به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری دانشجو، محمدایمانی تحلیلگر سیاسی نوشت:
روزنامه غربگرای شرق امروز به قلم صادق زیباکلام نوشت "آنچه مخالفان دولت یازدهم نمیخواهند ببینند، آن است که چنانچه موفق شوند و نظر رأیدهندگان را نسبت به روحانی تغییر دهند- به گونهای که دیگر حاضر نشوند به روحانی رأی دهند- قدر مسلم آن است آن ١٩ میلیون که به روحانی رأی دادند، به طیف او {قالیباف}هم رأی نخواهند داد. واقعیت آن است که بسیاری از آنها با تردید در انتخابات سال ٩٢ شرکت کردند و حاضر شدند به روحانی برای تغییر آن وضع رأی دهند. به بیان سادهتر آنها ناامید بودند و تردید داشتند آیا رفتن به پای صندوقهای رأی واقعا میتواند منجر به تحولی در کشور شود؟ شکست روحانی باعث نخواهد شد آنها رأیشان را در سبد اصولگرایان بریزند. احتمال بیشتر آن است که بسیاری از آنها بهویژه دهه شصتیها و هفتادیها اعتقاد و امید به تغییر از طریق صندوقهای رأی را از دست بدهند. آن ١٩ میلیون بعد از روحانی، لزوما به اصولگرایان رأی نخواهند داد بلکه مجددا دستبهگریبان همان پرسش اواخر دوران اصلاحات به بعد خواهند شد که آیا واقعا میتوان از طریق شرکت در انتخابات امید به تحول داشت؟"
مشخص نیست مدعیان لزوم پرهیز از تحلیل های " ایدئولوژیک باسمه ای " و لزوم تحلیل علمی اثبات پذیر چگونه جرئت می کنند "قدر مسلمی" درباره مردم قضاوت کنند و مردم را پشت قباله یک جریان خاص بنامند؟! آیا عبرت انتخابات سالهای 81و 82 و 84 و86 و88 و90 و 94 برای این جماعت کافی نیست که یا تحریم کردند و تغییری در میزان مشارکت مردم (جز برخی افزایش ها) پدید نیامد ویا شرکت کردند و غالبا ناکام ماندند؟ آیا حال بد افراطیون مدعی اصلاحات در اواخر دولت خاتمی با حال خوش و امید مردم برای تغییر همراه نشد؟ اگر مردم آویزان این جماعت بودند که باید به امثال کروبی و معین و مهر علیزاده و موسوی رای می دادند یا اصلا مشارکت نمی جستد. می گویند مورچه پایش سر خورد و افتاد داخل نعلبکی..جیغ بنفش می کشید که طوفان شد و دنیا را سیل برد و...
همین جماعت در سال 92 نیز از سر ناچاری آویزان آقای روحانی شدند چرا که به تصریح آقای محمد علی نجفی (عضو کارگزارانی شورای سیاستگذاری اصلاح طلبان ) 3 روز مانده به انتخابات معلوم شد آقای عارف اصلاح طلب در نظرسنجی این طیف از مردم ، بیش از 8 درصد رای ندارد. جماعت سیاست باز سرخورده و ورشکسته به تقصیر _پس از 3 سال وعده های سراب گونه با دستاورد "تقریبا هیچ "_ حالا که احساس می کنند به ته خط رسیده اند و دستشان نزد مردم به ویژه جوانان رو شده، اصرار دارند مردم را گروگان خویش نگه دارند و آنگاه ضامن انفجار انتحاری را بکشند. درست شبیه کاری که سال 88 کردند.
در کدام کشور دموکراتیک می گویند افتادن فلان یا بهمان رئیس دولت یا نامزد از چشم مردم یعنی پایان دموکراسی و رو به قبله شدن سیاست و نا امیدی از تحول مثبت؟! کجای این سخن توتالیتر و انحصار طلبانه، علمی است؟ گویا رفقای اصلاح طلب آقای زیباکلام حق داشتند به او بگویند" باید در دانشکده ای را که تو در آن تدریس کنی ،گل گرفت"!