به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری دانشجو، کمتر از 8 ماه دیگر به زمان تبلیغات رسمی انتخابات ریاست جمهوری باقی مانده و با نزدیک شدن به ماه های سرنوشت ساز، هیجانات مروبط به آن نیز افزایش می یابد. اینکه این انتخابات تبدیل به یک انتخابات حساس خواهد شد یا خیر، به حضور نامزدهایش بستگی دارد. افرادی نظیر محمود احمدی نژاد، محمد باقر قالیباف، وحید جلیلی در کنار نامزدهایی که ممکن است اصلاح طلبان برای مقابله با هر امکانی به میدان بفرستند، می تواند هیجان و شور انتخاباتی را بسیار بالا ببرد.
در ماه های گذشته ناظران سیاسی به تحلیل های مختلفی درباره یک دوره ای شدن ریاست جمهوری حسن روحانی، رد صلاحیت احتمالی وی و شکست او از یک نامزد قوی اصولگرا، دست زده اند. اما اخیرا نوعی دیگری از تحلیل و آنهم از سوی اردوگاه حامیان اصلاح طلب قوت گرفته است. و آن این است که اصولگرایان نیز از روحانی حمایت خواهند کرد و آنها نیز نیاز دارند رئیس جمهور بعدی حسن روحانی بماند!
سعید حجاریان در اظهاراتی، فرضیه حمایت دو جریان اصلی از روحانی را پیشنهاد داد و مفروضات خود را بر پایه عدم وجود گزینه دیگر بنا نهاده است: "اصلاحطلبان چارهای جز حمایت از روحانی ندارند و حتی اصولگرایان نیز كم كم به سمت آقای روحانی میآیند و چارهای جز حمایت از او ندارند، چرا كه اصولگرایان نیز كسی را ندارند كه در انتخابات ۹۶ علم كنند. اصلاحطلبان از روحانی عبور كنند؟! بعد به كجا بروند؟ مگركسی غیر از او را دارند؟ در این وضعیت آشفته مگر غیر از روحانی شخصی را دارند كه بخواهد برجام را پیگیری كند؟ این حتما به ضرر اصلاحطلبان تمام میشود. حتی اصولگرایان هم نباید از روحانی عبور كنند. به فرض محال اگر خود روحانی هم نخواهد نامزد ریاستجمهوری دوازدهم شود، باید هر دو گروه اصلاحطلب و اصولگرا سراغ وی بروند و از وی بخواهند نامزد شود، چرا كه بدیلی غیر از وی وجود ندارد."
از سوی دیگر، جریان رسانه ای حامی دولت، اظهارات شخصی و برداشت های سیاسی برخی از شخصیت های اصولگرا مانند مصباحی مقدم را درباره احتمال حمایت از روحانی، به صورت منقطع و ناشفاف پررنگ می کنند تا بدین وسیله شبهه ای در میان اصولگرایان ایجاد کنند. شبهه ای که هم راستا با موضوع نیاز کشور به روحانی در دوره دوم ریاست جمهوری قرار می گیرد. مصباحی مقدم در کنفراس خبری خود در 10 شهریور درباره آنچه که از سخنانش درباره حمایت از روحانی سواستفاده شده بود، گفت: "نمیشود که سیاستمداری برای خودش نظر شخصی نداشته باشد، آنچه که من در مصاحبهای دربارهی موفقیت آقای روحانی مطرح کردم نظر شخصی من بوده است نه موضع جامع روحانیت و امیدواریم دلخوری که برای برخی از اصولگرایان در این زمینه پیش آمده است برطرف شود.ما در زمان حیات آیتالله مهدوی کنی نیز این موضوع را مطرح کردیم که در شرایط برابر حمایت از روحانی برای ما ارجحیت دارد و در مدت اخیر نیز بحث تازهای در این زمینه نداشتهایم و قاعدتا همان نظر جامعه روحانیت بر همان منوال سابق است. "
می توان گفت القای حس حمایت اصولگرایان از حسن روحانی، به عنوان یکی از حربه های جریان رقیب برای چند شقه کردن فعالیت های انتخاباتی طیف اصولگرا در نظر گرفته شده است. به هر میزان انسجام اطراف روحانی در انتخابات بیشتر باشد و انشعاب در میان اصولگرایان افزایش یابد، به همان میزان میزان بخت رئیس جمهور کنونی بالا می رود و از سوی دیگر ریسک پذیری کاهش می یابد.
اما چرا حامیان دولت خود را نیازمند تاکتیک های تخریبی و تفرقه آمیز در تقابل با اصولگرایان می دانند؟ در پاسخ باید گفت، کارنامه ای که حسن روحانی در چند سال اخیر از خود در حوزه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی وسیاسی بر جای گذاشته، حتی طرفداران اصلاح طلب وی را نیز سرخورده کرده و آنها حتی سخن از آلترناتیو نیز زده اند. وعده های دولت تدبیر و امید در بیشتر حوزه ها حداقل ها را نیز برآورده نساخته و جو نامیدی حاصل از آن ممکن است، سبد آرای وی را به شدت تهدید کند و در صورت قرار گرفتن نامزدی معتبر و کارآمد از جریان اصولگرایی در مقابل وی و دارا بودن برنامه دقیق و مطابق میل افکار عمومی، شکست روحانی نیز دور از انتظار نخواهد بود.
بنابراین با توجه به کارنامه حسن روحانی در سال های اخیر و عدم میوه دادن برجام در ماه های پس از اجراء، باید گزینه های دیگری نیز در تیم رسانه ای و انتخاباتی وی مدنظر قرار گیرند تا از شکست وی جلوگیری شود. چنین احتمالاتی حتی تا بدان جا پیش رفته که برخی از ناظران از احتمال عدم تمایل روحانی برای شرکت در دور دوم سخن به میان می آورند اما این گزینه با توجه به میل جاه طلبی حسن روحانی در تمایل به حفظ و افزایش قدرت، بسیار بعید به نظر می رسد. از این رو به نظر می رسد، احتمال عدم تمایل روحانی به شرکت در انتخابات تنها برای به کار بردن عنصر مظلوم نمایی و در نتیجه جذب احساسات دلسوزانه افکار عمومی به سمت وی، مطرح می شوند و دیگر کارکردی ندارند.
برجسته شدن تاکتیک های مختلف از سوی حامیان روحانی در چند وقت اخیر، نشانه ای از سردرگمی های این طیف است که نسبت به پیروزی وی در دور دوم هیچ اطمینانی ندارند و به همین دلیل به جای آسیب شناسی در جریان خود و کارنامه دولت یازدهم برای ارائه برنامه های جدید جهت جلب آرای افکار عمومی، توپ را به زمین اصولگرایان می اندازند تا بدین وسیله ضمن تخریب این جریان و نامزدهای بالقوه اش، زمینه های همکاری و حمایت از روحانی را نیز توسط اصولگرایان مطرح سازند و در این بازی دوجهی احتمال منسجم شدن اصولگرایان حول یک نامزد، کاهش پیدا کند.
اما در کنار تمامی حربه هایی که اصلاح طلبان و حامیان دولت برای بی تحرک کردن و چندشقه کردن فعالیت های اصولگریان در انتخابات ریاست جمهوری صورت می دهند، طیف اصولگرا می بایست هر چه سریعتر سازو کارهای انتخاباتی خود را مشخص و با تشکیل جلساتی خط مشی، نقشه راه و رهبران آن را تعیین کند. در این چارچوب، باید از حداکثر ظرفیت های اصولگرایان استفاده شود و بدون دگم اندیشی و سیاست های تفرقه افکنانه، سیاستی واحد برای فعالیت اصولگریان مدنظر قرار گیرد. کادر رهبری و هدایت پس از تعیین با اجماع اصوگریان، از نامزدهای احتمالی و بالقوه دعوت به عمل آورد و آنها را متقاعد به همکاری و قرار گرفتن در پشت سر گزینه نهایی کنند. هرگونه فعالیتی خارج از این چارچوب در نهایت منجر به همان ولوشوی 92 خواهد شد که آرای اصولگرایان را در میان چند نامزد تقسیم کرد. هرچند معرفی گزینه های نامزدی اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری، قدرت مانور تخریب حامیان دولت را بر این چند گزینه متمرکز خواهد ساخت، اما فرصت مناسبی نیز در اختیار اصولگریان خواهد بود تا سنجش اصولی از نامزدهای احتمالی خود در میان افکار عمومی داشته باشندو انتخاب گزینه نهایی سهل تر شود. از سوی دیگر زمان پاسخگویی و رفع شبهات به تخریب ها نیز بیشتر خواهد بود.