضدفساد در مقابل آقای هاشمی میآید و فضای جامعه را از آن خود میکند. آن دوره این فضا برای افکار عمومی دغدغه شده بود که عطش آنها به شعار احمدینژاد بود. در آن دوره، کاندیدای نزدیک به آقای خاتمی اقبال عمومی پیدا نکرد چون آن افکار عمومی فضای دیگری دنبال میکرد. حالا اینکه درست و غلط بود بماند. در سال 92 همین اتفاق افتاد. فضای عمومی جامعه با موضوع هستهای رقم خورد و دوقطبی سازش-مقاومت بوجود آمد و بیشتر آقای جلیلی کفه ترازو را تغییر داد. من یادداشتی روز بعد از اعلام نتایج نوشتم درباره پاس گلی که آقای سعید جلیلی به آقای روحانی داد که او هم از شرایط بهره کافی برد و پیروز شد. بنابراین اتفاقی که برای اصولگرایان اتفاق افتاد از این تشتت کاندیداها و تاکتیک اشتباهی بود که به برد رقیب انجامید و البته طرف مقابل هم انسجام بیشتری داشت و درنهایت انصراف عارف نتیجه را قطعی کرد.
*تاکتیک آقای قالیباف درباره حمله گاز انبری به دانشجویان در سال 78 چطور؟
بگذارید پاسخ سوال قبلی را تکمیل کنم!
*بفرمایید.
من با نگاه حزبی عرض میکنم، که ما معتقدیم که آقای قالیباف بهترین گزینه ریاستجمهوری برای سال 92 بود. چون گفتمانی که دوستان ما در جمعیت پیشرفت و عدالت به آن معتقد هستیم این است که تشکیل ساختار نظام اسلامی و تزریق روح دیانت در ساختار سیاست در سال 57 انجام شد یعنی مرحله اثباتی را پشت سر گذاشته ایم. اکنون جمهوری اسلامی که مولود انقلاب اسلامی به اثربخشی نیاز دارد. اما متاسفانه در همه دولت ها کارامدی جمهوری اسلامی لنگ میزد و این لنگ زدن هم به ذات ساختار برنمیگردد. اگر به مبانی جمهوری اسلامی پایبند بودیم حتما به کارآمدی هم میرسیدیم. اتفاقی که میتوانست در سال 92 بیفتد این بود ما معتقد بودیم که نظام برای فردی که فرماندهی در دوران دفاع مقدس را تجربه کرده و مدل مدیریتی موفقی را در ناجا و شهرداری پشت سر گذاشته در واقع سرمایهگذاری کرده است. عملکرد آقای قالیباف گویای این است که هر جا خدمت می کرده توانسته کارنامه مثبتی را از خود به جا بگذارد. در این دوره هم اگر آقای قالیباف برای ورود به انتخابات اعلام آمادگی کند حتما گزینه حزب خواهد بود.
*الان جمعیت چه برنامهای برای کاندیداتوری قالیباف دارد؟
بسیاری از معضلات ما در کشور این است که خیلی از دعواها را در ایام انتخابات به سقف حکومت میچسبانیم و دعواهای حیدری-نعمتی درست میکنیم و این دعواها و نزاع های سیاست زده مبنای انتخاب افراد میشود. درحالیکه برای انتخاب افراد باید کارنامه و برنامه ملاک باشد نه اینکه رقابت سالم را به دعوای انقلابی و ضد انقلابی تبدیل کنیم. اگر کسی که ساختار نظام سیاسی جمهوری اسلامی و قانون اساسی را میپذیرد و صلاحیتش تایید می شود، باید در این ساختار بتواند رقابت کند. لذا دیگر نباید به او انگ و برچسب «ضد نظام» بزنیم. همچنانکه آن فرد و حزب حامی او و هوادارانش نیز نباید رفتارهایی خارج از چارچوب قوانین داشته باشند و در موضع ضدیت با اصل نظام برآیند. متاسفانه در انتخابات چند دوره اخیر دعوا به سقف نظام چسبیده و اینکه چه کسی با نظام هست یا نیست ملاک انتخاب شده و مردم در این هرج و مرج نتوانستهاند افراد را با برنامه و کارنامهشان قضاوت کنند. شاید به آن بلوغ سیاسی هنوز نرسیدهایم.
*باتوجه به اینکه تاکتیک آقای قالیباف در انتخات سال 92 منجر به شکست وی شد، بهنظر شما در دوره بعدی ایشان چگونه خواهند آمد؟
آقای روحانی در تبلیغات خود از موج اصلاحطلبی که در جامعه ایجاد شده بود، بهترین بهره را برد؛ یعنی حسن استفاده از موج اصلاحطلبی را برای پیروزی رقابت برد. آقای روحانی از حمایت آقای هاشمی بهره مند بود و در اولین انتخابات ریاست جمهوری بعد از سال 88 گزینه مرضی الطرفین آقای هاشمی و اصلاح طلبان بود و علی رغم اینکه سابقه اصلاح طلبانه نداشت، توانست از این موج بیشترین بهره را ببرد. البته معلوم نیست در انتخابات آتی همچنان گزینه اصلاح طلبان بماند.
*البته ایشان از صحبت و استراتژی رقبا هم خوب استفاده کردند.
بله. این پیروزی در مناظرهها خود را نشان داد. کسی که خودش دبیر عالی شورای امنیت ملی بود و شخصیتی که در تصمیمگیری کلان نظامی-امنیتی دخیل بوده و در دوره جنگ نقش مهمی داشته مگر میشود که در اتفاقات سال 78 و بعد از آن نقش نداشته باشد.
*ولی برداشت مخاطب این بود که این آقای قالیباف حمله گازانبری به دانشجویان را میدهد.
اتفاقی که افتاد این بود که آقای قالیباف شروع کننده بحث بود اما صادقانه و با نجابت حرف زد و آقای روحانی از این صداقت و نجابت حداکثر بهره کافی را برد.
*چرا برعکس این را تصور نکنیم، اینکه اگر آقای قالیباف در گفتههای خود صادق بود میتوانست از خودش به خوبی دفاع کند و با یک روشنگری، شکست قطعی رقیب را فراهم کند.
ببینید آقای قالیباف از یک واقعیتی پرده برداشت. ممکن است شما ایراد بگیرد که بهتر بود آقای قالیباف این واقعیت را آنجا مطرح نمیکرد. اما در اینکه این یک واقعیت بود تردیدی نیست. همانطوری که بعد از ان جلسه مناظره، آقای روحانی در جلسهای اشاره میکنند که این موردی که من گفتم شما از من نرنجید و چون شما مطرح کردید من پاسخ دادم. آقای قالیباف هم پاسخ میدهند که من این اتفاق را قبول دارم ولی به آن بخش غیرصادقانه هم ایراد دارم. بالاخره آقای روحانی مسئولیت تصمیمی که خودشان گرفته بودند را به دلیل موج سواری اصلاحطلبانه برعهده رقیب گذاشتند در حالی که خودشان دبیر شورای عالی امنیت ملی و مسوول جلسه مذکور بودند.
*آقای قالیباف برای رقابت جدی آمده بود و این واقعیت را خود او مطرح کرد؛ اگر مستندات کافی در مورد این اتفاق داشت باید حتما از آن استفاده میکرد.
این همان جایی است که ما معتقدیم معنویت و اخلاق بر رقابت انتخاباتی مقدم است. بالاخره ما معتقدیم نمیشود برای پیروزی در رقابت و رسیدن به قدرت، اصول خود را زیرپا بگذاریم. اگر قالیباف آنجا اصول خود را زیرپا میگذاشت بالاخره جرئیات آن جلسه و یا مواضع آقای روحانی در واقعه مذکور رو میشد. مثلا سخنرانی اصلی سال 78 بر عهده آقای روحانی بود و جملات تند ایشان در مطبوعات آن دوره آمده که گفته بود که این دانشجویان را باید اعدام کنند. اگر جزئیات گفته میشد فضا تغییر میکرد اما قالیباف آنجا بحث را متوقف کرد. یا مثلا در تاکتیک تبلیغاتی برچسب سرهنگ به آقای قالیباف زدن هم به همین ترتیب. بالاخره سوابق امنیتی و نظامی آقای روحانی که بر کسی پوشیده نیست. حضور در دفاع مقدس هم که حتما افتخار است و اگر این دفاع سرهنگی ست همه اتوبان های ما الان به نام این سرهنگ هاست! قاسم سلیمانی ها و مدافعان حرم هم سرهنگ هستند.
*آیا ممکن است اصولگرایان در انتخابات آتی حول نیروهای متعدد در انتخابات شرکت کنند و علاوه بر رقابت با اصلاحطلبان و روحانی، دو قطبی قالیباف-احمدینژاد شکل بگیرد؟
آقای قالیباف بیشترین نقدها را به دولت احمدینژاد داشته است. امکان ندارد ما نقدهای او را در شهرداری به دولت نهم و دهم فراموش کنیم یا نقدهای او در سال 84 به احمدینژاد فراموش شود. آن زمان که هیچ کدام از اصولگرایان حاضر نبودند کلمهای از نقد درباره احمدینژاد را منتشر کنند قالیباف بیشترین نقدها را یکماه بعد از شروع دولت نهم به احمدینژاد داشت.
*اگر احمدینژاد در انتخابات سال 96 کاندیدای ریاستجمهوری بشود اصولگرایان از او حمایت میکند یا از قالیباف؟
پدیده آقای احمدینژاد باید جدا تحلیل شود. به دلیل عملکرد آقای احمدینژاد و شکافی که بین احمدینژاد و اصولگرایان در جریان یازده روز خانهنشینی او ایجاد شده، خیلی از اصولگرایان به احمدینژاد اقبالی نشان نمیدهند. برای همین، تحلیل من این است که در یکسال آینده او بیشترین نزاع و تراش سیاسی را به دولت روحانی وارد میکند و بیشترین مشکل دولت هم با احمدینژاد خواهد بود. اقبال افرادی که در این دوره بویژه در حوزه اقتصاد و معیشت(در شهرستاها) دچار بحران شدند، به احمدینژاد بیشتر است و ترجمان زبان آنها هم به زبان احمدینژاد نزدیکتر است. البته دولت هم در این حوزه منفعل عملکرده، برای همین بیشترین دردسر را خواهد داشت و چنانکه مشهور است آقای روحانی بیشتر در نقش رییس ستاد رقیب عمل کرده است!
*باتوجه به رقابت قالیباف-روحانی در سال 92 و اینکه قالیباف یکبار شکست را در مقابل روحانی تجربه کرده، آیا در جامعه و افکار عمومی نشانههایی برای ترجیح قالیباف به روحانی دیده میشود و این نشانهها کدامند؟
مگر قرار است آقای قالیباف در انتخابات حضور پیدا کند؟
*با فرض حضور؟
هنوز برای قضاوت زود است. اما اتفاق برجام همانطور که برای مسیر دولت تعیینکننده است برای وضعیت رقبا هم تاثیر جدی خواهد داشت.
*باتوجه به سهم اندک طرفداران قالیباف در لیست ائتلاف اصولگرایان در انتخابات هفتم اسفند، آیا اصولگرایان میتوانند در نهایت حول قالیباف برای ریاستجمهوری اجماع کنند؟
آقای قالیباف در لیست ائتلاف اصولگرایان هیچ سهمی نخواست و نداشت.
یک نفر در لیست بود.
منظور شما حسین مظفر است، او زمانی رییس ستاد آقای قالیباف بود ولی در این دوره سهم قالیباف نبود و اگر قرار بود که آقای قالیباف سهم بگیرد که نتیجه دیگری رقم می خورد پس این سهم معنا ندارد.
*جمعیت سال گذشته با شخصیتهای سیاسی مثل سیدحسن خمینی، محسن رضایی، علی لاریجانی و برخی از تشکلهای سیاسی دیدار داشت؛ هدف از این دیدارها چه بود و خروجی آن چه بود؟ آیا آقای قالیباف هم در این دیدارها حضور داشت و آیا معطوف به انتخابات مجلس نبود؟
بعد از بازآرایی جمعیت و جوانگرایی ما به عنوان یک حزب سیاسی برنامه هایی برای دیدار با شخصیت های موثر سیاسی داشتیم تا علاوه بر بحث و تبادل نظر با این شخصیت ها پیرامون اوضاع سیاسی از رویکردها و چشم انداز اهداف و برنامه های آتی جمعیت سخن بگوییم و از این افراد هم مشورت بگیریم. جلسات بسیار خوبی برگزار شد. برخی دیدارها معطوف به انتخابات مجلس بود. در هیچ یک از دیدارها آقای قالیباف حضور نداشت.
*گفته میشود که طرفداران قالیباف با دو تشکل سیاسی جمعیت پیشرفت و عدالت ایران و حزب آزادگی ایران اسلامی میخواهند الگوی ائتلاف آبادگران در انتخابات دومین دوره شورای شهر و مجلس هفتم و ریاستجمهوری را تکرار کنند. عدمسهمخواهی قالیباف در انتخابات مجلس را چگونه توجیه میکنید؟
فعال بودن جمعیت پیشرفت و عدالت به عنوان یک تشکل سیاسی به معنای سهم خواهی نیست. قبلا عرض کردم جمعیت از سال 87 تاسیس شده و سال 94 هم تجدید سازمان کرده است. البته جمعیت نزدیکترین حزب به گفتمان آقای قالیباف است و بیشترین قرابت را به آقای قالیباف دارد؛ از این جهت ورود ما به شورای ائتلاف اصولگرایان از طریق آقای دکتر ذاکری، نماینده تشکل های همسو با آقای قالیباف در شورا بود. اما ما به آبادگران شبیه نیستیم. انها حزب نبودند و یک عنوان بودند برای یک دوره مقطعی انتخابات شوراها که اقبال عمومی را بهدست آوردند. در یک دهه گذشته قالیباف با تاکید بر کارآمدی در مدیریت شهری با همه طیفها کار کرده است. چنانکه امروز خیلی از افراد فهرست اصلاح طلب مانند آقایان دنیامالی، دوستی ، تندگویان و از عملکرد آقای قالیباف دفاع میکنند.
*جایگاه آقای قالیباف در سیاست ایران کجاست؛ اصوگرایان با انتقاد از«نگارخانهای به وسعت یکشهر» آن را سکولار میخوانند و او در برنامه دکتر سلام کنار حسین شریعتمداری مینشیند و از دولت انتقاد میکند؟
واقعیت این است که این نتیجهگیری یک مقدمه غلطی دارد و ان اینکه اگر تو اصولگرا هستی باید همه مختصات جناحی حاکم بر جریان اصولگرایی را قبول کنی و از آن تخطی نکنی یا اصلاحطلبان هم از هیچ مختصات این جرین تخطی نکنند. درحالیکه ما و شخص آقای قالیباف اساسا به دوقطبی به این شکل معتقد نیستیم. این دوقطبی کاذب است. رهبری هم در سل 79 در جمع دانشجویان امیر کبیر اشاره کردند که اصولگرایی در ذات خود اصلاحطلب است و اصلاحطلبی در ذات انقلاب است و اگر اصلاح نباشد انقلاب بوجود نمیآمد. چرا باید آقای قالیباف از این نگارخانه که برای ارتقاء سواد فرهنگی و هنری مفید است صرفا بخاطر آنکه عدهای آن را سکولار میخوانند چشمپوشی کند؟ و چرا در مراسمی که 17هزار نفر جوان برای حضور در آن ثبت نام کردند، و با اصرار از ایشان دعوت شده، نباید شرکت کند؟ ما باید با بلندنظری به این مسایل نگاه کنیم، آن موقع این موارد قابل پذیرش خواهد بود و متضاد هم نیستند.
*قالیباف کجای سیاست ایستاده؟
او ذیل اردوگاه اصولگرایی تعریف می شود. ولی اصولگرایی با قرائت اصیل و نه تحریف شده. همان اصولگرایی که ششم شهریور سال 85 مختصات آن را رهبری تبیین فرمودند. ایشان تفاوت با اصولگرایی مصطلح تفاوت دیدگاه دارد. قالیباف معتقد است که کشور را نمیشود با حنجره اداره کرد. انقلابیگری لزوما ماجراجویی نیست و کارنامه و عمل افراد است که کارآیی افراد را مشخص میکند. این موارد تفاوت او را با برخی از نحله های مدعی اصولگرایی مشخص میکند.
*آقای قالیباف در سیاست به کجا میرود؟
شهرداری دولت مستقلی است و خدمت ایشان به مردم در شهر تهران کمتر از اداره کشور نیست. کسی که در شهرداری تهران 10 سال مدیریت میکند و در ناجا هم حضور موفق داشته در حوزه مدیریت تجربه بالایی دارد. برای همین آقای قالیباف در سیاست در میان اصولگرایان وضعیت بهتری دارد.
*به نظر میرسد قالیباف گفتمان مشخص سیاسی ندارد و گفتمان لغزندهای دارد.
گفتمان آقای قالیباف کاملا شفاف و مخص است. قالیباف معتقد است که ما نیاز برای جمهوری اسلامی به حوزه اثباتی نداریم و نیاز به عمل دارید با عقل و خرد و تدبیر. او معتقد است به دلیل سوء مدیریت در کشور دچار مشکل شویم و این به ساختار حاکمیت ربطی ندارد بلکه به کارنامه افراد برمیگردد.
*باتوجه به این اتفاقها، آیا احتمال ائتلاف اصولگرایان حول قالیباف وجود دارد؟
شما در مورد موضوعی صحبت میکنید که اصل آن هنوز جای تامل دارد، هنوز معلوم نیست که آقای قالیباف در انتخابات ورود میکند یا نه.
*تحلیل شما معطوف به این باشد که قالیباف در انتخابات کاندیدا خواهد شد.
قضاوت درباره این فرض، دشوار است. شاید آقای قالیباف بهخاطر همین تنازعات درون اصولگرایی نخواهد وارد عرصه رقابت بشود. اما ایشان به عنوان بک رجل سیاسی و کسی که دو دوره کاندیدای ریاسجمهوری بوده حتما اوضاع و شرایط را ارزیابی خواهد کرد. خیلیها معتقدند که قالیباف باید کاندیدا بشود. من بهعنوان دبیرکل جمعیت مدل مطلوب مدیریتی ایشان را برای اداره کشور مناسب میدانم. ولی اقتضائات موجود در جامعه تعیین کننده ست و حضور ایشان به عوامل مختلفی بستگی دارد. اما باز تکرار و تاکید میکنم که خود وی به این سوال پاسخ خواهد داد. اما ما معتقد هستیم او بهترین گزینه برای اداره کشور است.
*نسبت قالیباف با جمعیت پیشرفت و عدالت ایران چیست؟
همسویی و قرابت گفتمانی داریم. عضو حزب نیستند و در ساختار ما هم دخالت ندارند. ما جلسات مشورتی با ایشان داریم و راهنمایی و مشورت میگیریم.
*پدر معنوی حزب؟
این لفظ را به کار نمیبرم. نزدیکی گفتمانی داریم.
*انتساب پدر معنوی برای احزاب در ایران تازگی ندارد؛ مثلا حزب کارگزاران سازندگی را با آیتالله هاشمیرفسنجانی میشناسند یا پدر معنوی حزب عدالت و توسعه و جبهه ایستادگی محسن رضایی است. به نظر شما سرنوشت قالیباف به کدام یک از این افراد شباهت دارد؟
هیچکدام!
*اما به دو دلیل، نظامگری و حضور مداوم در عرصه رقابت انتخابات ریاستجمهوری و شکست پیاپی به رضایی شبیهتر است.
خیلی از افراد از جهاتی به هم شبیه هستند و از جهاتی متفاوت. شبیه بودن از یک جهت دلیل سرنوشت یکسان نخواهد بود. آقای رضایی و قالیباف در سال 92 با هم رقابت کردند؛ آقای روحانی هم سابقه نظامی-امنیتی دارد و این دلیل نمیشود شبیه هم باشند.
*جمعیت در سال 94 پوستاندازی کرد؟
بله.
*اولین دبیرکل جمعیت سردار طلایی بود؛ چرا سردارها از جمعیت کنار رفتند و جای خود را به جوانان دانشگاهی دادند؟
چنین تعبیر درست نیست. آقای طلایی خودشان هم دانشگاهی هستند.
*ولی سابقه نظامیگری ایشان بر دانشگاهی بودن غلبه دارد.
بله! هم نظامی هستند و هم دانشگاهی. شاید من هم در دوره جنگ بود همان مسیر را میرفتم. اما من معتقدم ما این پوستاندازی را نباید از فضای سردارها به دانشگاهیها تعبیر کنیم. این در جمعیت تحلیل درستی نیست.
*این خروجی تغییر در جمعیت است.
من با جوانگرایی موافقم و آقای طلایی چون سردار بوده کنار نرفته.
*امروز حلقه نزدیک قالیباف، یاران قدیمی وی نیستند. آیا قالیباف به اقبال عمومی دانشگاهیها به جناح رقیب پی برده و میخواهد بهرهای اصولگراها بد و بهرهای پایگاه اصلاحطلبها؟
من بار دیگر باید تاکید کنم که این مقدمه غلطی است! قبلا هم اینگونه بود. یعنی آقای ایازی هم دانشگاهی است و دوستان دیگر هم همینطور. منطق صفر و صدی موضوع را غلط ترسیم میکند. اتفاق عجیب و غریبی نیفتاده؛ آقای قالیباف از افراد متعددی مشاوره میگیرند و این تصور اشتباهی است که عدهای فکر میکنند دوستان قدیم قالیباف از کنارش رفتهاند. این برداشت اشتباه درباره جمعیت هم اتفاق افتاد که مثلا آقای طلایی از قالیباف فاصله گرفته است. درحالیکه آقای طلایی جز مشاوران امین قالیباف است. بنابراین تقسیم به دانشگاهی-سرادر تقسیمبندی ازاساس اشتباه است و محدود کردن مشاوران قالیباف هم به چند نفر درست نیست.
*با توجه به اینکه اکثری اعضای حزب از کارکنان شهرداری و مجموعه زیرنظر حضور دارند؛ آیا جمعیت یک حزب شهرداریساخته است؟
برخی از دوستان ما در شهرداری هستند و برخی بیرون از آن، بالاخره ما چون در سال 87 تاسیس شدیم، دوستانی بودند در سال 84 در ستادهای انتخاباتی آقای قالیباف کار میکردند، دور هم جمع شدند و حزب را تشکیل دادند. همانطور که نمیتوانیم به حزب موتلفه، حزب کمیته امدادی بگوییم یا اعتدال و توسعه حزب دولت است به جمعیت هم نمیتوان حزب شهرداری گفت. عضو حزب بودن که شغل نیست و هر کسی هر شغلی داشته باشد میتواند عضو حزب باشد و نگاه سیاسی داشته باشد.
*منابع مالی حزب چگونه تامین میشود و سهم آقای قالیباف و شهرداری در این تامین مالی چقدر است؟
ما معونه زیادی نداریم و بیشتر کار فکری و تحلیلی انجام می دهیم و بیشتر بر شبکه سازی تاکید داریم و ارائه برنامه برای حوزه های مختلف! مطمئن باشید جمعیت پیشرفت و عدالت یک صدم کارگزاران هم هزینه ندارد. این یک صدم هم از طرف حامیان تامین می شود و شهرداری هیچ نقشی در این موضوع حزب نه به لحاظ مالی و لجستیکی ندارد.
*شما قبلا اشاره داشتید که ما فقط برای فعالیت مجلس دور هم جمع نشدهایم و اهداف بزرگتری در سر داریم. آن هدف بزرگتر بهدست آوردن کرسی ریاستجمهوری است؟
اهداف بزرگ یعنی ما جریان مستمر و پویا هستیم که هدف غایی ما انتخابات شورای شهر، مجلس شورای اسلامی و ریاست جمهوری نیست. ما در کوران حیات سیاسی به فعالیت انتخاباتی برمیخوریم اما فعالیت سیاسی خود را حتی اگر هیچ گزینهای هم در دورهای نداشته باشیم ادامه می دهیم.
*آقایان زیباکلام گفتهاند که هنوز گزینه اصولگرایان برای انتخابات ریاستجمهوری نه قالیباف است و نه محسن رضایی؛ رقابت بین قاسم سلیمانی و احمدینژاد خواهد بود.
شما این حرفها را از این گوش بشنوید و از آن یکی بیرون کنید! حرفهای عجیبتری هم در ماههای آینده خواهید شنید. تا چند ماه قبل از انتخابات 92 حدود 25 اسم اعلام شد و کسی تا آن زمان اسمی از دکتر روحانی نمیبرد.
*یعنی اصولگرایان هنوز گزینه خود را رونمایی نکردهاند؟
رونمایی به معنای کشف فرد جدید نیست.
*فردی که هنوز جامعه نمیشناسد؟
اگر رجل سیاسی باشد حتما جامعه آنها را میشناسد وگرنه شورای نگهبان او را تایید نخواهد کرد. مثل کامران باقریلنکرانی که به دلیل رجل سیاسی نبودن تایید صلاحیت نشد. موضوع ردصلاحیت وی، چیز دیگری نبود.
*گفته میشود که شهریورماه آقای قالیباف از شهرداری خواهند رفت، آیا دلیل این تصمیم رقابتهای انتخاباتی است؟
من اولین بار است که از شما میشنوم.
*با توجه به همسویی اصولگرایان معتدل چون علی لاریجانی، علیاکبر ولایتی و ناطقنوری در دو سال گذشته به حسن روحانی، آیا احتمال جدایی این طیف از روحانی و همراهی با نامزدهای اختصاصی اصولگرایان وجود دارد؟
عرصه و میدان انتخابات ریاستجمهوری با انتخابات مجلس متفاوت است و معادلات عرصه انتخابات مجلس قابل تسری به انتخابات ریاست جمهوری را ندارد و قواعد خود را دارد. در انتخابات مجلس بازی آقای لاریجانی نزدیکی به دولت مستقر بود ولی در انتخابات ریاست جمهوری او در اردوگاه اصولگرایان خواهد بود. الان هم روحانی هم الان ترجیح میدهد به دلیل اینکه رقابت پنهانی با آقای عارف دارد و میخواهد فاصله خود را با اصلاحطلبان تند حفظ کند آقای لاریجانی رییس مجلس باشد. مختصات بازی ریاست جمهوری متفاوت است و ارتباط آن با اصلاحطلبها جداست.
*معادلات پیشروی مجلس و از جمله انتخاب رییس مجلس دهم(عارف-لاریجانی) چه تاثیری بر معادلات انتخاباتی اصولگرایان در قبال روحانی و اصلاحطلبان خولاهد داشت؟
پیروزی لاریجانی در انتخابات ریاست مجلس به سود آقای روحانی خواهد بود ولی ممکن است این انتخاب در مجموع به سود اصولگرایان نباشد. اگر عارف رییس مجلس بشود در طول زمان تمامی عرصههای تقنینی را در اختیار دولت میگذارد و یکسال دیگر باید پاسخگوی افکار عمومی باشند. در آن صورت هم اداره مجلس در اختیار اصلاحطلبان قرار میگیرد و هم دولت. اما دولت میخواهد از اصلاحطلبان تند فاصله خود را حفظ کند. چون نمیتواند به توقعات آنها چون رفع حصر یا آزادی زندانیهای سیاسی پاسخ بدهد. برای همین میخواهد عرصه را برای اصلاحطلبانی که از دولت توقع دارند تنگ کند. حضور لاریجانی به تعدیل این فضا کمک می کند و در این صورت بازیگر اصلی برای انتخابات آقای روحانی خواهد بود. معلوم نیست اگر عارف در مجلس بروز و ظهور داشته باشد بازیگر اصلی آقای روحانی باشد.
*به نظر میرسد اصولگرایان کنترل خود را به دست تندروهای سیاسی دادهاند؛ آیا قالیباف میتواند سکان این کشتی را در اختیار بگیرد و آیا تندروها لیدری آقای قالیباف را خواهند پذیرفت؟
اجازه بدهید بار دیگر مقدمه شما را نپذیرم. لزوما فضا به سمت تندروی پیش نمیرود. بعد از انتخابات هفتم اسفند اصولگرایان نیاز به پوستاندازی را احساس میکنند . اصولگرایان میخواهند خود را به مطالبات و بدنه اجتماعی نزدیکتر کنند و مطالبات مردم عرصه معیشت و اقتصاد است. اگر اصولگرایان همسو با مطالبات اجتماعی پیش بروند میتوانند اقبال افکار عمومی را داشته باشند.
*یعنی داخل اصولگرایان طیف جدیدی ظهور خواهد کرد و تندروها با احمدینژاد میآیند و بقیه اصولگرایان با کاندیداهای متعدد؟
من شما را به پاسخ قبلی ارجاع میدهم؛ تعیین آرایش سیاسی زود است و هنوز معلوم نیست احمدینژاد خواهد آمد یا نه؟ عدهای در مورد ردصلاحیت او میگویند و عدهای معتقدند که او فضای رسانهای ایجاد میکند و گزینه اصلی خود او نیست. اما میشود حدس زد که در این دوره رقابت سخت خواهد بود.
*چرا؟
به دو دلیل؛ اول اینکه برجام نتوانسته توقعات مردم را برآورده کند و رکود اقتصادی همچنان احساس میشود و این عاملی است که رقابت را سخت میکند. دوم آنکه آقای روحانی در سال 92 اقبال اصلاحطلبان را با خود داشت و معلوم نیست که این انسجام را در این دوره داشته باشد. ممکن است اصلاحطلبان در این دوره بازی جدیدی را رقم بزنند و عرصه را برای دولت سخت خواهد بود. اگر اصلاحطلبان پاسخ مطالبات خود را دریافت نکنند پروژه عبور از روحانی را رقم خواهند زد و اگر احساس کنند که اقبال افکار عمومی را دارند و از طرف حاکمیت چراغ سبزی برای حضور بگیرند حتما مستقل وارد رقابت خواهند شد. یعنی روحانی هم از طرف وضعیت بعد از برجام با موانعی مواجه است و از طرفی ممکن است با اصلاحطلبان دچار چالش شود. البته ممکن است که مجلس به کمک دولت بیاید؛ یعنی با مجلس هم مشکلات تقنینی برطرف شود و هم به مطالبات اصلاحطلبان پاسخ داده شود.