کد خبر:۵۶۰۳۲۸

تمام تلاش‌های عاشقانه زن جوان برای همسر معتادش

زن جوان وقتی با اعتیاد شدیدیش روبرو شد نه طلاق گرفت و نه آبروریزی کرد او عاشقانه تلاش کرد تا کاشانه عاشقانه شان آلوده نباشد.

به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری دانشجو، زن جوان وقتی با اعتیاد شدیدیش روبرو شد نه طلاق گرفت و نه آبروریزی کرد او عاشقانه تلاش کرد تا کاشانه عاشقانه شان آلوده نباشد.

 

امیرمی گوید: 9 سال اعتیاد من با یک کنجکاوی شروع شد. می‌خواستم با همه متفاوت باشم و چیز تازه‌ای را تجربه کنم. مساله‌ای که در خانواده من که مذهبی بودند، باب نبود. شور و شوق جوانی و کم نیاوردن پیش دوستان، می‌دانید دیگر. 15 سالم بود که برای اولین مشروب خوردم. تا 23 سالگی خوردم، اما مراقب بودم خانواده‌ام بوی دهانم را متوجه نشوند. فکر می‌کردم زرنگ هستم، اما نبودم. دوستانم جلویم مواد مصرف می‌کردند، اما من علاقه‌ای نداشتم تجربه‌اش کنم. اما بالاخره همان حس کنجکاوی کار دستم داد و تریاک مصرف کردم. سرخوشی و لذت عجیبی بهم دست داد. دو سال طول کشید تا به تریاک وابستگی پیدا کنم. چون مصرفم همیشگی نبود. تا مدتی به این فکر نمی‌کردم که وابسته‌اش شده‌ام و فکر می‌کردم لذت می‌برم.

 

اما داشت از درون نابودم می‌کرد. بعد از دو سال متوجه شدم که تا تریاک مصرف نکنم، نمی‌توانم کاری انجام دهم. اولین گزینه‌ام همیشه مصرف مواد بود و کارهایم را انجام می‌دادم. همین مساله باعث شد تا دنبال ترک کردن بروم. سقوط  آزاد کردم (کنار گذاشتن به یک باره)، قرص گیاهی «دتا» و ترامادول خوردم، تا یک ماه تحمل می‌کردم و بعد دوباره روز از نو روزی از نو. آن موقع داروخانه‌ها ترامادول را براحتی نمی‌دادند و انواع و اقسام دردها را بهانه می‌کردم. همه این داستان‌ها برای زمانی است که هنوز به مواد وابستگی پیدا نکرده بودم و تصمیم گرفته بودم با همسرم ازدواج کنم. او را در محله‌مان دیده و خوشم آمده بود. بعد از ازدواجمان بود که دستم برای همسرم رو شد.

 

الهام: یک ماه بعد از عروسی‌مان فهمیدم امیر مواد مصرف می‌کند. گاهی می‌دیدم حالش خوب نیست، اما فکر نمی‌کردم به خاطر مصرف مواد باشد. یکبار از جیب لباسش تریاک پیدا کردم. با صمیمی‌ترین دوست امیر که مثل برادر اوست تماس گرفتم و ماجرا را برایش تعریف کردم. وقتی آمد تریاک را نشانش دادم و گفتم این چیزی که پیدا کرده‌ام مال کیه؟ دوست امیر نمی‌خواست باور کند که او مواد مصرف می‌کند و می‌گفت شاید مال یکی از دوستانش است و داده‌اند تا امیر برایشان نگه دارد.

 

 

از خود امیر پرسیدم گفت مال بابای دوستم است یا می‌گفت برای پا دردم می‌خورم. می‌دانستم چیزی که مصرف می‌کند، مواد مخدر  است، اما خودم را گول می‌زدم و نمی‌خواستم باور کنم امیر به مواد آلوده شده است. با این‌که برایم سخت بود، اما یک ثانیه‌ هم به طلاق فکر نکردم. من امیر را به سادگی به دست نیاورده بودم که به آسانی هم از دست بدهم.

 

امیر: همسرم هرچه می‌گفت زیر بار نمی‌رفتم. انکار می‌کردم و می‌گفتم مواد مال من نیست. اما بالاخره تسلیم شدم و گفتم اگر خانواده‌ام موضوع را بفهمند بهتر کمکم می‌کنند. همراه همسرم به کلینیک رفتیم و بعد از سم‌زدایی به خانه برگشتم. اما فایده‌ای نداشت و دیدم نمی‌توانم زندگی کنم و به این نتیجه رسیدم که اگر مواد مصرف کنم بهتر است.

 

الهاممی گوید: فکر می‌کردم بعد از سم‌زدایی دیگر سراغ مواد نمی‌رود. اما بعد از یک مدت متوجه شدم رفتارش تغییر کرده است. پسرم می‌خواست با پدرش بازی کند، اما امیر عصبانی می‌شد و سرش داد می‌زد. شک کردم و وسایلش را گشتم و دوباره تریاک پیدا کردم. گفتم مگر قول نداده بودی دیگر مصرف نکنی؟ حالم خیلی بد شد و گریه کردم، اما نه جلوی روی خودش.

 

امیرمی گوید: هرچه همسرم می‌گفت باز دوباره مصرف مواد را شروع کرده‌ای، زیربار نمی‌رفتم.کارم همیشه خدا کتمان کردن بود. تخصصم همین بود. مدام می‌گفتم مال این دوستم است یا آن یکی دوستم. نمی‌خواستم قبول کنم که درگیر اعتیاد شده‌ام. هیچ معتادی این موضوع را نمی‌پذیرد. یکی از دوستانم که قضیه‌ام را می‌دانست گفت حالا که می‌خواهی ترک کنی، بیا و شیشه بکش. متاسفانه کشیدم و بعد از آن شیشه به تریاک و ترامادول هم اضافه شد. دو سال تمام درگیر شیشه بودم. راحت بگویم در این دو سال نابود شدم. شده بودم پوست و استخوان. هرکسی که از دور می‌دید متوجه می‌شد که مصرف‌کننده هستم. کراک هم زدم اما حس کردم جنبه‌اش را ندارم. خیلی زود نشئه می‌شوی و خیلی زود هم از سرت می‌پرد. وقتی مسافرت می‌رفتیم، دستشویی‌ام 45 دقیقه تمام طول می‌کشید. پشت سرم 10 نفر صف می‌بستند، اما بیرون نمی‌آمدم.

 

الهام می گوید: می‌دانستم در دستشویی چکار می‌کند و حرص می‌خوردم. اما نمی‌خواستم قبول کنم که باز سراغ مواد رفته است. یک روز وقتی رفته بودم انباری، شیشه و پایپش را پیدا کردم. زنگ زدم به مادرشوهرم و موضوع را گفتم.

 

امیرمی گوید: مادرم با من تماس گرفت و گفت الهام باز مواد پیدا کرده است. باز هم از در انکار وارد شدم. گفت اگر راست می‌گویی برویم آزمایشگاه. می‌دانستم که برای آزمایش شیشه باید به آزمایشگاه مخصوصی بروم. نزد دکتری رفتیم که آشنا بود. دید عین خیالم نیست، همانجا موضوع تمام شد تا زمانی که همسرم کنگره 60 را به من معرفی کرد.

 

الهاممی گوید: یک روز که رفته بودم مهد کودک پسرم، مشکلم را با مشاور مهد در میان گذاشتم. او هم نشانی کنگره 60 را داد. همراه با مادرشوهرم به کنگره رفتیم و مشاوره شدیم. به خانه که آمدم موضوع را به امیر گفتم.

 

امیرمی گوید: طبق معمول حاشا کردم و به همسرم گفتم من که مواد مصرف نمی‌کنم؟ برای چه ترک کنم؟ اما بالاخره قبول کردم و رفتم. درست زمانی که حدود

 

12 روز بود که مصرف نکرده بودم و حالم حسابی خراب بود. منی که نمی‌توانستم یکجا بنشینم، آن روز در جلسه‌ای که کنگره برگزار کرده بود تا آخر ماندم. بعد از اتمام جلسه به مردی که دم در ایستاده بود گفتم این‌ها چه می‌گویند؟ من خودم استاد ترک اعتیادم. 11 ماه سفر کنم که اعتیاد را کنار بگذارم؟ مگر من معتادم؟ اما زور کنگره به من چربید و ماندگار شدم و بعد از 11 ماه پاک شدم. چهار ماه اول سفرم بود که کم‌کم از کنگره خوشم آمد. چون برایم احترام قائل بودند و هرگز از کلمه معتاد  در موردم استفاده نکردند. مصرف‌کننده‌ها از این کلمه بیزارند. یکی از کسانی که کمکم کرد تا از شر مواد رها شوم، همسرم بود که بزرگ‌ترین همراهم بود. اگر همسرم نبود شاید کنار گذاشتن مواد برایم سخت بود.

 

من در ایران‌خودرو کار می‌کنم. یک روز مچم را گرفتند و فهمیدند مواد مصرف می‌کنم. بعضی شرکت‌ها اگر بفهمند کارمند یا کارگرشان مصرف‌کننده مواد شده، خیلی راحت طرف را اخراج می‌کنند، اما با من این کار را نکردند. چون می‌دانستند اعتیاد جرم  نیست، بیماری است، مشکل است که باید درمان شود. طوری با من رفتار نکردند که از زندگی کردن ناامید شوم. می‌دانستند که اعتیاد کارگر و کارمند و دکتر و مهندس نمی‌شناسد و سراغ هر قشری می‌رود.

 

می‌دانستند اگر اخراج شوم، تنها خودم از بین نمی‌روم، یک خانواده همراه من نابود می‌شود. با صبر و تحمل و دادن فرصت به من، هم اعتیادم را ترک کردم و هم شغلم را از دست ندادم.

 

منبع: رکنا

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار