به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری دانشجو، محمد مایلی کهن درباره جدایی رضائیان و طارمی از پرسپولیس اظهار داشت: نمی دانم آنها چه زمانی تصمیم گرفته اند که از پرسپولیس جدا شوند. اما هواداران پرسپولیس که می گویند چرا این بازیکنان ول کرده اند و رفتند مگر حال امثال بنده که ول نکردیم و ماندیم را می پرسند. آنها سرنوشت ما را دیدند و رفتند.امثال محمد مایلی کهن با این پیراهن از فوتبال خداحافظی کردند اما یک نفر حالا نمی گویند که ما در پرسپولیس بوده ایم و برای این پیراهن تلاش کرده ایم.
آنها (رضائیان و طارمی) قرارداد نداشتند و رفتند.مرتب نگویید تعصب به پیراهن آبی و قرمز چه می شود. برای شما یک مثال می زنم. دنی آلوز چند سال در بارسلونا بود. الان کجا رفته است. مگر پیراهن یونتوس را نپوشیده. به نظر من این مسائل را نباید بزرگ کنیم. ما هر موقع مسائل و مشکلات بزرگ مملکت را حل کردیم سپس بیاییم به بحث طارمی و رضائیان بپردازیم.
وی افزود: مربی تیم ملی کشورمان از صفر تا صد فوتبال مان را به استهزاء می گیرد و توهین می کند. آن وقت کسی هم نیست جلویش را بگیرد. در این گیر و دار می روید سراغ طارمی و رضائیان. شما بروید ببینید که این مربی میلیاردی پول می گیرد و دائم در سفر است چه نوع برخوردی با اهالی فوتبال در کشور ما دارد. با نمازی آن برخورد را کرد. با کفاشیان که رئیسش بود به آن شکل برخورد کرد و دبیر فدراسیون را هم مورد توهین قرار داد.
مگر همین کی روش در مقطعی به رییس فدراسیون نگفت راننده تاکسی. یعنی هم به تاج توهین کرد و هم به راننده های شریف تاکسی. یعنی همه فوتبال ما عیب و ایراد داردند غیر از خود ایشان. بروید و بررسی کنید ببینید این مربی چند نفر مسئول تدارکات را عوض کرده است. بنده با تحقیق و با سند صحبت می کنم. ایشان از روزی که در تیم ملی مشغول شده افرادی چون علی مانگاه، عباس نجات پور، دهقان و کمال سیف را به عنوان مسئول تدارکات در کنار خود داشته و آنها را در مقاطع مختلف تغییر داده است. سپس مترجم قبلی خود را عوض کرد.
مسئول روابط عمومی فدراسیون فوتبال نیز اوایل با اینها بود اما عوض شد هرچند من معتقدم اصلا فدراسیون فوتبال روابط عمومی ندارد و این حسینی فقط صاحب این پست در فدراسیون است. درباره دستیارانش هم که همه می دانند چه کسانی آمدند و رفتند. سیموئز رفته است، ویچ آمد و رفت. نمازی آمد و رفت. آخر سر هم علی کریمی را آوردند و او نیز از این آقا جدا شد. پست های دیگر مثل سرپرستی تیم هم خیلی ها آمدند و رفتند. یک بار هوشنگ مقدس، عباس ترابیان و... در یک مقطع که آقای والی زاده را از سمت مدیر رسانه ای کنار گذاشت. حالا هم که با خانم هراتیان مسئول ایفمارک و دکتر شهاب دشمن شده است. حالا شما تصور کنید اگر یک مربی دیگر بود چه برخوردی با او صورت می گرفت.
این آقای کی روش با رسانه ها هم برخورد خوبی نداشته است و بارها شده که خبرنگاران جمع شده اند تا نظرات او را بگیرند اما ناگهان ول کرده و رفته. جالب است که یکبار به یک خبرنگار که می خواست نظرش را بپرسد گفت من صحبتی نمی کنم چون در هالیدی هستم. حالا سوال این است که این فرد با چه پشتوانه ای این رفتارها را از خود نشان می دهد.
مایلی کهن در ادامه افزود: این آقا بازیکنانی را که برای رسیدن به تیم ملی تلاش کردند را یکی یکی کنار گذاشت. بازیکنانی که سرشان را هم جلوی توپ می گذاشتند. اگر بازیکنی مثل خلعتبری در تیم ما نبود و در بازی با ازبکستان آن نمایش را ارائه نمی کرد ما به جام جهانی می رفتیم. اگر دلاوری های مهدی رحمتی و رحمان احمدی نبود تیم ما به جام جهانی می رفت. آیا علی کریمی نمی توانست به تیم ملی کمک کند.
آقای کی روش پولش را می گیرد و به ریش همه ما می خندد. وقتی می گوییم که چرا این قدر به کشورش سفر می کند دوستان می گویند دوره، دوره فضای مجازی است و از راه دور هم می توان تیم را کنترل کرد و نیازی به حضور فیزیکی نیست. من مایلی کهن دو بیانیه دادم و پدرم را در این مملکت درآوردند. اما ایشان هر شب یک بیانیه صادر می کند و از مار و سوسمار و افعی و عقرب اسم می برد اما کسی جلودارش نیست.
پیشکسوت فوتبال ایران ادامه داد: مشکل ما این است که فوتبال مان متولی ندارد و آنهایی هم که متولی هستند خودشان قانون شکنی می کنند. الان مگر آقای کفاشیان از فوتبال نرفته. پس چرا فوتبال را ول نمی کند. به خاطر این است که منافعی در فوتبال دارد. حالا وقتی کفاشیان منافعش در فوتبال را ول نمی کند توقع داریم رضائیان و طارمی که هنوز زندگیشان از قبل فوتبال بسته نشده است به آینده شان فکر نکنند و در پرسپولیس بمانند.
آن هم در ورزش مملکتی که امروز روی شانه های هواداران است و فردا شما را چنان زمین می زنند که نتوانید بلند شوید. به نظر من بحث جدایی این بازیکن فقط بحث پول نیست. یک جا است که شما دلت و غرورت می شکند. حالا باید دید اصل ماجرا چه بوده است.
مایلی کهن درباره بحث انتقال تیم نفت تهران به انزلی و بازگشت احتمالی ملوان به لیگ برتر گفت: اولا باز هم تکرار می کنم که همه ایران سرای من است. اما از این آقایان که امروز می گویند نفت نباید به انزلی برود باید بپرسیم که اگر محل سکونت و تولد خودشان هم انزلی بود باز هم همین حرف ها را می زدند. اصلا مگر تا امروز چنین اتفاقی نیفتاده است. اگر بحث سهمیه است چرا برخی استان ها دو سه سهمیه دارند و بعضی استان ها اصلا سهمیه ندارند. در شمال همین کشور عزیزمان از مازندران تا گیلان و حتی تا آستارا و اردبیل یک تیم لیگ برتری نداریم.
آیا اینها نباید سهمیه داشته باشند. البته من معتقدم که این هم غلط است که تیمی غیرفوتبالی بالا بیاید. اما بحث این است که امروز عده ای که دم از ماندن نفت در تهران و سهمیه تهران می زند به دنبال منافع خودشان هستند. من هم با خرید و فروش امتیاز تیم ها مخالفم ولی مگر قبلا توسط خود این آقایان چنین اتفاقاتی رخ نداده بود. مگر همین آقای بهروان قبلا در این زمینه ورود نکرده بود. مگر سپاهان نوین به خوزستان نرفت و نشد فولاد خوزستان. آیا آن زمان کمیسیون ماده 5 وجود نداشت. وقتی صبای تهران به قم رفت آقایان کجا بودند.
ماجرای تبدیل استقلال جنوب به استقلال خوزستان را فراموش کرده اند. خود من در آن ماجرا به انتقال استقلال جنوب کمک کردم اما مشخص شد که چه کلاه گشادی سر استقلال خوزستان گذاشتند. آن زمان آقای مه آفرید خسروی در قید حیات بود و آقایان استقلال جنوبی که نهایتا 300 میلیون قیمت داشت را با یک میلیارد و 300،400 میلیون تومان فروختند.
البته بنده اگر در آن ماجرا کمکی کردم به خاطر حضور آدمی قابل به نام پورکیانی در استقلال خوزستان بود که البته ایشان هنوز هم در آنجا فعالیت دارند. داستان پاس چطور. آیا یادشان رفته که پاس را واگذار کردند. ماجرای استیل آذین و تبدیل آن به البدر گنگ فراموش شده است. تازه در آن ماجرا یک تبانی هم صورت گرفت که کفاشیان به عنوان رئیس فدراسیون فوتبال جانبداری کرد و گفت این تخلف عیبی ندارد.
وی ادامه داد: به نظر من فوتبال استان گیلان و تیم هایی مثل ملوان، سپیدرود و داماش آن قدر پتانسیل دارند که می توانند به صورت کاملا فوتبالی بالا بیایند. اما بحث من این است که چرا یک جا خلاف می شود و اسمش را می گذارند صبا و جای دیگر همان تخلف می شود گناهی نابخشودنی. بحث سهمیه شهرها و استان ها زمانی درست بود که متولیان فوتبال ما عاقل بودند. نه مثل امروز که به جای آنکه وقت خود را صرف فوتبال کنند به اجرای نمایش می پردازند. هر کانالی را که باز می کنیم یکی از این آقایان داخل آن نشسته و نمایش می دهد. این ها جلوی سرمربی تیم ملی را نمی توانند بگیرند.
آن وقت می خواهند برای کل کشورمان سهمیه بندی فوتبالی کنند. همین ماجرای سرمربی تیم نوجوانان را نگاه کنید تا خیلی از مسائل دست تان بیاید. آدمی مثل حمید علیدوستی که از نظر فنی و اخلاقی یکی از بهترین فوتبالیستهای این مملکت بود را با افتخار برکنار می کنند و بعد هم می گویند علت این تصمیم عملکرد بد او در بازی های تدارکاتی بوده است.
پس ببخشید لابد شما تیم را به این مرحله رسانده اید. یا دوستی مهر که سال ها برای این فوتبال زحمت کشید و بازیکنان بزرگی را به جامعه فوتبال تحویل داد مدت هاست که از فوتبال پایه در سطح ملی حذف کرده اند. البته درباره حضور آقای چمنیان در راس تیم نوجوانان باید بگویم که هم خوشحالم و هم ناراحت.
ناراحت که چرا حمید علیدوستی را کنار گذاشتند و خوشحالم که آقای چمنیان که معلم است به جای ایشان آمده است. ناگفته نماند که شخصا معتقدم که آقای چمنیان نباید در این شرایط این مسئولیت را می پذیرفت. به هر حال خانه از پای بست ویران است.
مایلی کهن در پایان گفت: بحث سهمیه بندی تیم ها و استان ها در جام تخت جمشید معنا پیدا می کرد نه حالا. قبل از انقلاب به طور مثال می گفتند اگر تیمی در رده آخر جام تخت جمشید قرار گرفت و به طور مثال تهرانی بود تیم اول باشگاه های تهران به جای آن تیم وارد جام تخت جمشید شود. یا مثلا اگر تیمی از تبریز سقوط می کرد تیم موفقی از باشگاه های تبریز را به جای آن می آوردند و به این شکل سهمیه استان ها و شهرها حفظ می شد اما حالا داستان به گونه ای دیگر است.
منبع: افکار