به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری دانشجو، محمدعلی مشفق، فعال سیاسی اصلاحطلب امروز یکشنبه 95/4/6 طی یادداشتی در روزنامه آرمان نوشت:
استراتژی اصلاحطلبان درانتخابات هفتم اسفند 94 براین امر استوار بود که تحت هر شرایطی، درانتخابات مجلس شرکت کنند تا بعد ازسی وهفت سال خدمت بیمنت به ایران عزیز و ملت، وفاداری خود را مجددا نشان دهند که هرگز اهل قهرنبوده و نیستند. اتخاذ چنین استراتژی ای از جانب اصلاحطلبان، سبب شد که جریان رقیب با خیال راحت با تمام ژنرالهای خود به میدان مبارزه بیاید. این جریان میدانست که اصلاحطلبان در هر شرایطی، حتی با سربازان خود هم میخواهند دراین رقابت مشارکت کنند ودیدیم که چگونه درانتخابات هفتم اسفند 94 مجبور شدند با چهرههای درجه 3 و4 خود در این رقابت نفس گیر با ژنرالهای جریان مسلط بر مجلس شرکت نموده و با سربازان خود بر ژنرالها پیروز شوند. شرایط برای اصلاحطلبان به گونهای رقم خورد که مجبور شدند کسانی را به میدان رقابتها بفرستند که حتی شناخت کافی و اطمینان بخشی هم از آنها نداشتند. در چنین شرایطی طبیعی است که برای تکمیل لیست خود، باید درحوزههای انتخابیه با ذره بین به دنبال شناسایی افراد همفکر خود بگردند تا لیست انتخاباتی خود را تکمیل نمایند و مجبور شدند برای تکمیل لیست حتی از رقیبان اصولگرایی که حامل ادبیات اعتدالی و به ظاهر حامی دولت بودند استفاده کنند و با این تاکتیک که حقیقتا ناظر به منافع ملی بود، حرکت کردند و با آوردن چهرهای اصولگرای میانه رو بر این باور بودند که تندروهای کمتری به مجلس راه یابند و دراین راستا بود که مجبور شدند عسل و سرکه را با هم در آمیزند.
آنها با پا گذاشتن روی هویت اصلاحطلبانه خود، و با هزینه کردن کلیت سرمایه سیاسی واجتماعی ومحبوبیت مردمی خود، که آن را خیلی هم ارزان به دست نیاورده بودند به میدان رقابتها پا گذاشتند وسرمایه عظیم انسانی خود را خرج کسانی کردند که امروزه در مجلس برخلاف خواست و مطالبات آنها عمل کرده و رای به کسانی برای ریاست کمیسیونها دادند که مردم ژنرالهای آنها را در اکثر حوزهها و به طور خاص تهران با رایشان رد کردند. قرائن چنین نشان میدهد که استراتژی اصلاحطلبان درباره حذف تندروها از مجلس فعلی عملا با موفقیت همراه نبود و برعکس، تندروهای جدید و تازه نفس به مجلس راه یافتند و نه تنها حذف نشدند بلکه آنها با رای اعتدالیون که با اصلاحطلبان ائتلاف کرده بودند، ریاستهای کمیسیونهای مجلس را هم بیش از گذشته در اختیارخود گرفتند. حال سئوالی که پیش میآید این است که آیا باید ما عهد شکنان را یا اینکه خودمان را بابت ندانم کاریهایی که مرتکب شدهایم، ملامت کنیم؟ پاسخ روشن است و باید هر آینه خود را ملامت و سرزنش کنیم که با حاتم بخشی از پایگاه رای و محبوبیت خود در میان اکثریت ملت، به مثابه نردبانی عمل کردیم که رقیبان ما از آن بالا بروند، بنابراین ما اصلاحطلبان مرتکب اشتباه بزرگی شدهایم که جبران آن در کوتاهمدت آسان نخواهد بود اما معنایش این نیست که درسطح سرزنشها وملامتگریها متوقف شویم و یکدیگر را محکوم کنیم. بلکه باید با عبور از ساده انگاری، ساده پنداری و ساده اندیشی و دست کم گرفتن رقیب، در تاکتیکها و استرتژیهای خود تجدیدنظر اساسی کرده و با تاکید بیشتر بر هویت اصلاحطلبی خود، همواره از هرنوع ائتلاف و امتزاجی قبل از مشخص شدن پایگاه رای و وزن هر جریانی درعرصه انتخابات، بهشدت اجتناب نماییم. واین نکته کلیدی را هم بپذیریم که اصولگرایان ممکن است در تاکتیک با هم مخالف باشند اما در استراتژی همواره با هم متحد بوده وهستند. ونباید تندروها را تماما از این جریان جدا دانست و اگر میبینیم که جریان پایداری پیشتاز تندروی در میان اصولگرایان است نباید چنین تصور شود که آنها به کلی خارج از حیطه عمل اصولگرایان اقدام میکنند. سکوت جریان اصولگرا در مقابل عملکرد دولت هزاره سوم، حاکی از همین اتحاد و یکپارچگی است. بنابراین اصلاحطلبان باید بپذیرند که در این انتخابات اشتباهی استراتژیکی مرتکب شده اند.