به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری دانشجو، روزهای گرم تابستان در حال سپری شدن هستند و گرمای طاقت فرسای این موقع سال تاب و تحمل ها را نیز کمتر ساخته و مردم در خیابان ها به دنبال سایه ای برای فرار از تیزی آفتاب تابان هستند. حتی پرنده های پاستور نیز تنها در دم دمای صبح یک غوغای صبحگاهی به راه می اندازند و بقیه روز را حال و هوایی چون روزهای خوش بهار ندارند. یک نفر در خیابان پاستور، نگران تر از دیگران است. رئیس جمهوری که تنها یکسال به پایان کارش در نهاد ریاست جمهوری باقی مانده و باید برای تمدید دوره خود بار دیگر در یک رقابت هرچند ناخوشایند اما اجباری قرار گیرد. رئیس جمهور از لای پنجره اتاق خود به حیاط گهگاهی نگاهی می کند و این سوال را از ذهن می گذراند که آیا در تابستان سال بعد نیز شاهد پرنده های بی رمق تابستانی پاستور خواهد بود یا خیر؟
در سه سال سپری شده از دوران ریاست جمهوری روحانی که با شعار تدبیر و امید بر کرسی ریاست نشست، تنها تحول عمده ای که بیشتر از همه اقدامات در کارنامه دولت خودنمایی می کند، توافق هسته ای میان ایران و 1+ 5 بود تا پرونده 13 ساله و خسته کننده هسته ای به نحوی بسته شود. ورای انتقاداتی که بر نحوه مذاکرات و نتایج به دست آمده بر آن وارد شد، رئیس دولت یازدهم موفق شد به یکی از اصلی ترین وعده های خود عمل کند و به قول خود سایه جنگ را از کشور دور نگه دارد. در این میان اما آنچه در زندگی مردم ایران حصول چندانی نداشت، بهبود معیشت و از بین بردن غول رکود اقتصادی چنبره زده بر اقتصاد بیمار ایران بود. غولی که قرار بود ژنرال های اقتصادی و کارکشته روحانی، به جنگ آن بروند ولی به نظر می رسد اتفاقاتی سبب شده تا این ژنرال ها دست ها را برای تسلیم بالا ببرند.
"خب... گوش نمیکنید و مدام شعار میدهید. با این شعارها که مشکلات حل نمیشود. با شعر که مسائل برطرف نمیشود." این بخشی از واکنش حسن روحانی به شعارهای مداوم مردم در سفر استانی در کرمانشاه است که به اوضاع اقتصادی معترض بودند. مردمی که علاوه بر مشکلات اقتصادی عدیده، دچار نفس تنگی ناشی از گرد و غبار نیز شده اند ولی پاسخ روحانی به شعارها، این بود که با شعر مشکل اقتصادی حل نمی شود. پاسخی که به نظر نمی رسد مردم را در گرمای غبار آلود کرمانشاه راضی کرده باشد.
البته باید یادآوری شود که آنچه که مردم در سال سوم ریاست جمهوری دولت طلب می کنند، مربوط به وعده هایی است که در زمان انتخابات ریاست جمهوری از زبان روحانی شنیده بودند. هرچند استان های مرزی کشور از محروم ترین استان های ایران هستند و همواره در صف توسعه، در اولویت های پایین قرار می گیرند، اما ادامه روند رکود اقتصادی و فشار معیشتی مربوط به این استان ها نیست و بسیاری از افراد جامعه در شهرها و روستاهای مختلف با آن در حال دست و پنجه نرم کردن هستند. اینکه دولت حسن روحانی در زمان مذاکرات هسته ای و پس از توافق هسته ای خبر از گشایش های هر روز در ایران می داد، به نظر می رسد در زندگی روزمره مردم، گشایشی ایجاد نشده است.
رئیس جمهور که سال های درازی در پست های امنیتی و حساس حضور داشته، همواره سعی کرده تا خونسردی خود را در مقابل انتقادها و مطالبات عمومی حفظ کند و بدون خم به ابرو آوردن، از گشایش های پس از برجام سخن به میان آورد، ولی موقعیت یکسال باقی مانده به انتخابات دور دوم ریاست جمهوری، بسیار حساس و شکننده است و هر خطایی می تواند منجر به یک شکست کامل برای او و تیمش شود.
در این دوماه اخیر ماجرای فیش گیت نیز به لیست دردسرهای حسن روحانی اضافه شد و حقوق های نجومی دامن بسیاری از مدیران دولتی و بانکی را گرفت که اصل دود به چشم مسئولان دولتی رفت. همین موضوع نیز در سفر استانی رئیس جمهور به کرمانشاه در شعارها خودنمایی می کرد، جاییکه مردم از او طلب مبارزه با فساد اقتصادی و جلوگیری از ریخت و پاش های دولتی را داشتند. باید این نکته را نیز تیم تبلیغاتی حسن روحانی در آستانه انتخابات در نظر داشته باشند که در آن زمان حجم مطالبات و شعارها به مراتب بسیار بیشتر از آنچه خواهد بود که در روز یکشنبه مشاهده کردند.
کارها به خوبی به پیش نمی روند و علاوه بر مشکلات داخلی، در آن سوی مرزها نیز چوب لای چرخ برجام می کنند. برجام شرایط هیجانی ویژه ای را برای ایران ایجاد کرد و دستیابی به آن با جشن های خیابانی همراه شد. بسیاری از افراد جامعه توقع داشتند پس از حصول برجام و عادی شدن پرونده هسته ای ایران در عرصه بین المللی، فشارها، تهدیدها و در نهایت تصورات و تبلیغات سوء علیه ایران به کناری روند و بازار و اقتصاد کشور در شرایط عادی روزهای روشنی را سپری کند. بسیاری متوقع بودند که بازار طلا و ارز به شرایط پیش از تحریم ها بازگردد و دیگر این بازار تعیین کننده شرایط اقتادی کشور و به عنوان فشار سنج اقتصاد عمل نکند. به طور کلی آینده روشن برای اقتصاد ایران، یک توقع دم دستی برای سایر دل بستگان به توافق هسته ای بود که خیل عظیمی از مردم را شامل می شد. اما آنچه در روزهای نخست توافق بر پرده نمایش قرار گرفت، واقعیتی بود که هیچ گریزی از آن نبود.
آمریکا، بازیگر اصلی تئاتری شد که پایان خوشی را برای آن نمی توان متصور بود. هنوز مرکب امضاهای پای برجام خشک نشده بود! که قانونگذاران کنگره، قانون اچ آر 158 H.R. 158 ، یا لغو روادید برای کسانی که به ایران و دو کشور دیگر سفر می کنند را تصویب کردند. قانونی که برای شهروندان 38 کشور عمدتا اروپایی، زحمت مضاعفی را در صورت سفر به ایران ایجاد می کند و می بایست برای سفر به آمریکا، مجددا درخواست ویزا کنند. این حرکت سرفصل جدیدی در بهانه گیری های جدید آمریکا و ایجاد موانع پی در پی بر سر راه برجام بود به نحوی که تاثیرگذاری این توافق را بر اقتصاد ایران تا حد زیادی خنثی سازد. مانور رسانه ای و تبلیغاتی بر سر برنامه موشکی ایران و تهدید به اعمال تحریم های شدیدتر، از دیگر اقداماتی است که کنگره آمریکا سردمدار آن است. در این کارزار برخی از مقامات اروپایی مانند آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان و حتی دبیر کل سازمان ملل، ساز خود را علیه برجام، کوک کرده اند که صدای خوشی از آن به گوش نمی رسد.
زمانیکه برنامه ها بر اساس پیش بینی ها به جلو نمی روند، دولت عصبانی می شود. حسن روحانی وقتی در فرانسه و ایتالیا حضور پیدا کرد و دهها قراداد در حوزه های مختلف به امضاء رساند، گمان نمی کرد که سنگ های بزرگی در پیش پایش در زمان اجرای آنها انداخته شود. مهم ترین قرارداد خرید هواپیما با ایرباس فرانسه به امضاء رسید ولی خبرهای خوشی برای اجرایی شدن آن به گوش نمی رسد و بار دیگر آمریکا و کنگره در نقش پلیس بد، ظاهر شده اند و مانع تراشی می کنند. فروش هواپیمای ایرباس فرانسه از آنجاکه 10 درصد قطعاتش آمریکاییست نیاز به اجازه این کشور دارد. این رفتار عملا با کمپانی آمریکایی بوئینگ نیز تکرار شده و آینده نامعلومی را برای خرید و ورود هواپیماهای مسافربری به ایران، رقم زده است.
رئیس جمهور می بایست در ماه های باقیمانده، به هر نحوی شده تکانی به اقتصاد کشور بدهد و دیگر وعده ها کارساز نیستند. نیاز امروز مردم ایران، لمس واقعی بهبود معیشت و رونق اقتصادی است. تداوم شرایط بد اقتصادی، تاب و تحمل بسیاری از افراد جامعه را از بین برده و کوچک شدن سفرهای، چیزی نیست که بتوان با وعده دادن به آن، متوقفش کرد. حتی، نسبت دادن تمامی معضلات اقتصادی به عملکرد دولت قبل نیز، برگی است که دیگر سوخته و مردم از حسن روحانی شعار و وعده نسیه نمی خواهند. تکرار هرباره شعارها و وعده ها از سوی روحانی، نمکی است که بر زخم بسیاری از افراد جامعه پاشیده می شود و امید آنها را به تدبیر دولت برای بهبود اوضاع اقتصادی از بین می برد. هر چند اگر وعده های دولت در زمینه رونق اقتصادی تاکنون به ثمر نشسته بودند، وی هرگز از مردم شعاری نمی شنید که عصبانیش کند! حال در کنار این وعده ها باید وعده های سیاسی روحانی را اضافه کرد که مطالبه گران خاص خود را دارند و اکثر نیز محقق نشده اند!
گرمای تابستان و گردو غبار وحشتناک در غرب کشور در روزهای پایانی تیرماه بی امان خود را بر زمین کرمانشاه می کوبد و حسن روحانی، مهمان این خطه از ایران، امیدوار است همچون علاالدین بروجردی، نماینده مجلس، زمین گیر نشود و کارش به بیمارستان کشیده نشود. این نماینده در سفری که هفته قبل به این منطقه داشت به دلیل بدی شرایط آب و هوایی و غلظت شدید گردو غبار در زمان سرکشی در اسلام آباد غرب، دچار عارضه تنفسی شد و چند روزی در بیمارستان بستری شد.
منبع: فرهنگ نیوز
یعنی قبل برجام سایه جنگ روی کشور ما بود و بعد برجام نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اگه منظور از سایه جنگ همان گزینه های زیر میز است که آمریکائیها بعد برجام هم این توهمات را تکرار کرده اند و اگر تهدید جدی ای بوده نشانه اش چه بوده و حالا که برداشته شده نشانه اش چیست؟؟؟