به گزارش گروه ورزشی خبرگزاری دانشجو، به اعتقاد بسیاری از کارشناسان و فوتبالدوستان لیاقت قهرمانی نداشت و به آن هم نرسید تا عدالت زیر سوال نرود. استقلال که پس از رفتن امیر قلعهنویی و گروهش مثلا میخواست پوست بیندازد با پرویز مظلومی و بهرام افشارزاده چندشغله چون به بیراهه میرفت به مقصد نرسید. استقلال سالهاست به یک چرخه معیوب و تکراری عادت کرده، به انتخاب بین بد و بدتر، انتخاب بین قلعهنویی و صمد مرفاوی، انتخاب بین مرفاوی و پرویز مظلومی، انتخاب بین فتحا...زاده و قریب، انتخاب بین افشارزاده و فتحا...زاده و ... این چرخه معیوب قطعا آبیهای پرافتخار را به افتخاری جدید و جامی تازه نمیرساند که اگر برساند ظلم به فوتبال است!
البته این چرخه معیوب مربی و مدیر یک آپشن دیگر هم دارد که منتهی به یک بازیکن یا چند بازیکن قدیمی و پرنفوذ میشود؛ فرد یا گروهی که در بزنگاهها استقلال را زمین زدهاند و آنقدر بیش از اندازه ظرفیتشان توسط باشگاه و کادر فنی و رسانهها بزرگ شدهاند که نام استقلال در سایه آنها قرار گرفته است. متاسفانه فوتبال باشگاهی و ملی ایران از این نمونههای بزرگ شده بیش از ظرفیت کم ندارد و نمونه اخیر و بارز آن محرم نویدکیا کاپیتان سپاهان بود که با تصمیمهای خودسرانه و رفتارهای قلدرمآبانه سپاهان را از عرش به فرش کشاند و در کمال تعجب با تطهیر خود و حمله و توهین به دیگران خود را از هرگونه اشتباه و قصوری مبرا کرد! حالا حکایت نویدکیا در استقلال هم تکرار شده و سیدمهدی رحمتی کاپیتان تیم پا جای پای همبازی سابقش در سپاهان گذاشته است. البته در اینکه او امسال از مهرههای کلیدی استقلال بود و نقش بسزایی در صدرنشینی طولانیمدت آبیها داشت شکی نیست و اینکه بگوییم رحمتی گلر خوبی نیست دور از انصاف است اما فضای زیادی که کادر فنی و رسانهها به رحمتی دادند باعث شد تا او خیلی بیش از اندازه بزرگ و مغرور شود و به خودش اجازه دهد حتی در اموری که به او مربوط نیست دخالت کند تا جایی که شایعات بگویند او وارد بازار نقلوانتقالات شده، به ارنج ایراد میگیرد، سرخود بیانیه میدهد و... رحمتی که از او به عنوان ناجی آبیها یاد میشد درست در بزنگاهها و بازیهای حساس و سرنوشتساز به جای آنکه قاتق استقلال باشد قاتلش شد! اگر دیدار داربی را نادیده بگیریم لغزش او در 2 دیدار حساس با تراکتورسازی در هفته بیستونهم و بازی فینال جام حذفی 2 جام را از آبیها گرفت و استقلال که پیش از این به مدیریت ضعیف، تیم رسانهای ناکارآمد و غیرمتخصص و کادر فنی ناتوانش باخته بود آخرین ضربه و تیر خلاص را هم از رحمتی خورد و جان داد. لحظهای که رحمتی در بازی با تراکتورسازی به خاطر کینه و کدورت شخصیاش با امیر قلعهنویی در دقایق ابتدایی بازی 90 هزار هوادار استقلال را با حرکات و رفتار غیرحرفهای و غیرورزشیاش علیه سرمربی حریف تهییج و تحریک کرد و شوراند تا قلعهنویی 90 دقیقه و حتی پس از پایان بازی آماج حملات کلامی و شعارهای زشت و سنگپرانی تماشاگران قرار بگیرد، کلید سقوط استقلال و افتادن جامها زده شد؛ درست لحظهای که رحمتی مغرور و فاتحانه جو را علیه قلعهنویی کرد و به خیالش برگ برنده را رو کرده بود لحظه وداع آبیها با جام قهرمانی شد و کاپیتان استقلال در آن بازی با اشتباهات فاحش و تاثیرگذارش یکی از عوامل شکست 3 - 2 استقلال و از دست رفتن صدرنشینی بود. اینگونه شد که آبیها با جام قهرمانی لیگ وداع کردند و دلخوشیشان فینال جام حذفی شد؛ فینالی که باز هم با لغزش و رفتار مغرورانه کاپیتان و عدم توانایی او در مهار ضربات پنالتی با شکست استقلال همراه شد و دومین جام هم از دست آبیها افتاد. جالب اینجاست کاپیتانی که خود روی گل ذوبآهن مقصر بود در جریان بازی و پس از پایان فینال بر سر دیگر بازیکنان فریاد میکشید و حتی نسبت به انتخاب نفرات پنالتیزن اعتراض کرده بود و این میان کسی نبود از رحمتی بپرسد چه کسی باید سر تو فریاد میکشید و نکشید تا بدانی در استقلال یک بازیکنی و نه بیشتر حتی اگر کاپیتان باشی و سیدمهدی رحمتی!
منبع: خراسان