به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری دانشجو، جمشید که دریکی ازخیابانهای شمال شهر منتظرفرصت طلایی بود با دیدن پورشه به دوستش حجت که آن طرف خیابان ایستاده بود اشاره کرد. اما انگار زانوهای مرد میانسال به زمین قفل شده وتوان حرکت نداشتند. به همین خاطر بدون هیچ حرکتی فقط نظارهگر خودرو گرانقیمت شد. چند باری این اتفاق افتاد و حجت همانطور از سر جایش تکان نخورد. جمشید که از رفتارهای دوستش بشدت عصبانی شده بود، با خشم به طرفش رفت و گفت: «مرد حسابی مگر پول نمیخواهی؟ فردا که دخترت برای خرید عروسی میرود، پول حلقه نامزدی و سایرمخارج را چه کسی باید بدهد؟و...»
باتوجه به اظهارات مرد نقاش، دادیار شعبه 4 دادسرای ویژه جرایم سرقت، دستور بازداشت همدست وی و تحقیقات بیشتردراین باره را صادر کرد.
منبع: ایران