به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری دانشجو، رفتن به سینما برای دیدن فیلمی که نمیدانی دقیقا در چه فضایی ساخته شده است مانند خریدن هندوانهای است که نمیدانی دقیقا چقدر شیرین و یا قرمز است.
هیهات از آن فیلمهایی بود که متعهد بودم حتما ببینماش و برای منی که جشنواره را هم از دست داده بودم آخرین فرصت روی پرده دیدن همین اکران فعلی فیلم بود. از آنجایی که دوست ندارم خواننده را از دیدن فیلم نهی کنم ترجیح میدهم از قسمت خوب ماجرا شروع کنم و پس از دادن کمی اطلاعات مربوط به فیلم به قسمت نهایی فیلم خواهم پرداخت و الخ.
هیهات فیلمی به تهیه کنندگی محمدرضا شفیعی و با چهار روایت در رابطه با امام حسین و مکتب حسینی ساخته شده است. چهار روایت فیلم را چهار کارگردان مختلف با بازیگران مختلف کارگردانی کردهاند و میتوان گفت که با چهار فیلم نیمه بلند در قالب یک فیلم سینمایی روبروییم. مجموعه بازیگران به کار گرفته شده در فیلم مجموعهای ستاره محور و سینما پسندند. از حامد بهداد گرفته تا فرخ نژاد و بابک حمیدیان.
آخرین روایت فیلم مربوط به نمایش چند روز از زندگی یک مدافعین حرم است که همسر و فرزندش نسبت به فعالیتهای او بی اطلاعند. روند آرام فیلم در انتهای آن اصلا خسته کننده نیست و هر چه این روایت جلوتر میرود ریتم بهتر جا میافتد و ارتباط مخاطب با فیلم بهتر میشود و نهایتا نمادگزاریهای مقدم دوست کمک میکند تا به قولی این روایت کار در بیاید و ارتباط لازم را با مخاطب برقرار کند.
سه روایت اول فیلم اما واقعا نتوانسته اند به موفقیت روایت آخر باشد. به عبارتی به خوبی میتوان متصور بود که مخاطب هیهات در روایت دوم و یا سوم دقایقی به خواب رود و چیز خاصی را نیز از دست ندهد.
ریتم آرام و آهسته کار در سه روایت اول اصلا نتوانسته است به سمت فضا سازی برای ضربه نهایی و بالا بردن جذابیت کار برود و احیانا در جاهایی که سعی شده تا کمی با انگارههای احساسی بازی شود و المانهایی مانند شهادت چاشنی کار شوند کار به شدت با شکست و تصنعی شدن همراه شده است. از این دست میتوان به سکانس آوردن ضریح ابا عبدالله الحسین علیه السلام به روستا و واکنشهای اهالی روستا و یا سکانس روضه و متاثر شدن حمید فرخ نژاد و یا حتی سکانس خنثی کردن مین توسط فرخ نژاد اشاره کرد.
اپیزود اول فیلم بر روی یک اشتباه عجیب بسته میشود. کامیونی که حامل ضریح حسین ابن علی علیهالسلام است توسط شخصیتی که تا حدودی از نظر روانی نامتعادل است دزدیده میشود. جالب اینکه درب ماشین قفل نیست و این شخصیت به آرامی سوار کامیون میشود، کسی میآید و چند النگوی همسرش را به عنوان نذری به او میدهد و بعد از آنکه آن شخص میرود تازه راننده شیشه را بالا میدهد و ماشین را روشن میکند و راه میافتد. جالب اینکه در تمام این مدت هیچ ماموری برای دزد قضه مزاحمت ایجاد نمیکند و پس از آنکه راه میافتد اولین سرباز به رکاب ماشین میرسد که کاری از پیش نمیبرد. بعد هم این عنصر میتواند به راحتی کامیون با آن عظمت را از درب امام زاده خارج کند و تا روستایش ببرد و پلیس خیلی راحت و آرام دنبالش میرود تا به روستا برسند.
بازی بد بهداد در هیهات
اما از تمام نقاط ضعف کار و به خصوص اپیزود اول که بگذریم بازی بد و نخراشیده حامد بهداد عجیب توی ذوق میزند. حامد بهداد توانایی خاصی در بازیگری دارد و آن اینکه میتواند به خوبی از آرامترین نقش ها ناآرامترین و درگیرترین شخصیتها را بوجود بیاورد و البته بعدتر از همین شخصیت ناآرام و درگیر، خستهکننده و ملال آورترین شخصیت را تحویل مخاطب دهد و البته تولید این تناقض از هر کسی بر نمیآید!
در این کار هم بهداد با شخصیتسازی بسیار بدی سعی در ارائه نقشش دارد و اوراکتهای نسنجیدهاش باعث تخریب فضای کلی بازی و حتی درگیر کردن تماشاگر از فیلم به بازی او شده است.
به طور کلی نمیتوان به سه اپیزود اول هیهات نمره خوبی داد اما دیدن اپیزود چهارم فیلم به کارگردانی هادی مقدم دوست به طور حتم خالی از لطف نیست و شاید یکی از بهترین کارهای ساخته شده در رابطه با مدافعان حرم باشد.
منبع: سمعک نیوز