به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری دانشجو، یکی از مطالبات مقام معظم رهبری در «سند تحول بنیادین آموزش و پرورش» ارتباط بین مدرسه و مسجد است در حالی که شواهد و قرائن نشان میدهد که تمام تمرکز آموزش و پرورش کشور در حال حاضر بر امر تعلیم متمرکز شده است.
آیا به همان اندازه که در سیستم آموزش و پرورش کشور به آموزش توجه میشود به تربیت هم توجه میشود؟ اکنون باید چه اقدامی انجام دهیم؟ چگونه میشود این دانشآموزان را در امر تربیت قدرتمند کنیم؟ در کدام مکان فضای غالب بر محور معنویت میچرخد؟ در چه جایی اکثر افراد در امری اتفاق نظر دارند و کمتر تناقض در امر تربیتی دیده میشود؟
شاید بتوان گفت نزدیکترین فضا به این جریان و پاسخ به این سؤالات "مسجد" باشد؛ مسجد جایی است که بر خلاف مدرسه منوط به گذارندن سال تحصیلی در سه یا چهار سال نیست بلکه مسجد میتواند فضایی باشد که یک فرد از کودکی تا میانسالی و حتی پیری در آنجا تربیت شود و سهمی را در آنجا داشته باشد؛ به این ترتیب، مسجد فضایی است که روح معنویت و زمینه تربیت در آنجا به خوبی فراهم است.
برای پاسخ به سؤالاتی نظیر اینکه چگونه باید ارتباط بین مدرسه و مسجد را ایجاد کرد؟ آیا چنین امری ممکن است و تا چه حد دوام خواهد داشت؟ میهمان "حجتالاسلام محمدامین شفاهی" از صاحبنظران حوزه تعلیم و تربیت و یکی از فعالان فرهنگی بودیم که در ادامه مشروح این گفتوگو تقدیم مخاطبان ارجمند تسنیم میشود:
به عنوان سوال نخست اهمیت ارتباط مدرسه با مسجد چیست؟
مدارس که با نسل آینده ما در ارتباط هستند باید در قبال رابطه با مساجد احساس وظیفه کنند؛ یک معلم باید پاسخگو باشد که در دوران کار خود چند نفر جوان مسجدی تربیت کرده است و تا چه میزان تصاویر و ذهنیت زیبا از مسجد برای یک کودک و نوجوان ساخته است و از سوی دیگر مساجد نیز باید پاسخگو باشند تا چه میزان فضا را برای حضور نسل کودک و نوجوان در مساجد فراهم کرده است و رابطه خادمان و پیش نماز مسجد با نسل جدید چگونه است.
اگر چه مدارس تحت پوشش سازمانی به نام " آموزش و پرورش " هستند اما 80 درصد فعالیتها و دغدغههای متولیان مدرسه در بحث آموزش فرزندانشان است و 20 درصد باقی به بحث ورزش، بهداشت و نهایتاً مسائل پرورشی و روحی دانشآموزان معطوف میشود؛ متاسفانه حتی اولیاء دانشآموزان نیز چنین شدهاند به عنوان مثال اگر یک هفته معلم یا دبیر فارسی، علوم یا عربی در کلاس حاضر نشود و حتی اگر معلم ورزش نداشته باشند، همه لب به اعتراض باز میکنند، از مراجعه به مدیر گرفته تا اداره آموزش و پرورش و حتی گاهی به وزارتخانه میروند؛ بعضی مواقع نامه مینویسند و پیگیر مسئله هستند و حتی گاهی کار به صدا و سیما و مطبوعات هم کشیده میشود البته این حق آنان است که نگران وضع درسی فرزندان خود باشند اما بحث اینجاست که آیا این حساسیت و این احساس را در موارد دیگر نیز دارند؟ مثلاً اگر معلم دینی و قرآن نداشته باشند، اگر نماز جماعت در مدرسه برگزار نشود آیا باز هم اینگونه پیگیری میکنند.
اگر وقت دانشآموزان را به سه قسمت تقسیم کنیم، وقتی برای خواب و استراحت، وقتی برای حضور در مدرسه، وقتی برای تفریح یا رسیدگی به امور بعد از مدرسه را شامل میشود؛ میبینیم که عملاً بیشترین زمان یک دانشآموز مستقیم یا غیرمستقیم، با مرکز آموزشی خودش است، پس وقت کمتری برای حضور در مساجد و ارتباط با مسجد خواهد داشت؛ پس لازم است متولیان مساجد خصوصاً روحانیون در مراکز علمی حضور فعال داشته باشند تا آن خلأ معنوی را پر کنند.
یکی از شعارهای انقلاب اسلامی ایران پیوند علم و دین و در عبارتی دیگر پیوند حوزه و دانشگاه است؛ در سطح پائینتر اگر بخواهیم این وحدت و تعامل را پیدا و بستر آن را آماده کنیم به همان سطح مدرسه و مسجد میرسیم که صد البته ریشهایتر و مهمتر از هر تعامل و وحدتی است؛ در حقیقت پیوند علم و دین را میتوان در این تعامل پیدا کرد و به دشمن نشان داد که اسلام نه تنها مخالف علم و دانش نیست بلکه مروج و مشوق به علم است.
شاید فکر کنیم این تعامل مسجد و مدرسه فقط به خاطر دانشآموزان است اگر چه فایده اصلی آن به خود دانشآموزان بر میگردد اما باید این نکته را هم فراموش نکنیم که متولیان آموزش مدارس هم، نیاز به ارشاد، نصیحت و کمک دارند و حتی اولیاء دانشآموزانی که به مدرسه میآیند نیز از این تعامل بینصیب نخواهند بود، وقتی یک معلم مدرسه یا ولی دانشآموزی با ظاهری غیراسلامی در مدرسه رفت و آمد میکند، آیا غیر مستقیم به فکر و روحیه بچهها اثر نمیگذارد؟! همانگونه که رفتارها و پوششها اثر نامطلوب میگذارند حضور یک روحانی یا نمازگزار محجبه یا مردانی با ظاهر اسلامی قطعاً تاثیر مثبت در محیط مدرسه خواهد گذاشت و میتوانند دانشآموزان ما را در مقابل هجمه شیاطین کمک کنند.
مدارس چه مزیتهایی نسبت به سایر مراکز برای انجام امور تربیتی دارند؟
پس از اینکه دریافتیم چه نقش مهمی بین مساجد و کودکان و نوجوانان برقرار است باید به سراغ مکانهایی برویم که حضور دانشآموزان در آنجا بیشتر است؛ اگر چه ورزشگاهها، پارکها و بسیاری از مکانهای دیگر هم هستند که نوجوانان، حضور با نشاطی دارند اما مدارس عمدهترین و مهمترین مکانی است که میتوان با آن تعامل داشت؛ پس سزاوار است اول مزایای مدارس را با هم مرور داشته باشیم و بعد به نحوه تعامل و لزوم تعامل بپردازیم.
مزایای مدارس نسبت به دیگر مکانها از قبیل فرهنگسراها،کتابخانههای عمومی، ورزشگاهها، پارکها وجود دانش آموزان با تعداد بالا (کمیت) است در هیچ موسسه و آموزشگاهی حتی در مساجد نمیتوان یکجا و حداقل 200 تا 500 نفر دانشآموز را به راحتی پیدا کرد اما در مدارس این امر به سهولت امکان پذیر است.
مزیت بعدی حضور مستمر و روزانه و حداقل 5 ساعت در روز (ظرفیت) را نامبرد که فقط مدارس هستند که چنین ظرفیت و توانایی را دارند که در هفت روز هفته، پنج تا 6 روز دانشآموزان را در مدرسه جمع کنند.
وجود مخاطبانی با شرایط سنی و جنسیت یکسان (کیفیت) از دیگر مزیتها است؛ دختر یا پسر بودن، کودک و نوجوان بودن و یکپارچگی در مدارس در هیچ کجا یافت نمیشود که اگر هم این اتفاق صورت گیرد حتماً با تعامل مدارس بوده است.
آیا در مدارس، نیروی انسانی توانمند و معلمانی با مهارتهای لازم برای جذب دانشآموزان به مباحث دینی و انقلابی وجود دارد؟
متاسفانه در مراکز آموزشی خصوصاً در پایههای ابتدایی مشاهده شده است که معلم و مربی در روانخوانی قرآن مشکل جدی داشته و تسلط کامل به قرائت و روخوانی قرآن ندارد؛ حضور جوانان و بزرگترهای مسجدی در مدارس میتواند این خلأ و ضعف را جبران کند البته گاهی هم تسلط کامل دارند اما مدیران مدارس وقت کلاس قرآن و دینی را با کلاس ریاضی و زبان پر میکنند با این استدلال که درس ریاضی واجبتر است؛آیا در هفته یک ساعت (یک زنگ) برای قرآن و دینی زیاد است که آن را هم فدای درسهای دیگر میکنند.
کودکان و نوجوانان آمادگی دریافت بهتر و بیشتری برای مطالب علمی و دینی را دارند، اگر در محیط نامناسبی شخصیت آنان شکل گیرد، اصلاح افکار، عقاید و اعمال آنان در بزرگسالی، کار بسیار مشکلی خواهد بود؛ وقتی نهالی در زمین کاشته میشود ممکن است با انواع آفات روبهرو شود یا بر اثر تندبادها آسیب ببیند؛ حضور روحانی مانند همان تکیهگاه و عمودی است که در کنار نهال میگذارند تا او را از طوفانهای سخت در امان نگه دارد.
جدایی مسیر مسجد از مدرسه چه آسیبهایی به دنبال دارد؟
شاید بتوان گفت نمونهی بارز جدایی مدارس از مساجد این است که دانشآموزان صرفاً مشغول درس خواندن هستند، بعضی از جوانان دانشگاهی ما که تمام عمر و تحصیل خود را بعد از انقلاب سپری کردهاند، حتی از روانخوانی قرآن و اطلاع از مسائل ابتدائی شرعی خود غافل هستند، اگر جوانانی با نشاط و شاداب هم در عرصه علمی و هم در عرصه فرهنگی و مذهبی مشاهده میکنیم قطعاً آن هم به خاطر اولیای با ایمان و حضور و ارتباط آنان با مساجد بوده است.
نوجوانان و جوانان امروز که در مراکز علمی تحصیل میکنند، مدیران فردای همین جامعه خواهند بود حال فقط خود را مشغول درس خواندن کنند و از اخلاق و معنویت به دور باشند چه اتفاقی رخ خواهد داد؛ حضرت امام خمینی(ره) میفرماید:«خدا نکند انسان قبل از آنکه خودش را بسازد جامعه به او روی آورد که خودش را گم میکند و خودش را میبازد.»
راهکارهای صحیح ارتباط مدرسه با مسجد چیست؟
یکی از موارد تعامل بین مسجد و مدرسه، شناسایی و رسیدگی به افراد و خانوادهای بیبضاعت است؛ گاهی ممکن است به دلائلی، مسئولان از شرایط دانش آموزان بیبضاعت در مدرسه غافل باشند و این افراد با متدینین و نمازگزاران مساجد در ارتباط باشند و نیز گاهی بالعکس، این افراد به مساجد مراجعه نکنند و در مدارس توسط اولیاء و مربیان شناسایی شوند ارتباط مسجد با مدرسه این مسیر را هموار میکند.
معمولاً اکثر مدارس و مساجد برای دانشآموزان دختر و پسر جشنهایی برگزار میکنند مانند جشن تولد، جشن الفباء، جشن عاطفهها و .... اما جشن عبادت، جشن تکلیف و امثال آن مسئله مهمی است که خواسته یا ناخواسته حضور یک روحانی یا مسجدی را در مدرسه میطلبد و اگر مساجد متولی برگزاری آن باشند، احتیاج به همکاری مدارس منطقه خود دارند که تعامل در این امر باعث میشود تا از اسراف، دوبارهکاری و موازیکاری جلوگیری شود.
تعامل بعدی ایجاد کتابخانه مشترک مسجد با مدرسه است؛ با توجه به گران بودن قیمت کتاب، تنوع کتب، مخازن حجیم کتابخانهها، نیاز به کتابدار متخصص همچنین قرائتخانه، تعامل خوبی در این زمینه میتوان انجام داد.
مسئولان پرورشی مدرسه میتوانند با هماهنگی و رضایت اولیاء، دانش آموزان را هر روز یا حداقل هفتهای دو روز بعد از تعطیلی مدرسه به مسجدی که در نزدیکی محل تحصیل است، ببرند یا حتی در هفته یک بار زنگ آخر هر کلاس را اختصاص به
نماز و قرآن بدهند یعنی در حقیقت اقامه نماز و قرآن در مسجد مستمر خواهد بود و هر روز مختص به یک کلاس است و اگر مسجدی در نزدیکی مدرسه نیست حداقل این کار در نمازخانه مدرسه انجام میشود.
امام جماعت مسجد میتواند پس از اقامه نماز در مسجد به مدارس نزدیک رفته و نماز جماعت برپا کند که این کار چند حُسن و امتیاز دارد؛ مزیت اول صرفه جویی در وقت است اگر قرار باشد شخص دیگری از محل یا مکانی دیگر به این مدارس برود، مستلزم صرف حداقل دو ساعت وقت خواهد بود در صورتیکه استفاده از روحانی محل و (به اصطلاح محلی و بومی) این زمان را به حداقل 20 دقیقه میرساند.
نکته بعدی، صرفهجویی در هزینه ایاب و ذهاب است قطعاً با توجه به بعد مسافت باید برای امام جماعتی که در مدرسه حضور پیدا میکند، هزینه رفت و آمد در نظر گرفته شود که با توجه به کمبود بودجه و ضعف مالی اغلب مدارس به نظر میرسد با حداقل هزینه میتوان از روحانی مسجد محل استفاده کرد.
وقتی یک روحانی در مسجد موظف به اقامه نماز شد حتی اگر به مسافرت هم برود یا به دلیلی نتواند در نماز شرکت کند، نائبی برای اقامه نماز قرار میدهد به عبارت دیگر نائب برای آن مدرسه هم در نظر گرفته است و نیز مشکلاتی مثل ترافیک، بارندگی، خرابی وسیله نقلیه و ... وجود ندارد در نتیجه نظم و ترتیب بیشتری در برپایی نماز جماعت ایجاد میشود.
منبع: تسنیم