به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری دانشجو، این روزها یکی از بحث های داغ جامعه بر سر ریاست جمهوری سال ۹۶ است. بحث هایی که با گذشت زمان و نزدیک شدن به انتخابات سال اینده هر روز گرم تر و گرم تر می شود. اما آنچه در اردوگاه اصلاح طلبی و اصولگرایی می گذرد نوعی سردرگمی است. سردرگمی که ناشی از مشخص نبودن اوضاع کاندیداها می باشد.
بررسی اجمالی آخرین وضعیت اردوگاه اصولگرایان
اصولگرایان گزینه هایی چون قالیباف و جلیلی را در مقابل دارند. گزینه هایی که از انتخابات ۹۲ به ارث رسیده اند. آنها به دنبال فتاح هم رفته بودند اما وی با قدرت از عدم حضور خود خبر داد. از سوی دیگر احمدی نژاد هم که یکی از گزینه های مطرح می باشد، حمایت هیچ گروهی از احزاب عمده اصولگرا را با خود ندارد، بلکه از یک پشتوانه مردمی و بخصوص روستایی برخوردار است. اما باید این را هم در نظر گرفت که او دشمنان جدی در هر دو طیف اصولگرا و اصلاح طلب دارد. نباید این را از یاد برد که افراد زیادی هستند که حاضرند هر کسی رای بیاورد اما احمدی نژاد رئیس جمهور نشود. حال در این میان، اصولگرایان همچنان بدنبال گزینه ای جدید و قوی هستند تا بتوانند بر سر او وحدت کرده و گزینه ای جدی مقابل اصلاح طلبان مطرح کنند.
آخرین وضعیت اردوگاه اصلاح طلبان
اما در اردوگاه اصلاح طلبان این اوضاع خیلی بدتر به نظر می رسد. ابتدا اگر بخواهیم آخرین وضعیت روحانی را بررسی کنیم به یک شرایط کاملا مبهم می رسیم. حتی خوشبین ترین افرادی که به روحانی رای دادند نمی توانستند این وضعیت را پیش بینی کنند. فساد گسترده در دولت با فیش های نجومی که به شدت افکار عمومی را تحت تاثیر خود قرار داد، اوج گرفتن وضعیت رکود کشور، افزایش بی سر و سامان بیکاری، رشد اقتصادی در حد صفر، کاهش حجم تجارت خارجی کشور، بدتر شدن شرایط در پسابرجامی که دولت تمام برنامه های خود را بنا بر آن گذاشته بود، وضع تحریم های جدید حتی بعد از توافق هسته ای و دیگر مواردی که همگی حاکی از قطعی بودن ۴ سالگی دولت است. این اوضاع اسفناک، اصلاح طلبان را در حمایت یا عدم حمایت از روحانی مردد کرده است. آنها برای حمایت از روحانی فقط یک دلیل می توانند داشته باشند، آن هم این است که دولت ۴ ساله ای پس از انقلاب نداشته ایم و شاید مردم دوباره به روحانی اعتماد کنند. این می تواند تنها عامل حمایت از روحانی باشد چرا که وضعیت نابسامان اقتصادی هیچ جای حمایتی از روحانی باقی نگذاشته است. راه دوم اصلاح طلبان، عبور از روحانی و معرفی یک گزینه دیگر است. در این صورت هم به دلایل مختلف آنها بازنده این نبرد خواهند بود:
اول اینکه: عبور از روحانی یعنی پذیرش شکست گفتمان اعتدالی و اصلاح طلبی و فرار از این وضعیت. این عبور و پذیرش شکست این گفتمان می تواند ضربه سنگینی به اصلاح طلبان وارد سازد.
دوم اینکه: عبور از روحانی یعنی تکرار شرایطی که در آن یک نفر مثل عارف در کنار روحانی قرار بگیرد. یعنی دقیقا همانی که در سال ۹۲ اصلاح طلبان از آن فرار کردند و با ان حربه در مقابل حضور چند کاندیدای اصولگرا بصورت میلیمتری به پیروزی رسیدند. این بدان معناست که اگر آن روز آقایانی که ائتلاف کردند، از سه نفرشان یک نفر می ماند، آقای روحانی در دور اول به پیروزی نمی رسید. این را هم باید دانست که حسن روحانی تحت هیچ شرایطی با فشار اصلاح طلبان کنار نخواهد کشید. او که طعم قدرت را چشیده است حاضر نیست به این راحتی از این عرصه کنار بکشد. لذا حضور روحانی در انتخابات ۹۶ را می توان قطعی دانست حتی اگر اصلاح طلبان و هاشمی رفسنجانی از او حمایت نکنند به تنهایی به میدان خواهد آمد.
سوم اینکه: اصلاح طلبان برای عبور از روحانی باید گزینه های جدیدی معرفی کنند. گزینه هایی همچون عارف همیشه نارو خورده، یا دیپلمات دولت یازدهم، محمد جواد ظریف. حضور عارف باعث چندگانگی اصلاح طلبان می شود. عدم مدیریت درست عارف در مجلس که باعث شکست سنگین اصلاح طلبان و فراکسیون امید در مجلس شد اصلاح طلبان را به این نتیجه خواهد رساند که عارف گزینه مناسبی نیست. او نه تنها نتوانست رئیس مجلس شود، حتی در مجلس نتوانست رئیس مرکز پژوهش ها و حتی رئیس یک کمیسیون شود. اما محمدجواد ظریف که در روزهای ابتدایی دولت، چهره ای دوست داشتنی میان مردم مطرح شده بود، این روزها و در شرایط پسابرجام و با روشن شدن نقطه ضعف های بزرگ متن سند برجام که باعث برداشته نشدن تحریم ها در قبال از بین رفتن سرمایه هسته ای کشور شده است، امروز به چهره ای تبدیل شده است که به شدت محبوبیت خود را از دست داده است. لذا اصلاح طلبان نمی توانند روی او حداقل برای سال ۹۶ شرط بندی کنند.
با توجه به شرایط فوق، اصلاح طلبان به یک شرایط باخت باخت رسیده اند و روز به روز بر سردرگمی شان افزوده می شود. از این رو پس از چنددستگی در اردوگاه اصلاح طلبان و آشفتگی ذهنی آنها، فعلا دو استراتژی مهم را در پیش گرفته اند:
اول اینکه: تخریب رقیب های احتمالی همچون قالیباف، جلیلی، احمدی نژاد. آنها هفته ای را نمی گذرانند که در آن به قالیباف و شهرداری تهران حمله نکنند، هفته ای نمی گذرانند که جلیلی را به زیر سوال نبرند. در هر روزنامه ای که بتوانند احمدی نژاد را تخریب می کنند، حتی از تریبون های عمومی توسط رئیس جمهور در هر سخنرانی، کنایه ای به گذشته ساطع می شود.
دوم اینکه: گزینه سازی برای اصولگرایان را در پیش گرفته اند. یکی از کارهایی که اصلاح طلبان به شدت آن را دنبال می کنند این است که تمرکز اصولگرایان را با گزینه سازی برای آنها به هم بزنند. بعنوان مثال مطرح کردن سردار سلیمانی بعنوان یک گزینه برای اصولگرایان تنها و تنها به این دلیل است که تمرکز آن ها را به هم بزنند چرا که هر کسی که کوچتکترین شناختی نسبت به این سردار بزرگ اسلام داشته باشد، بخوبی می داند که سردار هیچ علاقه ای به ورود در دنیای سیاست ندارد. او یک فرمانده نظامی کار کشته است که بدنبال اهداف خاص خود حرکت می کند. محبوبیت سردار سلیمانی امروز در منطقه شاید از رئیس جمهور کنونی جمهوری اسلامی نیز بیشتر باشد و آوازه او به تمام دنیا رسیده باشد. هر چند خوب می دانیم سردار بدنبال نام و آوازه هم نیست. او یکی از اقوامش را از حضور در انتخابات مجلس شورای اسلامی کرمان منع کرد و نمی خواست که حتی کسی با استقاده از نسبیت داشتن با او وارد مجلس شود. از سوی دیگر یکی از گزینه هایی که اصلاح طلبان خیلی دوست دارند وارد انتخابات شود و هر روز هم تحلیل هایی از حمایت اصولگراها از او می زنند احمدی نژاد است. آنها دوست دارند گزینه اصولگراها در انتخابات آینده احمدی نژاد باشد. علت آن هم این است که می دانند روحانی که مثل احمدی نژاد از قدرت سخنوری نسبتا خوبی برخوردار است می تواند با او در مناظرات رقابت کند. از سوی دیگر احمدی نژاد در دوره ۸ ساله اش آن قدر نقاط ضعف بزرگ دارد که روحانی بتواند او را مغلوب کند، لذا از حضور احمدی نژاد استقبال می کنند.
با توجه به آنچه ذکر شد، اصولگرایان اگر بتوانند نقشه اصلاح طلبان را درست بخوانند، اگر بتوانند یک گزینه خوب معرفی کنند که خارج از گزینه سازی های اصلاح طلبان برای آنها باشد، اگر بتوانند بر سر گزینه خود اجماع کنند بی شک روحانی را بعنوان اولین رئیس جمهور ۴ ساله انقلاب در انتخابات پیش رو شکست خورده خواهیم دید.
منبع: سمعک نیوز