به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری دانشجو، نخستین بحثی که در این قسمت تلاش خواهیم کرد به آن اشاره کنیم، مسئلهای است که رهبر انقلاب بارها از آن در حین مذاکرات یاد کردند و آن «نیاز آمریکاییها به مذاکره با ایران» است. رهبر انقلاب در سخنرانی حرم رضوی در روز یکم فروردین، بیان داشتند «این را ما کاملاً توجه داریم، میفهمند که دارند چهکار میکنند. آنها به این مذاکرات احتیاج دارند. آمریکا به مذاکرات هستهای بسیار احتیاج دارد. این اختلافاتی هم که میبینید در بین آمریکاییها هست، سناتورهای آمریکا یکجور، دولت آمریکا یکجور، این معنایش این نیست که اینها به این مذاکرات نیازمند نیستند.»[1]
همچنین در تاریخ 16 اردیبهشت 1394 فرمودند: «اما دولت کنونی آمریکا به این مذاکرات نیاز واقعی دارد. اینها در کارنامهی خودشان، یک نقطهی اساسی که میتوانند مطرح کنند این است که ما توانستیم جمهوری اسلامی ایران را بیاوریم سر میز مذاکره و فلان مطلب را به او تحمیل کنیم. اینها احتیاج دارند به این. اگر احتیاج طرف مقابل به این مذاکرات بیشتر از ما نباشد (که حتماً هست)، لااقل کمتر از ما نیست.»[2]
همانطور که رهبر انقلاب پیشبینی میکردند، آمریکاییها نیاز خود را برای مذاکره با ایران پیگیری کردند و علیرغم اظهارات زیادهخواهانه برای دریافت امتیازات بیشتر از ایران، بهسمت توافق رفتند و سند را به امضا رساندند. اما چرا آمریکاییها به توافق نیاز داشتند؟
پاسخ: کابوس توسعهی قدرت ایران و فرسایش قدرت هژمونیک آمریکا
پاسخ شفاف است. کابوس توسعهی قدرت ایران و فرسایش قدرت هژمونیک آمریکا. زمانی که تیم دموکرات اوباما زمام امور را در کاخ سفید در دست گرفت، شعار تغییر سرلوحهی سیاست خارجی آنها قلمداد شد، اما آنها بعد از چند سال به این نتیجه رسیدند که با سیاستهایشان نهتنها قدرت منطقهای ایران مهار نشده است، بلکه ایران به قدرت اصلی منطقهی غرب آسیا تبدیل شده است.
در گام بعدی آنها وارد سیاستهای فشار علیه ایران شدند و شش قطعنامهی تنبیهی شورای امنیت را علیه ایران ترتیب دیدند. اما چیزی از قدرتنمایی ایران کاسته نشد. نهایتاً به این نتیجه رسیدند که تداوم مشکل پروندهی هستهای جمهوری اسلامی ایران و بدون راهحل ماندن آن باعث فرسایش و کاهش اعتبار هژمونی آمریکا خواهد شد. لذا آمریکاییها پی بردند که توقف پروندهی هستهای با اعمال تحریم صورت نخواهد گرفت. لذا چارهای برای آنها باقی نماند جز اینکه با ایران وارد مذاکره شوند؛ تا هم از افول قدرت هژمونیک خویش جلوگیری کنند و هم ظهور قدرت ایران را به تعویق بیندازند. ازهمینرو به مذاکره رو آوردند. رهبر انقلاب در فضای مذاکرات بارها اشاره کردند که این آمریکاست که به مذاکره نیاز دارد، نه ایران.
آمریکاییها از پیشتر نیز کابوس شبانهی قدرت ایران را در سر میپروراندند و به قدرت استراتژیک ایران اذعان داشتند. در سال 1387 مدیر مرکز پژوهشهای سیاسی و راهبردی واشنگتن، ریچارد وایتز، در گفتوگو با شبکهی تلویزیونی «الجزیره» تأکید کرد: «ایران کشور قدرتمندی است که ناگزیر باید با آن گفتوگو کرد و این گفتوگوها یا باید در ایران یا عراق باشد. وایتز افزود: گفتوگوی مستقیم میان ایران و آمریکا، که پیشتر در سطح سفیران دو کشور انجام شد، باید برای بررسی آنچه پس از عقبنشینی نظامیان آمریکایی رخ خواهد داد، انجام شود.»[3]
در سال 1390 نمایندهی پارلمان اروپا، ایران را قدرتمندترین کشور منطقه دانست و با تأکید بر بیاثر بودن تحریمها گفت: تنها راهحل مسئلهی هستهای ایران، مذاکره براساس اصل احترام به حاکمیت جمهوری اسلامی ایران است. برونو گلنیش روز چهارشنبه در گفتوگوی اختصاصی با خبرنگار ایرنا افزود: تنها راهحل مناسب برای موضوع فعالیتهای هستهای ایران، مذاکرات است و تحریمها نیز در این زمینه راه بهجایی نخواهد برد.[4]
این همان موضوعی بود که مقامات کشورهای حاشیهی خلیجفارس همیشه نسبتبه آن حساس بودند و بارها نسبتبه آن نزد آمریکاییها اظهار ناتوانی کرده بودند. در همین زمینه، یک مقام بحرینی تصریح کرده بود: «غرب با ایران برخلاف دیگر کشورهای حاشیهی خلیجفارس رفتار میکند و احترام میگذارد؛ چراکه ایران قدرتمند است.» شیخ ناصربنحمد آلخلیفه، رئیس شورای عالی جوانان و ورزش بحرین، اظهار داشت: «غرب زبان واحدی را با ویژگی قدرت و منفعتطلبی میشناسد. کشورهای غربی شناختهشده از زبانی بهره میبرند که دو ویژگی آن، قدرت و حفظ منافع است. درحالیکه کشورهای حوزهی خلیجفارس در بهرهبرداری از این دو نوع ویژگی در عراق و سوریه، ناتوان هستند، ایران موفق به این کار شده است و به همین دلیل، غرب به این کشور احترام میگذارد.»[5]
البته در سوی دیگر قضیه، برخی نخبگان کشورهای عربی نسبتبه این پتانسیل ایران اظهار خوشبینی کرده بودند و افزایش قدرت ایران را به سود تحولات منطقه و ثبات و صلح در غرب آسیا برشمرده بودند و آن را عامل بازدارندهای نسبتبه رفتار آمریکاییها میدانستند. دکتر ریاض اخرس، استاد دانشگاه دمشق، در اینخصوص اینچنین اظهار کرده بود که «آنها (کشورهای عربی) همیشه دچار ترس درونی هستند، درحالیکه خطر واقعی را نمیبینند و ایران قدرتمند در منطقه همیشه سوپاپ اطمینان بوده است.» سعدون الساعدی، استاد دانشگاه علوم سیاسی میسان بغداد، نیز در اینخصوص اظهار داشت: «همه میدانند ایران قدرتمند، ثبات منطقه را برقرار میکند و هماکنون نیروی برتر منطقه است و اجازه نمیدهد توطئههای آمریکاییها و اسرائیلیها در منطقه به تحقق بپیوندد.»[6]
آمریکاییها نیز بهخوبی از این قدرت بسیجکنندگی ایران مطلع هستند. به همین دلیل تلاشهای فراوانی کردند تا مانع از فرسایش قدرت هژمونیک خویش شوند.
حال بعد از یک سال از گذشت سند برجام، برخی از زوایای این موضوع بیشتر نمایان است. بهواقع کدام کشور نیازمند مذاکره بوده است؟ این جملات تنها بخشهایی از عباراتی است که پایگاه آمریکایی «نشنالاینترست» (National Interest) در گزارش خود تحتعنوان «حرکت توقفناپذیر ایران بهسوی سلطه» درخصوص قدرت ایران از آن صحبت کرده و قدرت ایران را رو به توسعه عنوان کرده است.
«امروز قدرت یافتن ایران در منطقه را کمتر میتوان یک موضوع سیاسی برای گفتوگو دانست، بلکه باید بهعنوان حقیقتی که باید به رسمیت شناخته شود، به آن نگاه کرد. ایران در مقایسه با همسایگان خود در خاورمیانه، گامهای قابل توجه و تأثیرگذاری در فناوری فضایی در سالهای اخیر برداشته و اولین ماهوارهی خود را فوریهی 2009 در مدار قرار داده است. ایران همچنین بهعنوان یک قدرت سایبری در حدواندازهی چین و روسیه ظاهر شده و به دستاوردهای قابل توجهی در تولید سختافزارهای نظامی، از جمله پهپادهای پیشرفته، تانکهای جنگی و موشکهای بالستیک میانبرد و دوربرد دست یافته است. باید گفت ایران درحالحاضر توان اعمال قدرت در خلیج [فارس] و سوریه را داراست و حتی ایالاتمتحده را به چالش میکشد (موفق یا غیرموفق) که نیرویهای خود را از خلیج [فارس] بیرون برده و درجهی بالایی از استقلال در سیاست خارجی را به نمایش میگذارد.»
بنابراین همانطور که مشخص است، آمریکاییها بهخوبی از افزایش قدرت ایران بهلحاظ استراتژیک و عمق استراتژیک و همچنین قدرت بسیجکنندگی یا همان هژمونی منطقهای ایران مطلع بودند. لذا بهشدت از این موضوع که ایران چالشی برای هژمونی آمریکاست، هراسان بوده و هستند. لذا تلاش کردند تا با مذاکره با ایران به جهانیان اینچنین بفهمانند که ایران را مهار کردهاند و ایران دیگر قدرتی در برابر آمریکا نیست. که البته این نیز نتیجهی سوءمحاسبات آنها بوده است.
منبع: برهان