به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری دانشجو، جعفر شیرعلینیا، تاریخنگاری است که با تمرکز روی تاریخنگاری انقلاب اسلامی تا به امروز چند عنوان کتاب درباره تحولات انقلاب اسلامی و شخصیتهای برجسته نظام جمهوری اسلامی نگاشته است. از جمله کتابهای برجسته شیرعلینیا، «زندگی و زمانه آیتالله هاشمیرفسنجانی» است. به مناسبت درگذشت آیتالله هاشمیرفسنجانی بخشی از گفتوگوی بلند منتشر نشده با جعفر شیرعلینیا که مربوط به کتاب زندگی و زمانه آیتالله هاشمیرفسنجانی است، را منتشر میکنیم.
شما سه کتاب درباره سه شخصیت برجسته انقلاب یعنی امام خمینی(ره)، حضرت آیتالله خامنهای و آیتالله هاشمیرفسنجانی منتشر کردهاید، چه شد که در نگارش تاریخ انقلاب سراغ این شخصیتها رفتهاید؟
فارغ از بحثهای سیاسی، من همه جا گفتهام که آیا میتوانیم از امام خمینی(ره)، حضرت آقا و آقای هاشمیرفسنجانی در فرآیند تاریخ انقلاب اسلامی شخصیتی تأثیرگذارتر پیدا کنیم؟ کاری نداریم که انتقادی به این تأثیرگذاری و مثبت و منفی بودن آن وجود دارد یا خیر، ولی در این مقطع تاریخی تأثیرگذارتر از این سه شخصیت نداریم. ما امثال شهید بهشتی را نیز داریم که در سالهای اول انقلاب بسیار تأثیرگذار بودهاند، اما شهید بهشتی در سال 60 شهید شدهاند و در روند 35 سال بعد از آن تأثیر نداشتهاند.
منتقدانی مانند دکتر سلیمینمین نسبت به نوع نگاه شما در کتاب «زندگی و زمانه آیتالله هاشمیرفسنجانی» نقد دارند و میگویند کتاب در جانبداری آقای هاشمی است!
به نظرم در کتاب آقای هاشمیرفسنجانی دفاع بیجایی صورت نگرفته و عمدی بر اینکه نقاط قوت هاشمی پررنگ شود و نقاط ضعفش دیده نشود وجود نداشته است. ولی خب ما با کتاب روبهرو هستیم و هر کتاب به اندازه خوانندههایش برایش نقد و نظر وجود دارد. کتاب هاشمیرفسنجانی یک تاریخ 82 ساله را روایت میکند.
این نقدها حتی به نگاه آقای هاشمیرفسنجانی به تاریخ انقلاب نیز وجود دارد!
آقای سلیمینمین میگفت امام خمینی به حوادث بعد از انقلاب مانند حوادث بعد از ملی شدن صنعت نفت نگاه میکرد، اما آقای هاشمی مانند سالهای مشروطه نگاه میکرد. آقای بهشتیپور میگفت: «نه! اولاً که امام این نوع نگاه را نداشت، در ثانی آقای رفسنجانی مانند سالهای مشروطه نگاه میکرد که به نظرم درستتر است!» به نظر بنده هم هیچ فضایی نمیتواند مانند فضای دیگری باشد. جمهوری اسلامی نسبت بالایی نه با حوادث سالهای ملی شدن صنعت نفت دارد و نه با حوادث مشروطه، بلکه فضای جدیدی است که شاید نقاط مشترکی با هر دو داشته باشد.
آقای هاشمیرفسنجانی از جمله سیاستمدارانی است که خاطراتش را نگاشته و چند جلد از آن تا به حال منتشر شده است، حضور خود شخصیت و کتابهای خاطراتش، روایت شما را از زندگی وی آسانتر کرده یا سختتر؟
هر دو حالت را دارد. از یک لحاظ مزایایی دارد اینکه خود شخصیت میتواند درباره کتاب نظر بدهد و دیگر اینکه نقدهایی که درباره آن کتاب صورت میگیرد در زمان حضور خود شخصیت انجام میشود و هم خود وی و هم اطرافیانش تأیید میکنند یا پاسخ میدهند و میگویند که درست است یا خیر، اما از نظر دیگر جایی کار سخت میشود که از بخشهایی از زندگی وی و افکارش هنوز فاصله نگرفتهایم و هرگونه روایت متأثر از فضای له یا علیه وی میشود.
تا چه حد به خودسانسوری نویسنده در روایت تاریخ معتقد هستید یا اینکه چقدر دست به خودسانسوری زدهاید که متهم به متأثر شدن از همان فضای له یا علیه نشوید؟
من چهار کتاب در مکتب تاریخنگاری مصور نوشتهام، این چهار اثر جزو پیچیدهترین کارهایم بوده است، به طوری که مجوز سه اثر آن کاملاً بیرون از ارشاد صادر شد و کتاب آقای هاشمی نیز که خب به دلیل ارتباط خوب آقای جنتی، وزیر ارشاد با وی باید به نوعی تأیید میشد، اما احتمال به مشکل خوردنش کم بود. کتاب جنگ ما باید اول در پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس مجوز میگرفت و ارشاد بر اساس مجوز آنها، مجوز میداد. در کتاب امام خمینی(ره) طبق مصوبه مجلس، شورای مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) باید درباره آن نظر بدهد. کتاب حضرت آقا را هم مؤسسه انقلاب اسلامی دفتر حفظ و نشر مجوز میدهد. میتوانم ادعا کنم در مراحل نوشتن این کارها هیچ جا آگاهانه سانسور نکردهام. حالا تیتر نزنید من ناآگاهانه سانسور نکردهام! ولی خب در مرحله نوشتن قلمم ترسو نبوده است. درباره کتاب حضرت آقا و آقای هاشمی نیز تا کتاب تکمیل نشده بود، متن را به آنها ندادیم. درباره کتاب آقای هاشمی من سه جلسه مصاحبه طولانی با وی داشتم که مصاحبههای خیلی خوبی شد و باعث شد برخی از نکات ابهامی که داشتم رفع شود.
بعد کتاب را به صورت جزوه به ایشان دادم و گفتم میخواهم آن را منتشر کنم. آقای هاشمی نکاتی را گفتند که اکثراً مطالب تاریخی بود. یک نسخه دیگر از آن جزوه را نیز به اطرافیان آقای هاشمی دادم که نظر آنها را هم بدانم که آن جزوه را هم هنوز دارم. نکات زیادی در حاشیهاش نوشته شده است. ما اطلاعات کتاب را از خود کتابهای آقای رفسنجانی استخراج کرده بودیم، ولی وی در آن جزوه برخی نکات تاریخی مانند زمان آزادیشان از زندان که در کتاب خودشان آبان نوشته شده را تصحیح کرده بودند که در آذرماه آزاد شدهاند. ما هم تحقیق کردیم دیدیم آذرماه درست است. ولی در کتابی که در دست اطرافیانشان بود الیماشاءالله نکات نوشته بودند از ریز و درشت که در اینجای کتاب موضوع خوب پرداخته نشده، در آنجای کتاب زاویه نگاه به حاجآقا درست نیست، اصلاً چرا فلان مطلب آمده است، چرا از حاج آقا انتقاد غیرمنصفانه کردهاید و مثلاً در حق فلانی ظلم شده است و...
پس بیشتر نوع نگاه و رویکردتان را نقد کرده بودند تا مسائل تاریخی را؟
نکات تاریخی هم بود، اما بیشتر رویکرد من را در نوشتن کتاب نقد کرده بودند. مثل همین نکاتی که آقای سلیمینمین میگویند اما از یک جهت دیگر. اگر آن جزوه را با متن تطابق بدهید، میبینید که متن کتاب هیچ تغییری نداشته و هیچ کدام از آنها در کتاب نیامده است، مگر نکتهای را تذکر داده باشند که از نظر تاریخی اشتباه صورت گرفته است. در مقدمه هم توضیح دادهام که تنها چیزی که به کتاب اضافه شده است درباره سفرهای دوره ریاست جمهوری آقای رفسنجانی است. چون در مصاحبهای که با آقای رفسنجانی داشتم، گفتند: «چیزی که در کتاب درباره فضای دولت سازندگی گفتی بیشتر فضای انتقادی و سیاسی است در صورتی که من پیش خدا بروم و خدا به من بگوید با خودت چه آوردهای؟ من دولتم را میبرم و میگویم که مثلاً در دوره جنگ شرایط چگونه بود و من در سال 67 چطور دولت را تحویل دادم!» من آنجا گفتم حاج آقا کتاب ما بیشتر سیاسی است و بحثهای اقتصادی نداریم ولی ایشان گفتند: «میدانم ولی وقتی من سفر استانی میرفتم سر پروژه بودم و اینگونه کار میکردم و با مردم روستاها در ارتباط بودم.» راستش آنجا من قانع شدم که ایشان حقی در این نکته دارند. آقای رفسنجانی گفتند خاطرات سال 72 تا 76 را که هنوز منتشر نشده بخوان و اگر نکاتی به ذهنت میرسد اضافه کن. من آن خاطرات را خواندم و تنها بخشی بود که با نظر ایشان به کتاب اضافه شد که در حد 12 یا 16 صفحه از هزار صفحه کتاب است که در یک قسمت از یک فصل به عنوان سفرهای استانی اضافه شده است.
منبع: جوان