کد خبر:۵۳۷۸۳
فتح خون - سيد مرتضي آويني(بخش نهم)

شب؛ سراپرده راز

چه سرّي در شب است که حسين شب عاشورا را مهلت مي گيرد تا به مناجات با خداوندگار بنشيند؟ اي دل نيک بنگر که حسين در اين شب با معشوق خويش چه ها زير لب زمزمه مي کند!

گروه انديشه؛ اينك زمين در سفر آسماني خويش به عصر تاسوعا رسيده است و خورشيد از امام اذن گرفته كه غروب كند. ديگر تا آن نبأ عظيم، اندك فاصله اي بيش نمانده است و زمين و آسمان در انتظارند. فرات تشنه است و بيابان از فرات تشنه تر و امام از هر دو تشنه تر. فرات تشنه ي مشك هاي اهل حرم است و بيابان تشنه ي خون امام و امام از هر دو تشنه تر است؛ اما نه آن تشنگي كه با آب سيراب شود... او سرچشمه ي تشنگي است، و مي داني، رازها را همه، در خزانه ي مكتومي نهاده اند كه جز با مفتاح تشنگي گشوده نمي شود. امام سرچشمه ي راز است و بيابان طف، عرصه اي كه مكنونات حجاب تكوين را بي پرده مي نمايد. مگر نه اينكه اينجا را عالم شهادت مي نامند؟ و مگر از اين فاش تر هم مي توان گفت؟

غروب تاسوعا نزديك است و امام بر مدخل سراپرده ي راز، تكيه بر شمشير زده و در ملكوت مي نگرد. عمرسعد فرمان داده است: «ياخيل الله بر مركب ها سوار شويد؛ بشارت باد شما را به بهشت!...» و آن گمگشتگان برهوت وهم، سپاه شيطان، بر اسب ها نشسته اند تا به اردوي آل الله حمله برند، و هياهوي آنان باديه را سراسر از هول آكنده است. زينب كبري(س) خود را به خيمه ي امام رساند و او را ديد بر در خيمه، تكيه بر شمشير زده، چشم بر هم نهاده است. رسول الله آمده بود تا او را بشارت ديدار دهد. امام سربرداشت و به گنجينه دار عالم رنج نگريست: «رسول الله(ص) را به خواب ديدم كه مي گفت: زود است كه به ما الحاق خواهي يافت.»... و طور قلب زينب از اين تجلي در خود فرو ريخت.

آل كسا در انتظار خامس خويشند، تا روز بعثت به غروب عاشورا پايان گيرد و خورشيد رحمت نبوي در افق خونين تاريخ غروب كند و شب آغاز شود... شب نقمتي كه درباطن رحمت حق پنهان بود؛ شبي دراز و ديجور؛ شب ظلمتي كه نور تنها از اختران امامت مي گيرد، و چقدر اين اختران از كره زمين دورند! و ماييم اينجا، ‌بر اين سفينه ي سرگردان آسماني، در سفري دراز و دشوار... در سفري هزار و چهارصد ساله. اختران نورند‌، نور مطلق؛ اين تويي كه اينجا، بر كرانه ي آسمان، در شب دريغ نور، و امانده اي و بال شكسته، و جز سوسويي دور به تو نمي رسد. اما در باطن، اين نقمت نيز فرزند رحمتي است كه از ميان رنج و خون پاي بر سياره ي زمين مي نهد... سياره ي رنج! و اين تويي اكنون، مسافر سفر بلند شب كه در اشتياق روز، چشم به افق طلوع دوخته اي و انتظار مي كشي. اگر شب نبود و اگرشب،‌‌ آن همه بلند و ژرف نبود، اين اشتياق نبود. گِل وجود آدمي خاك فقر است كه با اشك آميخته اند و در كوره ي رنج پخته اند. زينب كبري گنجينه دار عالم رنج است. او را اينچنين بشناس! او محمل گرانبارترين رنج هايي است كه در اين مباركه نهفته:‌ «لَقَد خَلَقنَا الاِنسَانَ فِي كَبَد.» او وارث بيت الاحزان فاطمه است و بيت الاحزان قبله ي رنج آدمي است.

امام چون دريافت كه عمرسعد قصد دارد حمله را آغاز كند، عباس بن علي را فرستاد كه آن شب را از آنان مهلت بخواهد. عمرسعد پاسخي نگفت و ايستاد. عمرو بن حجاج زُبيدي روي به آنان كرد و گفت: ‌«سبحان الله! والله اگر اينان از تركان و يا ديلميان بودند و چنين مي خواستند، بي ترديد مي پذيرفتيم. اكنون چگونه رواست كه اين مهلت را از خاندان محمد دريغ داريم؟» مشهور است كه مي گويند امام حسين(ع) به عباس بن علي فرموده است: «اگر مي تواني، يك امشبي را از آنان مهلت بگير... خدا مي داند كه من چقدر نماز را، و كثرت دعا و استغفار را دوست مي دارم.»

مگر امام را به اين يك شب چه نيازي است كه اينچنين مي گويد؟ كيست كه اين راز را بر ما بگشايد؟... اصحاب عشق را رنجي عظيم در پيش است. پاي بر مسلخ عشق نهادن، گردن به تيغ جفا سپردن، با خون كوير تشنه را سيراب كردن و... دم بر نياوردن! اگر ناشئه ليل نباشد، اين رنج عظيم را چگونه تاب مي توان آورد؟ «يَا أيُّهَا المُزَّمِّل قُمِ الَّيلَ ... إنَّا سَنُلقي عَلَيكَ قَولاً ثَقيلاً» رسول نيز آن قول ثقيل برگرده ي قيام ليل نهاد. با اين همه، بار روحي بر آن جلوه ي اعظم خدا نيز سنگين مي نشست. سَبحِ طويلِ روز ناشئه ي ليل مي خواهد، اگرنه، انسان را كجا آن طاقت است كه اين رنج عظيم را تحمل كند؟ اما چرا شب؟ و مگردر شب چه سرّي نهفته است كه درروز نيست و خراباتيان چگونه بر اين راز آگاهي يافته اند؟ شب سراپرده ي راز و حرم سرّ عرفاست و رمز‌ آن را بر لوح آسمانِ شب  نگاشته اند ـ اگر بتواني خواند. جلوه ي ملكوتي ايمان نور است و با اين چشم كه چشم اهل آسمان است، زمين آسمان ديگري است كه به مصابيح وجود مؤمنين زينت يافته است. شب عرصه ي تجلاي روح عارف است، اگر چه روزها را مُظهِر غير است و خود مخفي است، و دراين صفت، عارف اختران را ماند./انتهاي پيام/

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار