به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری دانشجو، همه نقش هایی که اکبر هاشمی رفسنجانی در این سالها بازیگر آنها بوده بعد از فوت او بدون صاحب باقی مانده و خیلی ها به دنبال این هستند که بدانند چه فرد یا افرادی می توانند جایگاه حقوقی و حقیقی او را پر کنند.
هاشمی رفسنجانی مرد پیچیده میدان سیاست ایران فوت کرد و حالا شاید مهمترین سوالی که اذهان کارشناسان و حتی بسیاری از مردم را به خود جلب کرده این باشد که چه کسی قرار است جای خالی هاشمی را در فضای سیاسی ایران پر کند؟
جای خالی کسی که از آغازین روزهای انقلاب تا لحظه پایانی عمر در سطح اول میدان سیاست ایران نقش آفرینی کرد. کسی که در شکلگیری نظام اسلامی جداً موثر بود و به جز رهبری همه سطوح مدیریتی و جایگاه های مهم و کلیدی از شورای انقلاب تا ریاست قوای مقننه و مجریه و حتی ریاست خبرگان رهبری و مجمع تشخیص مصلحت نظام را تجربه کرده بود و قطعا پس از آیت الله خامنهای موثرترین بازیگر سیاسی دوران پس از جنگ تحمیلی بود.
البته وجوه سیاستورزی هاشمی به هیچ عنوان محدود به سمتها و پست هایی نبود که او در دوران انقلاب تصدیگر بوده است چرا که بی شک دامنه اقدامات و کنشهای سیاسی- اجتماعی او فرای یک رئیس جمهور، یک رئیس مجلس و حتی یک رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام بود.
هاشمی در این سال هایی اخیر و با توجه به فاصلهای که با جناح راست کشور و به عبارت امروزی اصولگرایان گرفته بود آن جایگاه فرا نجاحی خود به عنوان نقطه ثقل فعالین و گروه های سیاسی را از دست داده بود و بیشتر به عنوان یک لیدر سیاسی برای جریان منتقد حاکمیت تعریف می شد و به قول یکی از فعالین با سابقه کشور هاشمی در این سال ها نقش واگن آخر قطار انقلاب را بازی می کرد و هر کسی که در معرض خروج از این قطار قرار می گرفت را حفظ و در خود جای میداد.
هاشمی آنقدر سیاستمدار بود که علی رغم کارنامه نامتجانس و پر از خطای ریاست جمهوری و از دست دادن محبوبیت مردمی و پس از شکست های پیاپی که از گروه های مختلف بویژه اصولگرایان خورد، توانست در این سالهای اخیر مجددا وجهه سیاسی خود را در میان برخی اقشار مردمی بازسازی کند و دوباره به عنوان المانی اثر گذار در کشور مطرح شود، چنانکه در سال 92 و همانگونه که خودش گفته بود به عنوان عامل اصلی پیروزی حسن روحانی به حساب آمد و در سال 94 نیز با اختلاف معنی داری به عنوان نفر اول انتخابات خبرگان تهران وارد این مجلس شد.
حالا اما همه این نقش هایی که اکبر هاشمی رفسنجانی در این سالها بازیگر آنها بوده بدون صاحب باقی مانده و خیلی ها به دنبال این هستند که بدانند چه فرد یا افرادی می توانند پس از هاشمی جایگاه حقوقی و حقیقی او را در کشور و میان گروه های سیاسی پر کنند، مسئلهای که در بیان بسیاری از کارشناسان با یک سوال بسیار جدی و مهم روبروست. سوالی که گفته میشود باید قبل از هر بررسی و تحلیلی به آن پاسخ داده شود.
آن سوال این است که آیا هم اکنون در میان فعالین سیاسی و اجتماعی کشور فردی وجود دارد که دارای همه ویژگی های منحصر به فرد هاشمی باشد؟
پاسخ به این سوال البته در عین پیچیدگی، شاید یک جواب کلی هم داشته باشد، و آن این است که جایگاه هاشمی در کشور دارای دو بعد حقوقی و حقیقی بود، بعد حقوقی شامل ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام است و جایگاه حقیقی آن، همان ریش سفید جریان اصلاحات،کارگزاران و اخیرا اعتدال است، و قطعا در این بین پیدا کرد فردی برای حضور در جاگیاه حقوقی هاشمی قطعا سادهتر از یافتن شخصی برای جایگاه حقیقی وی خواهد بود.
در بخش اول این نوشتار تلاش میشود جایگاه حقوقی آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی بررسی و گزینه های مطرح برای جایگزینی وی ارزیابی شوند.
هرچند بسیاری از کارشناسان سیاسی معتقدند که طی یک سال اخیر و با تغییراتی که در روند فعالیت شورایی، زنجیره تصمیمی گیری و حتی مدل طرح موضوعات در مجمع تشخیص مصلحت نظام ایجاد شده است، ریاست این مجمع مانند گذشته آنقدر نقش اساسی و مهمی در پیش برد امور و جهت دهی به مسائل ندارد اما باز هم به عنوان ریاست جمعی از ریش سفیدان دوران انقلاب به عنوان مسئولیتی مهم و استراتژیک حائز اهمیت است.
هاشمی رفسنجانی در سالهای اول و البته پس از تغییراتی که در قانون اساسی سال 68 و تشکیل مجدد مجمع تشخیص صورت گرفت و در روزهایی که خود تصدی قوه مجریه کشور را نیز بر عهده داشت، به عنوان ریاست مجمع هم ایفای نقش می کرد و حتی بعد از دوران واگذاری صندلی ریاست جمهوری، او همچنان صاحب کرسی ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام باقی ماند.
حالا برخی با توجه به همین مسئله پیش بینی می کنند که رهبر انقلاب در احکام جدیدی که برای اعضای این مجمع طی یکی دو ماه آینده صادر خواهند کرد جایگاه ریاست این مجمع را به رئیسجمهور یعنی حسن روحانی خواهند سپرد.
حسن روحانی 68 ساله؛ برای سالها ریاست مرکز تحقیقات مجمع تشخیص مصلحت نظام را در دست داشته و از نزدیک ترین افراد به هاشمی رفسنجانی بوده است.
در مقابل اما عده ای هم هستند که می گویند آن تقارن مسئولیتهای هاشمی در دوران ابتدایی تشکیل مجمع بعد از جنگ تحمیلی به خاطر ویژگیهای فردی بود چه آنکه اگر هاشمی سمت ریاست جمهوری را هم بر عهده نداشت، به احتمال قوی با تجارب و حجایگاهی که داشت به عنوان رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام منصوب میشد، جایگاهی که امروز حسن روحانی به هیچ عنوان نه در بین مردم، نه جناح های سیاسی اصلاح طلب و اصولگرا دارای آن نیست.
این عده از گزینههای دیگری که واجد شرایط، تجربه و اعتبار لازم سیاسی برای تصدی ریاست مجمع تشخیص باشند نام میبرند.
گزینه هایی که بر عکس حسن روحانی دارای ظرفیت حکمیت و ایجاد تعادل میان جریانات کشور، قوای سه گانه و حتی نیروهای مسلح باشند و بتوانند برخی مسئولیتهای این مجمع در سیاستگذاری و تنظیم روابط بین قوا را سامان دهند.
در میان همه این گزینه ها نام آیت الله سید محمود هاشمی شاهرودی رئیس سابق قوه قضائیه و رئیس کنونی هیئت عالی تنظیم و حل اختلاف قوا به چشم می خورد. او بسیاری از تجارب و وجوه کارکردی و سیاسی هاشمی را داراست و البته از وجود برخی وجوه سیاسی او هم محروم است.
او سالها تجربه کار در جمهوری اسلامی را داراست و از نفوذ ویژهای نیز در میان مسئولین کشور و فعالین سیاسی برخوردار است.
گزینه بعدی اما علی اکبر ناطق نوری رئیس دفتر بازرسی مقام معظم رهبری است، رئیس چهارمین و پنجمین دوره مجلس شورای اسلامی است.
او مانند هاشمی البته اندکی کمتر در این سالها از جمع راستگرایان سنتی فاصله گرفته و حالا در میان اصلاح طلبان هم دارای اعتبار قابل توجهی است و در دوران فقدان رئیس فقید این مجمع ممکن است که جایگزین او بشود.
گزینه بعدی اما شخصیتی متفاوت تر از دو گزینه قبلی دارد. آیت الله محمد یزدی رئیس اسبق قوه قضائیه همواره به عنوان یک راست گرای سنتی تعریف می شده است و حالا هم همان جایگاه را داراست.
آیت الله محمد یزدی با ویژگی های منحصر به فرد علمی، سیاسی و مبارزاتی از دوران قبل از انقلاب اسلامی همراه انقلابیونی بوده که برای پیروزی در تلاش بوده اند و بعد از انقلاب نیز مسئولیت های مهمی را در کشور بر عهده داشته است، از جمله اینکه او بعد از آیت الله مهدوی کنی توانسته بود در جایگاه ریاست خبرگان رهبری ایفای نقش کند.
آیت الله یزدی در انتخابات اخیر از قرار گرفتن در جمع راه یافتگان به مجلس خبرگان رهبری بازماند و حالا در شرایطی که رهبری انقلاب فقدان او را برای مجلس خبرگان یک خسران ارزیابی می کنند، از شانس بالایی برای ایفای نقش در جایگاه ریاست خبرگان رهبری برخوردار است.
گزینه آخر با وجود اینکه ملبس به لباس روحانیت نیست، اما در نگاه برخی کارشناسان خوشبین دارای ظرفیت تکیه زدن بر صندلی ریاست مجمع تشخیص است. او سالها وزیر هاشمی رفسنجانی بوده و پس از خروج حسن روحانی از مجمع تشخیص جایگزین او در مرکز تحقیقات این مجمع شده است. علی اکبر ولایتی از گذشته رابطه نزدیکی با هاشمی رفسنجانی، ناطق نوری و حسن روحانی داشته است و از طرفی همچنان در میان برخی اصولگرایان محبوب است. او اما نسبت به هاشمی در هر دو منظر کارکردی و اعتبار سیاسی محدودیت هایی از جمله مسئله انتخابات سال 92 و عدم تمکین به رای شورای اصولگرایان را دارد و همچنان مغضوب برخی از آنهاست.
گزینه های بعدی اما از شانس کمتری نسبت به هاشمی شاهرودی، حسن روحانی، علی اکبر ناطق نوری و محمد یزدی برخوردار هستند، گزینه هایی که شاید در وهله اول به دلیل اینکه یا مسئولیت قوای سه گانه را برعهده نداشته یا در میان روحانیون و مردم دارای جایگاه ویژه ای نیستند نتوانند به راحتی مسئولیت ریاست این مجمع را به طور کامل ایفا کنند.
منبع: نسیم آنلاین
یاعلی
دوست عزیز آیت اله مثل جناب سرهنگ و جناب سروان نیست به هر کسی منتصب کنی
شما طبق چه آمار و سندی می فرمایید آقای روحانی محبوبیت بین مردم دارند
آیا اوضاع کشور را نمی بینید آیا توافق هسته ای با چنین دستاوردی که خودشان هم نمی دانند چه چیز بدست آوردند را نمی بینید
تا کی باید چشمان به دست کدخداها باشد تاکی باید چوب بالای سرمان باشد نگاه کنیم آمریکا چه میگوید ما هم اطاعت کنیم
افتخارات این چهار ساله دولت ها بس است دیگر برای یک عمر برای این ملت خداییش بیایم در انتخابات چشم مان را باز کنیم و درست انتخاب کنیم خواهشا جلو گیر نشویم
و تعطیل نمودن آن بیشتر به مصلحت باشد .
«بزک نمیر بهار میاد، کمبزه با خیار میاد!» مثلی از امثال بسیار رایج در فرهنگ کوچه و بازار امروز است و کاربردش وقتی است که کسی بخواهد دیگری را با وعدة دور و دراز، از سر وا کند، وعدة دوری که با زبان و الفاظ شیرین و خوشآینده توأم است.
با توجه به اهمیت جایگاه و با توجه به اینکه گزینه ی انتخابی باید بتواند همه ی گروه ها را ساکت کند
احتمالا از این به بعد رهبری، سکان مجمع تشخیص را به آیت الله هاشمی شاهرودی خواهند سپرد
شمام سعی کنید نظرتونو مثل قضیه ورود احمدی نژاد به انتخابات به رهبری تحمیل نکنید و ایشان را مجبور نکنید به کاری...
(به نقل از سخنان سردار سعید قاسمی)