به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری دانشجو، نزدیک به یک ماه از ریاست جمهوری ترامپ جنجالی می گذرد ولی تصمیمات وی به اندازه تمام سال های اوباما سرو صدا به پا کرده است.
ترامپ با تمامی فراز و نشیب هایی که در آینده خواهد داشت و حال آنکه در زمانه کنونی در فراز بیشتر به سر می برد، در آینده ای نه چندان دور سیاست های خلف خود را پیگیری خواهد کرد.
اما در یکسال آینده برای آنکه نشان دهد با دیگران متفاوت است و به وعده هایش در زمان انتخاباتی عمل می کند، تندروی در حوزه های مختلف سیاست داخلی و خارجی را شتابان پیگیری خواهد کرد.
ولی در این سوی ماجرا و در حوزه سیاست خارجی که به ایران نیز مرتبط می شود، سیاست خصمانه ایالات متحده آمریکا در قبال جمهوری اسلامی شدت بیشتری گرفته است.
ایران همواره به عنوان یکی از محورهای اصلی سیاست خصمانه آمریکا بعد از انقلاب اسلامی تلقی می شده و در حالیکه در دولت باراک اوباما تلاش های برای برقراری روابط هدفمند صورت گرفت ولی سیاست انزوای ایران و مهار آن از طریق دیپلماسی مانع اصلی در جهت نیل به ثبات در روابط شد.
از این رو مشخص می شود که راهبرد اصلی آمریکا از تمامی تاکتیک ها یعنی جنگ، تهدید، تحریم و دیپلماسی با هدف مهار و تغییر سیاست های کلان جمهوری اسلامی است. درک این واقعیت می تواند به سیاستمداران ایرانی جهت تبیین رفتارهای سیاست خارجی و عدم گرفتار شدن در وعده های توخالی آمریکا یاری رساند.
با گذار از 8 سال دولت اوباما، اینک با پدیده ای روبه رو هستیم که سعی می کند سیاست خصمانه آمریکا در قبال کشور را بدون تعارفات به صورت صریح بیان کند. اما در این میان جریانی در داخل کشور بر آن است تا با ایجاد فوبیای ترامپ در ایران تنها راه نجات از این غول تازه به دوران رسیده را تکیه بر سیاست خارجی تعاملی و تجویزی خود جانمایی کند.
بر این اساس حامیان دولت حسن روحانی که در 4 سال اخیر تمام تلاش خود را در سیاست خارجی و به ثمر رساندن توافق هسته ای خلاصه کرده، با برجامیزه کردن تمام حوزه های سیاست داخلی و خارجی، این ایده و رویکرد را مطرح ساخته که برجام و رویکرد منتهی به آن می تواند به مقابله با سیاست های بی پروای ترامپ در برابر ایران کمک کند. هرچند این مقابله را نباید تهاجمی بلکه تدافعی باید ارزیابی کرد.
دامی که گسترانده شده برای ایجاد فضای ذهنی در افکار عمومی است که در انتخابات مردم بین گزینه برجامیان و غیربرجامیان به مورد اول رجوع کنند. در ماههای آینده با برجسته کردن این ایده در فضای عمومی کشور، تلاش خواهد شد تا دو قطبی جنگ و صلح بار دیگر شکل بگیرد. در سال 92 نیز یکی از حربه های شکل گرفته درمیان نامزدهای انخاباتی همین مدافعان و مخالفان مذاکره و توافق هسته ای بود.
پس از برجام نیز بارها از سوی مسئولان دولتی و حامیان اصلاح طلب شان عنوان شد که برجام کشور را از خطر جنگ نجات داد و سایه جنگ را از کشور دور کرد. در آستانه انتخابات و با توجه به سیاست های ترامپ، این جریان سعی می کند این ایده را در ذهن حتی رقبای خود تقویب کند که برجام به عنوان سپردر مقابل ترامپ عمل می کند و کشور را از جنگ بیمه کرده است. تله ای که به ناچار بخشی از افکار عمومی جامعه را که خواهان ثبات وصلح هستند به سوی گزینه مورد نظر آنها سوق خواهد داد.
اما حامیان دولت هرگز سعی نکرده اند این واقعیت را به جامعه بگویند که با پیشرفت های نظامی و دفاعی ایران و ملتی متحد و مقاوم بوده که آمریکا با درک شکست سیاست های تحریمی خود در نهایت به پای میز مذاکره آمد!
در نهایت باید عنوان کرد حامیان دولت برای دوقطبی سازی جنگ و صلح با تکیه گاه به برجام سعی دارند با یک تیر چند هدف را نشانه بگیرند. از یک سو برجام و کسانی که آن را به نتیجه رساندند به عنوان تنها راه نجات کشور از ترامپ معرفی کنند و از سوی دیگر منتقدان آن را که بیشتر در جناح مقابل قرار دارند به عنوان منادیان جنگ و تحریم های دوباره جانمایی سازند.
در کنار این می خواهند تمام انرژی رقبای احتمالی خود را در زمان انتخابات معطوف به فضای برجامی دارند و مانع از شکل گیری جبهه ای منسجم برای نقد عملکردهای ضعیف دولت در عرصه های معیشتی، اقتصادی و عدالت اجتماعی شوند.
در سال های اخیر، عدالت اجتماعی به عنوان یکی از محورهای اصلی انقلاب اسلامی مغفول مانده و دولت یازدهم نیز تلاشی در جهت رفع آن نکرده و حتی فاصله طبقاتی را افزایش داده است.
منبع: جهان نیوز