به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری دانشجو، استقرار کامل دونالد ترامپ در کاخ سفید و دو اقدام اخیر مجموعه حاکمیتی آمریکا در تشدید تحریم ها و تصویب ممنوعیت ورود اتباع ایرانی به ایالات متحده بر فرضیه مسدود شدن مسیر تهران-واشنگتن مهر تایید مجددی زد،مجموعه این فعل و انفعالات در داخل ایران بیشتر از همه کنشگری سیاسی جریانی را تحت تاثیر قرار خواهد داد که روی مسیر تهران-واشنگتن سرمایهگذاری ویژهای کرده بوند و همه مسیر توسعه را در همین پروسه میدیدند.
در راس این جریان حتماً دولت یازدهم قرار دارد که در چهار سال گذشته همه مسائل کلیدی کشور را به مسئله روابط خارجه و روابط خارجه را به برجام و برجام را به تعهدات آمریکا و آمریکا را هم به قول و قرار های دولت مستعجل اوباما گره زده بود،وحالا در دوره پسا اوباما و دوره ای که به واسطه نبودن طرف مودب و با هوش در کاخ سفید و در حالی که مبتنی بر قول و قرار های شفاهی او بسیاری از مناسبات دولت تنظیم شده بود، کنش گری دولت به شدت دچار ابهام شده است.
پیشتر در همین رسانه گفتیم که به نظر میرسد پس از مسدود شدن مسیر سیاست ورزی تهران- نیویورک قابل پیش بینی است که دولت مسائل اساسی سیاسی خود را از طریق برخی دوگانهسازی های داخلی پیش ببرد و کلا شیفت مسائل از حوزه ی دیپلماسی و بین الملل توسط دولت روحانی و تیم عملیات روانی وی بسیار محتمل است،مسیری نو که البته چند باری در سال های آغازین دولت تست شده بود و به نظر می رسید روش نسبتا کارا تا انتخابات 96 شود،البته دولت نیک می دانست که لازمه پی گرفتن چنین مسیری فاصله گرفتن از برخی بخش ها ی حاکمیت و ایجاد برخی تنش های داخلی است،مسیری که احتمالا دولت با پذیرش هزینه های آن در شرایط پسا اوباماراهی جز پیمودنش نداشت .
اما به نظر می رسد در شرایط فعلی یک مسئله مهم تا حدودی این راه دولت را مخدوش کرده است، رحلت آیت الله هاشمی رفسنجانی مهمترین حامی سیاسی و حاکمیتی دولت یازدهم قطعا عاملی است که در سیاستورزی دولت و حامیانش هم در آینده نزدیک و هم در چشماندازی دور نقش مهمی خواهد داشت، از یک طرف رقابت رئیس دولت یازدهم با افرادی چون حجه الاسلام ناطق نوری برای پر کردن جایگاه حقیقی آیت الله هاشمی در ساختار قدرت و از سوی دیگر لزوم همگرایی بیشتر دولت فاقد حامی با حاکمیت به شکل طبیعی باید سمت و سو و جهت گیری های داخلی دولت را به سمت عدم تند کردن فضا و تلاش برای کاهش فاصله ها ببرد.
اما دقیقا مسئله از همین جا شروع می شود، با ذکر آنچه در بالا گفته شد یعنی شرایط اجتماعی و درون حاکمیتی دولت در شرایط پسا اوباما و تثبیت عایدی تقریبا هیچ برجام در آرا و افکار عمومی از طرفی نیاز به اتخاذ برخی مواضع رادیکال توسط دولت در داخل وجود دارد و از سوی دیگر در شرایط پسا هاشمی حرکت به سمت آنچه پسا اوباما می طلبد نتیجه ی عکس خواهد داد و اتفاقا از همین نقطه است که دولت به نقطه ی پارادوکسیکالی می رسد در واقع برای دولت روحانی ملزومات شرایط پسا هاشمی با ملزومات دوران پسا اوباما به سختی قابل جمع است،دولت روحانی در این 4 ماه هم می تواند مسیری را برود که ضمن اطمینان بخشی بیشتر به حاکمیت بخشی از بدنه ی حامی خود را که بعضا مواضع فرهنگی و اجتماعی شبه لیبرالی دارند را از دست بدهد یا مسیری را برود که شرایط درون حاکمیتی مشکلی را پیدا کند و منافع دیگری را بدست آورد،به نظر می رسد علاوه بر ناهمگون بودن بدنه ی دولت تذبذب در انتخاب یکی از این دو مسیر هم در آینده سبب ساز شنیده شدن برخی ساز های ناکوک از ساختمان پاستور شود.
منبع: نسیم