به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری دانشجو، داریوش سجادی طی یادداشتی نوشت: واریته جدید تلویزیون فارسی BBC از بشارت سندیابی مدلول بر مواضع حسنه و در خفای بنیان گذار جمهوری سلامی با دولتمردان کاخ سفید را می توان و باید کوششی قابل ترحم و در عین حال قابل فهم از غیظ و نفرت دولت بریتانیا و عقبه فارسی زبان ایشان در BBC از خمینی و انقلاب خمینی محسوب کرد.
غیظی عمیق که اینک و بدینوسیله در رسانه تحت امر وزارت خارجه انگلستان برون ریخت شده تا بدآن وسیله بکوشند با شکستن اسطوره «خمینی سازش ناپذیر» برای خود و غیظ عمیق خود از «خمینی» مرهم درمانی کنند.
امری که مسبوق به سابقه است و بالغ بر پنج سال پیش نیز ترشح چرکابه این غیظ عمیق را تلویزیون فارسی BBC در پروژه ای تحت عنوان «بزرگان ایران زمین» برون ریخت کرد و طی آن برنامه که قرار بود از میانه مشاهیر و نام آوران و شخصیت های تاریخی ایران شش نفر به عنوان اثرگذارترین شخصیت ایرانی توسط کارشناسان آن برنامه انتخاب شوند نهایتاً و برخلاف تصور نه ذیل شخصیت های نامزد شده و نه شش منتخب نهائی (مصدق، فردوسی، بوعلی ،کوروش، زرتشت و حافظ) هیچ اشاره ای به نام «خمینی» نشد!
امری که بوضوح نشان از غیظی عمیق و قابل فهم از «خمینی» نزد کارپردازان BBC داشت.
شخصاً و در همان تاریخ در تشریح این نفرت عمیق و قابل فهم رسانه دولت انگلستان از «خمینی ایران» خطاب به شامورتی بازان آن برنامه نوشتم:
وقتی کارشناسان BBC از میان مشاهیر ایران به آن «شش نفر» رسیده و به «خمینی» نرسیده! چنین امری مُبین اوج بغض و کینه و غیظ و غرض ایشان و ایضاً رسانه دولت بریتانیا نسبت به تاریخ ایران است […] برای نامزد بودن آیت الله خمینی به عنوان اثرگذارترین شخصیت سیاسی ـ مذهبی تاریخ ایران لزوماً نباید طرفدار یا دلباخته ایشان بود و تنها دُزی از شعور و انصاف کفایت می کند. هر اندازه هم که هیئت انتخاب کننده آن شش نفر از آیت الله خمینی متنفر هم باشند اما گریزی از این واقعیت نمی توانند داشته باشند که به شهادت دوست و دشمن «خمینی» یکی از اثرگذارترین شخصیت های تاریخ سیاسی ایران بوده و هست. آن هم نه شخصیت اثرگذار تاریخ معاصر ایران بلکه بدون تردید ایشان را می توان یکی از برجسته ترین شخصیت های تمامیت تاریخ ایران محسوب کرد به قسمی که برای یابش نقطه عطف در تاریخ سیاسی ایران می توان با قاطعیت به تاریخ «قبل از خمینی» و «بعد از خمینی» در ایران استناد کرد. مردی که با اتکای بر یک انقلاب مردمی و بدون لشکرکشی نظامی یا کودتا و قشون کشی طایفه ای و قبیلگی «نهاد سلطنت» در ایران آن هم با قدمتی 2500 ساله را منقرض کرد و برای نخستین بار نظام جمهوریت را در ایران تاسیس نمود.
این موارد را در کنار موارد متعدد دیگر از جمله سندسازی اخیر علیه «امام» را می توان در اعداد مصادیقی از غیظ عمیق دولت انگلستان و اصحاب فارسی زبان رسانه وزارت خارجه انگلستان از خمینی ایرانیان بشمار آورد.
علیایحال معرکه گردانی نوین بی بی سی را باید اولین شعبده بازی این شبه رسانه انگلیسی در دوران مدیریت جدید «پسا صبا» گذاشت! هر چند از حیث محتوا تفاوت قابل توجهی در مدیریت فعلی با دوران مدیریت «صادق صبا» در تولیدات BBC مشهود نیست. اما در مجموع گاف اخیر BBC خواسته یا ناخواسته به عنوان یک بی مبالاتی و اخلاق غیر رسانه ای در کاریر مدیریت جدید BBC فارسی (رُزیتا لطفی) ثبت شد.
من حیث المجموع غیظ درمانی BBC از طریق ملوث نشان دادن مرحوم امام به سازش کاری مخفیانه با آمریکا همان طور که انتظار می رفت مواجه با اعتراضات گسترده ای نزد ایرانیان شد.
اما نکته واجد اهمیت در معرکه گردانی نوین BBC آن است که «بجز یک نفر» از صدر تا ذیل پایوران و بلند مرتبگان نظام از رهبری تا روسای قوای سه گانه و نمایندگان مجلس و وزرای مربوطه و اصحاب سیاست بصورت منطقی و بموقع و قابل انتظار نسبت به شامورتی بازی اخیر BBC واکنش نشان داده و به اقتضا و اکتفا آن رسانه و آن ادعا را رسوا کردند اما در این میان یک نفر و برخلاف انتظار «مرد خاموش» این میدان بود!
اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و فردی که سالها فخر قرابت و دُردانگی خود نزد امام را به زمین و زمان فروخته و خود را نزدیک ترین فرد به امام و دلبسته ترین فرد به ایشان معرفی کرده و می کند برخلاف انتظار (!) مشاهده شد نفیاً یا اثباتاً کمترین واکنش یا میلی نسبت به واریته و دواعی شاذ BBC علیه امام، از خود نشان نداد.
سکوتی که کاملا قابل فهم و قابل توقع است!
در واقع سندسازی BBC را به اعتبار آن که آقای هاشمی خیلی جلوتر از BBC ادعای آمریکا دوستی امام و تمایل امام به مذاکره و بهبود رابطه با آمریکا را بنقل از خود(!) خاطره سازی کرده بود(!) اینک و بنا بر چنین مشابهت و قرابتی بین سند BBC و دعاوی هاشمی، باید و می توان سکوت هاشمی را در همین چارچوب معنادار و موجه دانست.
به عبارت دیگر سکوت هاشمی نسبت به ادعای BBC را می توان در چارچوب امداد رسانی انگلستان به جناح پراگماتیسم های وطنی و «استوانه شاخص» ایشان در داخل نظام گذاشت تا از این طریق ضمن آب بستن به مواضع سازش ناپذیر «امام» موضع هاشمی و مقربین به مرام هاشمی رفسنجانی دال بر ضرورت بهبود مناسبات با آمریکا را با این مضمون شیطنت آمیز دوپینگ و تقویت کنند که: «امام هم که معلوم شد از ابتدا و در خفا اهل بخیه بودند»! و بالتبع مشخص شد که رویکرد هاشمی نیز برخلاف انقلابیون تنها رویکرد خیراندیشانه و هوشمندانه و واقع بینانه می باشد!
دوپینگی که حداقل اش آن است تا با شل کردن و تشکیک در مواضع آمریکا ستیزانه امام و شکستن اسطوره سازش ناپذیری خمینی، هاشمی و سربازان ملتزم الرکاب هاشمی را از فرصت و موقعیت بهتری برای تثبیت مواضع سازشکارانه خود با آمریکا برخوردار کنند.. .