به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری دانشجو، بازی بسیار وقیحانه و ناجوانمردانه بود. در حالیکه سرلشکر سلیمانی دور از وطن در میدان های سخت نبرد با تروریست های تکفیری بود، جریانی در داخل، فضای رسانه ای را با انبوه ای از شایعات و حدسیات بی پایه و اساس مسموم می کردند. برای کسی که خاضعانه و خالصانه جانش را پیشاپیش برای اسلام و ایران، هدیه کرده، بسیار گران بود که او را وارد کارزاری کنند که جنسش به هیچ وجه با او جور نبود. اما گزنده تر از آن، سخنانی بود که با هدف تخریب صورت می گرفت، تخریبی که او را متهم به سواستفاده از محبوبیتش برای جمع کردن رای در انتخابات سال آینده می کرد.
سرلشکر قاسم سلیمانی معروف به ژنرال یا سردار سلیمانی، در بیانیه ای مهم نسبت به اخبار انتخاباتی حول و حوش خود موضع گرفت و عنوان داشت:"حقیر سرباز صفر ولایت و نظام جمهوری اسلامی و ملت شجاع و عزیزتر از جانم بوده و انشاءالله با استعانت از خدای سبحان تا آخر عمر در همین جایگاه "سربازی" خواهم بود. از همه برادران و خواهران عزیزم خواهشمندم با بیاعتنایی به اظهارات فریبکارانه و تفرقهافکنانه دشمنان اجازه ندهند وقت ارزشمند خدمتگزاران این ملت صرف اهداف و مقاصد شوم دشمنان گردد."
این موضع گیری فرمانده سپاه قدس کار را تمام کرد و به طور مستقیم بازارگرمی های جریان سیاسی اصلاح طلب را پایان بخشید. با نگاهی به روزنامه های اصلاح طلب در روز شنبه، شعف این جریان در تیترهای این روزنامه ها نهفته است که با فراغ بال به سراغ بیانیه قاسم سلیمانی رفته اند. اینکه چرا این جریان اینگونه از اظهارات سلیمانی استقبال کرده اند، به نیت های انتخاباتی آنها باز می گردد.
در ماه های اخیر، فعالین سیاسی اصلاح طلب و حامی دولت یازدهم، در تحلیل های انتخاباتی خود، برای اولین بار نام قاسم سلیمانی را به عنوان نامزد بالقوه اصولگرایان برای قرار گرفتن در مقابل حسن روحانی مطرح کردند. چرا یکباره نام فرمانده سپاه، در میان نامزدهای انتخاباتی 96 قرار گرفت و هدف اصلاح طلبان از این گونه اظهارات چه بود؟ به نظر می رسد در پشت سر تحلیل های اینچنینی، نه یک حدس و گمان ساده بلکه راهبردی جامع برای کاهش ریسک های انتخاب مجدد حسن روحانی برای دور دوم قرار داشت. بر این اساس، با مطرح کردن اسامی بالقوه اصولگرا از سوی اصلاح طلبان، جوسازی برای موضع گیری این اسامی مطروحه صورت می گرفت تا با دادن پالس ها و نشانه هایی، نیات انتخاباتی اصولگرایان مشخص شود. با مشخص شدن نشانه هایی از نامزد یا چند نامزد نهایی اصولگرایان، فرصت مقتضی در اختیار تیم رسانه ای و انتخاباتی حامی دولت قرار می گرفت تا تخریب را زودتر آغاز کنند و به نحوی مهره های اصولگرا را سوخت کنند.
اما چرا پای قاسم سلیمانی توسط اصلاح طلبان به میدان سیاسی انتخابات کشیده شد؟ سرلشکر بی حاشیه سپاه قدس سال های سال است که بدون هیچ ادعایی از خاک و آب میهن اسلامی اش دفاع کرده و یک قدم نیز در مقابل دشمنان قدار عقب ننشسته است. شخصیتی راسخ و کاریزماتیک قاسم سلیمانی توانسته محبوبیتی ویژه ای در میان ایرانیان به ویژه جوانان، پیدا کند و به نماد مقاومت و وطن دوستی تبدیل شود. این محبوبیت از سوی بازیگران سیاسی، محل ترس است. ترس از اینکه فرمانده سپاه قدس لباس نظامی را از تن به در آورد و قصد به دست گرفتن سکان اجرایی کشور را داشته باشد. بیشتر موضع گیری های حامیان دولت از روی نوعی ترس و واهمه بود و هیچ یک به واقعیت نزدیک نبودند.
صادق زیباکلام، فعال اصلاح طلب، در بیشتر اظهار نظرهای خود درباره انتخابات سال آینده، پای قاسم سلیمانی را وسط می کشید. وی در یکی از اولین تحلیل های خود درباره حضور سلیمانی در انتخابات گفته بود: " چنین است كه موضعگیریهای آقای قالیباف علیه آقای روحانی، در حقیقت نوعی سرمایهگذاری برای انتخابات سال ٩٦ است. اما وقتی كه محسن رضایی از هاشمی و روحانی انتقاد كرد، به او شفاف گفتم و حالا هم باید به آقای قالیباف بگویم كه دارند وقتشان را تلف میكنند، چرا كه نامزد اصولگرایان، نه آقای رضایی خواهد بود و نه آقای قالیباف. اگر اصولگرایان جدا بخواهند در انتخابات سال ٩٦ به قدرت برسند، نامزد نهایی آنها یا احمدینژاد خواهد بود یا جناب سردار قاسم سلیمانی."
زیباکلام در مصاحبه ای دیگر و با هفته نامه صدا، بر ایده خود پافشاری کرد: " اگر اصولگرایان واقعاً میخواهند به قدرت بازگردند و آقای روحانی را بهطورجدی به چالش بکشند؛ هیچ راهی ندارند جز اینکه بروند دنبال دو شخصیت و دو نام: آقای دکتر محمود احمدینژاد و سردار قاسم سلیمانی. این دو چهره، میتوانند بهطورجدی برای آقای روحانی دردسر ایجاد کنند و هرکدام که به میدان بیایند، میتوانند آقای روحانی را به چالش بکشند بهخصوص که آقای روحانی در حوزه اقتصاد، نتوانسته خیلی موفق عمل کند؛ بنابراین، اصولگرایان هیچ چارهای ندارند، جز اینکه انتخابات ۹۶ را دوقطبی کنند و فضایی مانند سال ۸۴ را بازسازی کنند؛ یعنی، یک آدم کاریزماتیک را به میدان آورند و او را جلوی آقای روحانی قرار دهند...، چه بخواهیم و چه نخواهیم با حضور سردار سلیمانی و یا احمدینژاد، انتخابات از حالت نرمال، طبیعی و برنامهمحور و ارائه کارنامه و عملکرد از سوی نامزدها و نقد منطقی متقابل خارج میشود و فضا بهشدت به سمت قطبیت و مشابه سال ۸۴ برخواهد گشت. آقای سردار سلیمانی مواضع سیاسی نداشته است. من یکبار در سالهای گذشته ندیدم که ایشان از عباراتی چون فتنه، فتنهگر، منافق، مزدور، وابسته، سازشکار، مرعوب، سرسپرده و... استفاده کند و با گفتمان و زبانی که جریان تندرو اصولگرا بهکار میگیرد و اخلاق و ادب سیاسی-اجتماعی را زیر پا میگذارند؛ همراه شود. ازاینجهت، سردار سلیمانی نقطهمقابل آقای احمدینژاد است؛ اما درعینحال، این احساس نزد خیلی از ایرانیان وجود دارد که امنیت کشور مدیون و مرهون مبارزات و جانفشانیهای سردار قاسم سلیمانی است و این امر، وزن ایشان را بالا میبرد؛ بنابراین، ممکن است اصولگرایان بخواهند از اعتبار ایشان و از برندی که آقای قاسم سلیمانی با آن شناخته میشود، استفاده کنند و ایشان را به میدان بیاورند. البته، من فکر میکنم اگر چنین اتفاقی بیفتد و سردار سلیمانی رییسجمهور شود، دو مسئله از هماکنون قابلپیشبینی است: اول اینکه، معلوم نیست بحث سیاست خارجی ما در قبال مسائل منطقهای چه خواهد شد و دوم اینکه، قبل از آنکه آقای سلیمانی با آقای روحانی، میانهروها و اصلاحطلبان دچار چالش شود؛ با آقای احمدینژاد و تندروها به مشکل برخواهد خورد. البته، همه این موارد مبتنی بر حدس و گمان است؛ چون ما اطلاع زیادی درباره مواضع سیاسی آقای سردار سلیمانی نداریم."
در کنار ادعاهای بی پشتوانه زیباکلام مبنی بر ورود قاسم سلیمانی به انتخابات ریاست جمهوری، در آن سو، مشاور حسن روحانی، حجت را تمام کرد و برای فرمانده سپاه قدس، به نوعی خط و نشان کشید. حسام الدین آشنا، در پیام توئیتری خود اینگونه به استقبال شایعات درباره سرلشکر سلیمانی رفت: " بگذاریم حاج قاسم در قله اسطورهای دفاع از حریم و حرم بماند؛ نگذاریم او را چون محسن و باقر به كارزار كلید و گازانبر بكشانند."
اظهارنظرها درباره حاج قاسم سلیمانی، به صورت زنجیره ای از سوی فعالین سیاسی و مسئولان وقت حامی دولت و به بهانه های مختلف صورت می گرفت. آنها در حالی پای اصولگرایان را در این ماجرا وسط می کشیدند که این طیف قصد دعوت از سرلشکر سلیمانی را دارد، اما هیچ نشانه ای برای تصدیق این موضوع وجود نداشت و تمامی مباحث و شایعات از سوی جریان اصلاح طلب نشات می گرفت. برخی قاسم سلیمانی را به عنوان نامزد بالقوه مطرح می کردند و عده ای از اصلاح طلبان، در باره آن با دیده شک و تردید می نگریستند. برای نمونه سایت اصلاح طلب انتخاب سوالی را از محمد عطریانفر از محکومان فتنه 88 مطرح کرده و وی در پاسخ به این سوال گفت:" من هیچگاه فکر نمی کنم سردار سلیمانی نامزد ریاست جمهوری از ناحیه خود و یا اصولگرایان باشد. ایشان شخصیتی است که تمام عمر خود را افتخار آمیز در درون نهاد انقلابی و مقدسی به نام سپاه طی کرده و وجود او در کشور مایه برکات قابل توجهی است و ایشان کار خود را خوب بلد است، چنین کسی که عاقل است به راحتی نمی آید فعالیت های خود را زمین بگذارد و بیاید در کاری که تجربه ای از پیش در ان ندارد. طبیعی است حتی اگر برخی از اصولگرایان علاقمند به مطرح کردن و برگزیدن او باشند، خود او زیر بار چنین کاری نمی رود."
اکبر ترکان، مشاور روحانی و رئیس پرحاشیه مناطق آزاد نیز خود را وارد ماجرا کرد و نامزدی سردار سلیمانی را در انتخابات بعید دانست: "حاج قاسم یکی از نمادهای ارزش انقلابی است. ایشان محبوب همه مردم است. ایشان فراتر از این جریانات است و بعید میدانم قصد همچین کاری را داشته باشد."
گمانه زنی ها درباره حضور سرلشکر سلیمانی در انتخابات محدود به رسانه ها و فعالین سیاسی اصلاح طلب در داخل نشد و مطبوعات و رسانه های خارجی نیز به این موضوع ورود پیدا کردند. در یکی از این تحلیل ها، مجله اقتصادی فوربز درباره انتخابات ریاست جمهوری 96 در ایران، تحلیلی را ارائه داد که مبنی بر آن یکی از رقبای حسن روحانی، قاسم سلیمانی خواهد بود: "یکی از نامزدهای احتمالی، سردار قاسم سلیمانی – فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی – است. با اینکه سلیمانی در گذشته از سیاست دوری کرده است، قدرت و نفوذی که وی در ماموریتهای عراق و سوریه به دست آورده است، موجب شده گمانهزنیهایی درباره زندگی سیاسی آینده وی مطرح شود."
افزایش شایعات و تحلیل های بی اساس رسانه ای درباره حضور احتمالی قاسم سلیمانی در انتخابات ریاست جمهوری سال آینده، باعث شد تا وی یک بار برای همیشه به این گونه جوسازی ها خاتمه دهد و نسبت به "اظهارات تفرقه افکنانه اخیر دشمن و مطالبی که حول آن بیان و القا میشود"، واکنش نشان دهد. اما این موضع گیری فرمانده سپاه قدس، بیانگر خنثی سازی بازی سیاسی کسانی است که هیچ محدودیتی در تخریب رقبا و جریان های سیاسی رقیب قائل نیستند و در مورد قاسم سلیمانی، کار را به جایی کشاندند تا وی مجبور به موضع گیری در این زمینه شود. با انتشار بیانیه حاج قاسم سلیمانی، به نظر می رسد، حامیان دولت نفس راحتی کشیدند و توپ تخریب خود را بر روی نامزدهای احتمالی دیگر متمرکز خواهند کرد.
یکی از پیام هایی را که می توان از بیانیه سرلشکر سلیمانی دریافت کرد این است که " سرباز صفر ولایت و نظام جمهوری اسلامی و ملت شجاع و عزیزتر از جان" بودن، جایگاه والایی است که امثال حاج قاسم ها حاضر نیستند آن را به متاع زودگذر بازی های سیاسی بفروشند و وقت با ارزش خود را در جایگاه "سربازی"، اسیر شایعات کنند. از این موضع گیری فرمانده سپاه قدس درس های گرانقیمتی باید گرفته شود؛ به ویژه مسئولان و مقاماتی که با اعتماد مردم ایران در این جایگاه قرار گرفته اند اما وقت و انرژی خود را به جای خدمت بی دریغ، صرف فعالیت های سیاسی بی حاصل می کنند و اخلاق مداری و جوانمردی را در مقابل رقبای خود به فراموشی می سپرند.
منبع: فرهنگ نیوز