کد خبر:۵۶۷۶۱۶

واکنش شخصیت ها به درگذشت مرحوم بقا

شخصیت های مختلف ادبی و فرهنگی به همراه رهبر معظم انقلاب در پیام هایی جداگانه فوت مرحوم باقرزاده را تسلیت گفتند.

به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری دانشجو، شخصیت های مختلف در پی درگذشت مرحوم حاج علی باقرزاده پیام های تسلیتی صادر کردند.

 

 

 

استاد مرحوم علی باقر زاده ادیب و شاعری برجسته بود
 

 رضا افضلی از شاعران برجسته مشهد ،در باره ی استاد مرحوم علی باقر زاده گفت: در وصف این استاد فقط این شعر را باید گفت :

چنان با نیک و بد سر کن که بعد از مردنت عرفی
مسلمانت به زمزم شوید و هندو بسوزاند
 
 او قطعه سرایی را در روزگار ما اعتلا بخشید
 
در مراسم تشییع این شاعر بزرگ خراسانی دکتر یاحقی، پیام دکتر حداد عادل را قرائت کرد:
 

«فقدان بی‌هنگام شاعر توانا شادروان استاد علی باقر زاده « بقا» نه‌تنها برای خراسان که برای ایران بسی دریغ آمیز است .او قطعه سرایی را در روزگار ما اعتلا بخشید و معانی سرشار و حکمت‌آمیز را به آن ارزانی داشت. شعر او از سال‌ها پیش در صفحات کتب درسی درج و آویزه گوش نوآموزان و مدارس کشور بود.

 

خود  او نیز سال هادوستی با مقام معظم رهبری را مفتخر بود.فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی ضایعه درگذشت این شاعر توانا و انسان شریف را به جامعه ادبی کشور و دودمان او  تسلیت می‌گوید.»

 

  وزیرارشاد:  قطعات پرمایه و ژرف‌اندیشانه‌ « بقا»حلاوت را درجان مخاطب می‌ریخت

 

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز در پیامی درگذشت این شاعر نامی را تسلیت گفت:

 

«عاشقان بار سفر بربسته‌اند
رشته جان از جهان بگسسته‌اند
 
خبر ضایعه درگذشت شاعر آیینی و خیر نیک‌اندیش، استاد علی باقر زاده موجب تأثر و تألم شد.مرحوم باقر زاده از تباری ارجمند و رشدیافته خانواده‌ای شریف بود و نبوغ و حافظه خویش را از همین تبار به یادگار داشت.
 
طبعِ شیرین او، به‌ویژه قطعات پرمایه و ژرف‌اندیشانه‌اش، به‌گونه‌ای بود که حلاوت را در جانِ مخاطب می‌ریخت و او را مجذوب خویش می‌کرد.او از شیفتگان فرهنگ رضوی بود و در جوار بارگاه ملکوتی حضرت ثامن‌الحجج(ع) با سرفرازی می‌زیست .
 
 زبان گویا و طبع روان را جز به راه نیکی و راستی به کار نگرفت تا شعر فاخر آیینی بقا یابد و در مسیر نورانی خویش به جریانی سازنده تبدیل شود.
 
این بزرگمرد عمری با فروتنی درراه بذل دانش و شعر و خیراندیشی گام برداشت و اینک در ماه پربرکت ربیع باروحی شاد و نفسی مطمئن به‌سوی ملکوت اعلی پر کشید.رسول خدا که در آستانه ولادت باسعادتش قرار داریم فرمودند:«با مرگ انسان، رشته عملش قطع می‏شود، مگر از سه چیز: صدقه جاری و ماندگار، دانشی که مردم از آن بهره‌مند شوند و فرزند نیکوکاری که برایش دعا کند» این شاعر بزرگوار واجد هر سه ویژگی است.
 
فقدان این نیک‌مرد برای جامعه ادبی کشور ضایعه‌ای است جبران‌ناپذیر و غمی گران، اما شعر پرمایه او و خیراندیشی و اهتمامش به تعلیم و تربیت همواره به یادگار خواهد ماند و نامش را در تاریخ فرهنگ و ادب ایران‌زمین زنده و جاوید نگاه خواهد داشت. خدایش او را در جوار رحمت خویش قرینِ نعمتی ابدی سازد که بایسته چنین رفعتی است.
 
چرا دوباره پدر حاج علی باقرزاده از روسیه به ایران آمد؟
 
مرحوم حاج علی باقرزاده در مصاحبه ای با نشریه مفاخر دانشگاه فردوسی درباره ی شرح زندگی خود می گوید:
 
پدرم حاج آقای میرزا علی اصغر باقرزاده در عنفوان جوانی از یزد به روسیه تزاری مهاجرت کرد زیرا محیط یزد در آن زمان برای فعالیت مردم پرتلاش خیلی مساعد نبود. در یزد مردم دو دسته بودند، یک دسته به نقاط مختلف ایران می رفتند و یک دسته به روسیه تزاری می رفتند که پدر من جزء آن ها بود و یک دسته هم مخصوصا مردم تفت و هندوستان و بمبئی و آن قسمتها می رفتند. برای کار و تلاش سفر می کردند و غالبا هم در اواخر با همان اندوخته ای که به دست آورده بودند به یزد و ایران مراجعت می کردند....
 
علت سفرهای زیاد مرحوم باقرزاده چه بود
 
مرحوم بقا در این مصاحبه درباره ی سفرهایش به نقاط مختلف کشور می گوید:
 
اصولا از بزرگان ما رسیده است و خداوند هم در قرآن فرموده است «سیروا فی الارض فانظروا کیف کان عاقبت المکذبین» و حدیثی منسوب به پیغمبر (ص) است که ( طلب العلم و لو بالسین ) با آگاهی از این مسائل و ذوق باطنی که به دانستن و آموختن داشتم و آن حس کنجکاوی که زندگی مردم را ببینیم سفرهای متعددی انجام دادم - شاید بیشتر نقاط دنیا را گشته ام- در همه ی این کشورها هم به جای اینکه به فلان رستوران بروم دفترچه ای در کنارم بود و آنچه که می دیدم یادداشت می کردم، موزه ها را می رفتم که نمونه های زیادی از آن آگاهی ها را در کتاب لطیفه ها می بینید و در شرح این کتاب عرض کردم در پاورقی انتهای یزد چاپ شده است - « سیر آفاق » همین ها را نوشته ام کشور افغانستان، هند ، چین، آمریکا،آفریقا مثلا در حین این سفرها عرض کردم همیشه سعی می کردم در خدمت ابواب دانش باشم.
 
شعری متعلق به سعدی است که می گوید« بگفتا من گلی ناچیز بودم/ ولیکن مدتی با گل نشستم ؛« کمال هم نشین در من اثر کرد؛ والا من همان خاکم که هستم»
 
منبع: ثامن پرس
ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار