به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری دانشجو، یکی از اصلی ترین ابعاد جهت مقابله با دشمنان در جنگ نرم انجام عملیات های آفندی در کنار اقدامات پدافندی جهت حفظ و گسترش تفکرات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی است و این مهم زمانی می تواند در دستور کار فعالان عرصه فرهنگی معتقد به انقلاب اسلامی قرار گیرد که با شناسایی دقیق نقاط قوت و ضعف خود و دشمن بتوانیم نسبت به انجام اقدامات آفندی به موقع و مؤثر گام برداریم.
نکتهی اساسی در این خصوص این است که جنگ نرم نیز مانند جنگ سخت یک پروژهی تغییر است اما برخلاف جنگ سخت که پروژهی تغییر بستگی به یک عامل بیرونی دارد، در جنگ نرم مکانیسم این تغییر، تغییر از درون است و بر همین اساس در جامعهی هدف، باید یک ارادهی جمعی برای تغییر از درون آن جامعه شکل بگیرد و ساختار قدرت و مناسبات ارزشی مربوط به آن را از درون تغییر بدهد.
دقیقاً همان مسئله ای که در جریان مقابل به دلیل خلاء باورها و ارزش های معنوی با چالشی مهم روبروست. چالشی که دقیقاً زمینه سوء استفاده صهیونیست ها برای ایجاد و پرورش پدیده ای به نام داعش، را از دل جوانان غربی فراهم کرده است. نبود یک برنامه جامعی برای زندگی که بتواند ابعاد مختلف روحی، روانی و معنوی را در جامعه غربی فراهم کند که این امر می تواند تبدیل به یک برنامه جهت براندازی موجودیت معنویِ مناسبات ساختار حاکم غرب در جهان امروز را فراهم کند.
در این خصوص باید متذکر شد که ایجاد ظرفیت های دینی در جامعه، هم در جبهه خودی و هم در جبهه مقابل موجب به یک مطالبه و خواسته اجتماعی می شود و آن مطالبه و خواسته از میزان قدرت اجتماعی برخوردار شده و ساختار قدرت را مجبور به تغییر در جهتگیریها میکند.
به طور مثال با اقداماتی که شاهدیم در چند سال اخیر از سوی جبهه فرهنگی انقلاب در فضای رسانه ای برای ترغیب حضور اقشار مختلف اجتماعی خصوصاً جوانان و دانشجویان در صحنه اربعین فراهم گردیده که مهمترین خصیصه اش افزایش ظرفیت های دینی در جامعه و جبهه خودی است، امروز توانسته با توجه به میزان قدرت اجتماعی که برخوردار شده است، ساختارهای قدرت را مجبور به انجام برخی تغییرات در تصمیمات و سیاست ها نماید.
حال سؤال اساسی اینجاست که نقطهی عزیمت مهم رسانه چیست؟ و رسانه چطور میتواند در تحولات ارزشی تأثیرگذار باشد؟ باید گفت مهمترین ادعایی که رسانه به دلیل آن موضوعیت پیدا میکند مسئلهی واقعیت است. رسانهها مدعی بیان واقعیت هستند و اهمیت آن در این است که بیان واقعیت، یک منبع معرفت است و معرفتسازی میکند.
در واقع واقعیات در جهان مدرن برای افراد به طور فیزیکی در دسترس نیست، بلکه آنها با درکی از واقعیت یا تصوری از واقعیت و یا احساسی از واقعیت روبهرو هستند. اما این درک یا احساس از واقعیت به اندازهی خودِ واقعیت به معنای فیزیکیاش مهم است؛ چرا که افراد بر اساس همین درکی که دارند، تصمیم میگیرند، ترجیحاتشان را روشن میکنند، اولویتهایشان را انتخاب میکنند، نسبت به بعضی از ارزشها واگرایی و نسبت به برخی دیگر از ارزشها همگرایی نشان میدهند.
امروزه جوامع مدرن با کدام سطح از واقعیت زندگی میکنند؟ زندگی افراد متناسب با کدام بخش از واقعیت است؟ آیا عمدهاش با واقعیت در دسترس و فیزیکی است یا دائماً با درک احساس تفکری از واقعیت زندگی میکنند؟ باید بپذیریم عمدهی حیات اجتماعی مردم و روابطی که برقرار میکنند متکی به درک و احساسی است که از واقعیت پیدا کردهاند، نه خود واقعیت به معنای فیزیکی و در دسترس آن.
حال چنانچه بتوان با ابزار هنر و رسانه این واقعه (پیاده روی اربعین) را که مهمترین عنصرش دین بر پایه شور و برادری است، هر چه زیباتر به جهان عرضه کرد آن زمان ضمن اینکه می توان امید داشت جوانان غربی با شناخت نسخه اصیل دینی که در تضاد با رویکرد تحریف شده از دین در مدل داعشی است، ضمن گرویدن به نسخه صحیح در آینده ساختارهای قدرت در غرب را نیز با چالش هایی اساسی مواجه کنند.
اما مقولهی مهم دیگر و به یک معنا شاید میبایست به عنوان اصلیترین مبحث آن را طرح کرد، این است که چرا تحلیلگران و نخبگان عرصهی سیاسی و خصوصاً رهبر معظم انقلاب اسلامی از مفهوم جنگ در یک معارفهی فرهنگی استفاده میکنند؟ استفاده از ادبیات نظامی برای درست فهمیدن فضای فرهنگی تا چه حد موضوعیت دارد؟ آیا استفاده از کلمات نظامی برای ساده کردن فهم مسئله است یا اینکه این مفهوم بار معنایی خاصی را برای جامعه و همهی نخبگان و مسئولان نظام مد نظر دارد؟
باید گفت در این خصوص کلمهی جنگ دارای یک بار فنی و محتوایی مشخص است. نامگذاری و مفهومسازی این مسئله به اسم جنگ، بیانگر آن است که چالشی بر سر موجودیت نظام دینی وجود دارد و ایشان میخواهند عمق، گستره و اهمیت این چالش را بیان کنند.
یعنی دشمن نیز برای زمین زدن جریان خودی دقیقاً بر روی تضعیف باورهای دینی دست گذاشته و تلاش می کند تا برای رسیدن به اهدافش نقطه قوت این نظام را مورد هدف قرار دهد و زمانی که بیان میشود که دشمن امروز با نظام اسلامی وارد جنگ نرم شده است، یعنی در شرایطی قرار گرفتهایم که این جنگ چالشی بر سر موجودیت جمهوری اسلامی است و مسئله بر سر «هست و نیست» یا «بود و نبود» نظام با تمام ابعاد دینی و سیاسی آن است.
حال مشخص میشود که اگر در حوزهی فکر و فرهنگ بر مبنای دین مغلوب شویم، در همهی عرصهها صحنه را واگذار کردهایم. در واقع تا زمانی که این مفهوم عمیقاً باور نشود، نمیتوان شاهد اقدامات پرقدرتی در جنگ نرم داشت.
منبع: خبرنامه دانشجویان