به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری دانشجو، بازاریابی شبکهای به سرعت در حال تبدیل شدن به یک معضل اقتصادی و فرهنگی در ایران است. علی رغم ابهام و تردید برخی از اقتصاددانها در سودمندی این روش برای اقتصاد ایران و همچنین حکم تحریم آن از سوی برخی مراجع عظام تقلید از جمله آیت الله وحید خراسانی و آیت الله مکارم شیرازی شاهد رشد قارچ گونه فعالیت این نوع شرکتها هستیم. اخیراً دانشگاه جامع علمی کابردی نیز به یکی از این شرکتها مجوز تأسیس دانشگاه و تدریس آکادمیک دروس مرتبط با این کسب و کار را داده است. با توجه به آنکه گرفتن مجوزهای اینچنین برای مردم عادی و حتی بنگاههای اقتصادی معمولی قابل تصور و دستیابی نیست، مقابله با آفات و مضرات این پدیده اقتصاد برانداز نیز از نظارت و اقدام و عمل انقلابی مسئولان را طلب میکند.
در قسمت نخست به دو آفت جدی بازاریابی شبکهای اشاره شد. یکی اقتصادی و دیگری اجتماعی. باتوجه به نظرات کاربران در این خصوص باید گفت که هدف از تشریح و بیان مسائل و مشکلات موجود در ارتباط با این روش کسب و کار تنها هشدار برای کسانی است که احیاناً وارد آن شدهاند و یا قصد دارند در آینده وارد شوند و یا در عضویت و عدم عضویت تردید دارند. از این رو باید آگاه بود که در مسیر اهداف بازاریابی شبکهای چه هزینههایی پرداخت میشود و علاقه مندان به این راه بهتر است با علمِ به این هزینهها و خطرات به مسیرشان ادامه دهند تا اگر پرداختن این هزینهها برایشان مهم است تأمل کنند و تصمیمی بگیرند که برای سرمایهشان بهتر باشد.
در ادامه بحث «بازاریابی شبکهای» به بررسی ریشه فلسفی یکی از مهمترین استراتژیهای این نوع کسب و کار یعنی القای «اعتماد به نفس» میپردازیم. شوکی که به نتورکر ها در بدو ورود به شرکتهای بازاریابی داده میشود، آنها را با دنیای جدیدی از اهداف و چشم انداز های رؤیایی مواجه میسازد که تا پیش از این یا برای افراد مطرح نبوده و یا دست نیافتنی تلقی میشده است و این طور القا میشود که با تمرکز، تکرار زبانی و خوش بینی حداکثری به آن خواهند رسید. این کار با تصویر سازی رؤیایی از کسب درآمد بهمراه ضرب و تقسیم اعدادِ نسل و زیر مجموعهی فرضی و پورسانتهای شرکت با پلن های ساده و پیچیده و همزمان تحقیر جایگاه فعلی اقتصادی فرد پرزنت شده و دیگر مشاغل رایج در بازار کسب و کار، او را آماده فعالیت در شبکه بازاریابها میسازد. در ادامه نیز در کلاسهای آموزشی با استفاده از تکنیکهای مختلف روانشناسی مثل تکرار، تهییج، بازنمایی و القاء عبارت «من میتوانم!»، آتش آرمانگرایی غیر واقع بین افراد داغ نگه داشته میشود.
«اعتماد به نفس» خوب «اعتماد به نفس» بد؛
این سؤال پیش میآید که این روش چه اشکالی دارد؟ یک فرد میتواند از این طریق به اهدافش دست پیدا کند و از زندگی و رفاه بهتری برخوردار شود. در پاسخ باید بگوییم درست است! قدرت اعتماد به نفس در رسیدن به اهداف، تأیید شده است و کسی نمیتواند منکر آن شود. کما اینکه انقلاب اسلامی ایران نیز بر پایه اعتماد به نفس و با دستان خالی مردی از قم شکل گرفت و سرانجام حکومت پرقدرت پهلوی را سرنگون کرد. اسلام نیز بر وجود نیروی قوی به نام «نفس» صحه میگذارد.
امام صادق علیهالسلام میگوید: «اگر نفس و نیت انسان قوی شود بدن در انجام امور ناتوانی ندارد» ؛ اما نکته اینجاست که اعتماد به «نفس رحمانی» بسیار متفاوت از اعتماد به «نفس خودبرتربین» است؛ به عبارت دیگر در القای توانایی به نفس و رسیدن به اهداف مادی (فقط برای خود) به شیوه آنچه در «بازاریابی شبکهای» بر آن تکیه میشود و برگرفته از روشهای تربیت نفس پائولو کوئیلو، آنتونی رابینز و برتراندر راسل است، اعتبار و اصالت به خود فرد و منافع مادی او نسبت داده میشود. به عنوان مثال فلسفه اخلاق راسل حکم میکند که تا وقتی منافع مادی ما در گرو منافع مادی دیگران است باید به حقوق آنها احترام بگذاریم. این فلسفه در حال حاضر کاربردیترین منطق در نظام سرمایه داری است. از این رو است که افراد ضعیف در نظام سرمایه داری به جهت گره خوردن معیشت روزانهشان با سرمایهی سرمایه دار، مجبور به اطاعت و بندگی آنها هستند و تا زمانی محترم شمرده میشوند که مصرف کننده کالای سرمایه دار و یا خدمتگذار آن باشند.
در حالی که در تربیت اسلامی، نفس انسان به خودی خود اصالتی ندارد و وسیلهای است برای رشد و ارتقای انسان برای اتکال به منبع لایزال قدرت مافوق بشر یعنی خدا. از این رو است که در تربیت اسلامی توصیه شده برای نزدیک شدن به خدا صدقه دهید یا انفاق کنید؛ اما برعکس در تربیت راسلی کمک به دیگران اگر در راستای منافع مادی نباشد کار عبس و بیهوده است؛ به عبارت دیگر «اعتماد به نفس» در روش کوئیلویی ابزاری است برای رسیدن به اهداف مادی، اما در روش تربیت اسلامی اعتماد به رب روشی است برای دستیابی به بهرهی مادی با هدف انجام تکلیف الهی که جامعهای ثروتمند بسازد نه فرد ثروتمند. اعتماد به نفس در بازاریابی شبکهای فرد مرکز است و اعتماد به رب الهی جامعه محور. یکی منشأ اثر را قدرت نفس انسان میداند و با اتکای به آن به اهدافش میرسد و دیگری خدا را منشأ اثر میداند و با اتکال به رب ناممکنها را ممکن میسازد اما نه فقط برای مصرف خود.
آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد...
جامعه ایران در صورتی که اعتماد به نفس بیشتری میداشت مقهور زرق و برق فرهنگ و تمدن غرب نمیشد. چه اینکه قرنهای متمادی اروپا مقلد شرق بود؛ اما چه شد که در چند قرن ورق بازی برگشت و ما مقلد غرب شدیم؟ در این زمینه میتوان دست کم دو عامل مهم یافت که اعتماد به نفس ایرانی را تحت شعاع خود قرار داد:
اول- سیستم و نظام آموزش و پرورش که از حدود ۱۰۰ سال پیش به شیوه مدارس جدید تغییر پیدا کرد و به تدریج منابع علمیِ سنتی و دینی که تا آن زمان سرآمد دانش و فناوری در ایران محسوب میشد و به خصوص در قرنهای ۴ و ۵ و ۶ و ۱۰ و ۱۱ هجری با بازآفرینی و نوآوری در عرصه علمی، دنیا را شگفت زده تکنولوژی و هنر خود کرده بود، به طوری که گوستاو لوبون در کتاب «تمدن اسلام» با جملهای معروف به این حقیقت اعتراف کرد که «تمدن کنونی اروپا و جهان مدیون علوم و تمدن مسلمانان است»، از بروزرسانی افتاد و رفته رفته از کتابهای درسی ایرانیان حذف شد و نظام ناکارآمد آن روزها متود های خارجی را برای آموزش و پرورش جایگزین نمود.
دوم- روشنفکران غرب زده که به قول دکتر شریعتی به مثابه بلندگوهای مفت و مجانی غرب در کشورهای مسلمان عمل کردند. به طوریکه هر نظریه یا حتی فرضیه جدید علمی و غیر علمی که توسط یک دانشمند غربی ارائه میشد، به سرعت توسط این بلندگوهای بی جیره و مواجب زودتر از آنکه کتاب علمی آن چاپ شود و از طریق محافل علمی مورد بحث قرار بگیرد در ایران پژواک میشد. آنچنان که حسن تقی زاده از فعالان دوران مشروطه مدعی بود که برای پیشرفت باید از فرق سر تا ناخن پا فرنگی شد؛ و باز به قول دکتر شریعتی که چون خودش روشنفکر حقیقی بود بیش از همه از دست روشنفکران قشری عصبانی و برافروخته بود، ملتی که اینچنین تحقیر شود هرگز در برابر فرهنگ بیگانه از خود مقاومتی نشان نخواهد داد. این است که «کم اعتماد به نفس» های دست پرورده آموزش و پرورش جدید، حالا نیز برای کسب درآمد و ورود به بازار کار دست به دامان تکنیکهای هدفیابی، اعتماد به نفس و بازاریابی اروپایی و آمریکایی شدهاند.
سخنی با مسئولان
نکته اساسی اینکه، اگر آموزش و پرورش جدید نتوانسته اعتماد به نفس صحیح و کارآمد را به فرزندان ما انتقال دهد دلیلی بر ترویج و اشائه «اعتماد به نفس» به سبک «کوئیلویی، رابینزی و راسلی» نمیشود. کما اینکه در مورد آموزش مسائل جنسی نیز نمیتوان به دلیل آنکه مدارس ما آموزشهای لازم را به کودکان ندادهاند، فیلمهای مستهجن آموزشی در این خصوص را با مجوز ارشاد در اختیار کودکان و نوجوانان قرار داد. در بازاریابی شبکهای نیز به بهانه کسب و کار و درآمد زایی، آموزش و ترویج فرهنگ «خود برتر بینِ» زاده فلسفه اومانیستی غرب در میان خیل عظیم فارغ التحصیلان بیکار و ناموفقان بازار سنتی که در دوران رکود و تورم به آن رو آوردهاند داده شده و از سوی مسئولان جمهوری اسلامی ایران نیز مجوز دریافت کرده است. این مجوزها درست است که جیب یک عده در بالای هرم را پر میکند اما به همان اندازه فرهنگ ایرانی – اسلامی را تضعیف مینماید. تا جایی که کتابهای پائولو کوئیلو، آنتونی رابینز و ... جزو پرفروشترین کتابهای سال میشوند، اما متسافانه یک کتاب یا حتی یک جزوه در شرح حدیث امام صادق (علیه السلام) درباره اعتماد به نفس توسط یک نویسنده ایرانی تألیف نمیشود. در بهترین حالت احتمالاً مسئولان در تشخیص مضرات سبک غربی اعتماد به نفس ضعیف هستند و یا نقاط قوت فرهنگ ایرانی اسلامی را نمیشناسند و در بدبینانهترین صورت، آنها نیز گرفتار همین اندیشه شدهاند و سود فردی را بر منافع جامعه ترجیح دادهاند.
*«کارشناس ارشد مدیریت سیستم و بهره وری»
منبع: الف