به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری دانشجو، محمدتقی فاضل میبدی در یادداشتی نوشت: دولت روحانی در دوره یازدهم دستاوردهای بسیار مطلوبی داشته که در جای خود قابل دفاع است. حتی باید گفت که اگر به جای روحانی فرد دیگری رئیسجمهور میشد، شاید به این اندازه نمیتوانست در حل مشکلات کشور گامهای مثبتی بردارد.
عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم در یادداشتی در روزنامه آرمان با اشاره به خروج محمود احمدی نژاد از گردونه کاندیداهای انتخاباتی ، روحانی را بدون رقیب در جریان اصولگرایی برشمرد و نوشت:« در جبهه اصولگرایی اجماع و توافق نظر بر سر حمایت از کاندیداتوری روحانی وجود ندارد، بهطوری که برخی از اصولگرایان حامی رئیسجمهور دولت یازدهم در انتخابات هستند. از طرف دیگر انشعاب میان اصولگرایان بسیار جدی است؛ به گونهای که بعید به نظر میرسد افرادی مانند آقایان ناطق نوری، لاریجانی وحدادعادل به دنبال جبهه پایداری حرکت کنند، مگر اینکه جبهه پایداری به دنبال آنها حرکت کند.»
فاضل میبدی ادامه داد:« بسیاری از اصولگرایان ناگزیر خواهند شد که تغییر مسیر دهند و آن مسیری نیست جز حمایت از روحانی!».
متن کامل این یادداشت بدین شرح است:
پس از منع ورود احمدینژاد به انتخابات ۹۶ این پرسش به میان میآید که رقیب روحانی چه کسی خواهد بود و اینکه اساسا احمدینژاد از همان ابتدا رقیبی در قد و قواره روحانی بوده است؟ یا اینکه اکنون پس از رئیس دولت دهم اصولگرایان رقیبی که در قد و قواره رئیس دولت یازدهم باشد، دارند یا خیر. در حال حاضر با توجه به شرایط موجود به نظر میرسد که گزینه دیگری که در میان مردم از محبوبیت و کارآمدی لازم برخوردار باشد، وجود ندارد. در صورت مطرح بودن افرادی نظیر جلیلی و قالیباف اینها شانس چندان زیادی برای کسب آرای حداکثری و پیروزی در انتخابات ندارند. علاوه بر آن اینان گزینههایی هستند که در انتخابات ۹۲ شکست خوردند و بر این اساس احتمال بسیار کمی وجود دارد که در این دوره آرای بالایی کسب کنند. بنابراین با توجه به این مسائل شانس روحانی در حال حاضر نسبت به سایر گزینههای اصولگرا که هر یک بنا به دلایلی رای نخواهند آورد، بسیار بالاتر است. وی امتیازهای بسیار زیادی دارد برای اینکه آرای حداکثری را به سوی خود جلب کند و مهمتر از هر مسالهای، کشور را همانند دولت قبل به لبه پرتگاه نبرده است.
اگر این مسائل برای مردم تشریح شود آنان نیز اذعان خواهند کرد که دولت روحانی در دوره یازدهم دستاوردهای بسیار مطلوبی داشته که در جای خود قابل دفاع است. حتی باید گفت که اگر به جای روحانی فرد دیگری رئیسجمهور میشد، شاید به این اندازه نمیتوانست در حل مشکلات کشور گامهای مثبتی بردارد. بنابراین مردم به این باور رسیدند که اصولگرایان بهویژه تندروها نمیتوانند گرهی از مشکلات کشور بگشایند، زیرا دیگر دست اصولگراها به اندازه کافی خالی شده است؛ تا آنجا که قبل از نهی رهبری، گزینه پرتوان و قدر اصولگرایان احمدینژاد بود! به هر حال تفکر افراطی در کشور رو به پایان است و باید گفت که تاریخ مصرف اش سپری شده است. همچنین باید گفت که مردم آگاهند و بهطور مثال با توجه به شناختی که نسبت به جلیلی و امثال او دارند، میدانند که او یک احمدینژاد دیگر است که همان تفکر را دنبال میکند؛ البته با ظرفیت کمتر. به همین دلیل مردم به افرادی که اصولگرایان مطرح میکنند، اقبالی نشان نخواهند داد. مضاف بر این در جبهه اصولگرایی اجماع و توافق نظر بر سر حمایت از کاندیداتوری روحانی وجود ندارد، بهطوری که برخی از اصولگرایان حامی رئیسجمهور دولت یازدهم در انتخابات هستند. از طرف دیگر انشعاب میان اصولگرایان بسیار جدی است؛ به گونهای که بعید به نظر میرسد افرادی مانند آقایان ناطق نوری، لاریجانی وحدادعادل به دنبال جبهه پایداری حرکت کنند، مگر اینکه جبهه پایداری به دنبال آنها حرکت کند.
این در شرایطی است که جبهه پایداری در شرایط کنونی در اقلیت قرار گرفته و مورد عنایت و توجه بخش بزرگی از اصولگرایان نیست؛ چرا که آسیبهایی که تفکر این جبهه و مصداق آن یعنی محمود احمدینژاد به کشور وارد کرده است، دامن کلیت جریان اصولگرایی را گرفته است و چنین نیست که تنها به حساب یک نفر نوشته شود. همه افرادی که در دولت احمدینژاد از او حمایت میکردند و در مقابل اختلاسها و فشار تحریمها سکوت اختیار کرده بودند، در دولت آقای روحانی نسبت به هر مسالهای حساسیت نشان دادند. در چنین شرایطی، بسیاری از اصولگرایان ناگزیر خواهند شد که تغییر مسیر دهند و آن مسیری نیست جز حمایت از روحانی