بر اساس برنامهريزيهاي انجام شده براي انتخابات رياست جمهوري دوره دوازدهم و شوراهاي اسلامي دوره پنجم، قرار است ثبتنام كانديداهاي شوراهاي اسلامي شهر و روستا در آخرين روز اسفند ماه و تنها چند ساعت پيش از تحويل سال نو، صورت پذيرد...
به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری دانشجو، حسن رشوند طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت:
بر اساس برنامهريزيهاي انجام شده براي انتخابات رياست جمهوري دوره دوازدهم و شوراهاي اسلامي دوره پنجم، قرار است ثبتنام كانديداهاي شوراهاي اسلامي شهر و روستا در آخرين روز اسفند ماه و تنها چند ساعت پيش از تحويل سال نو، صورت پذيرد و بار ديگر افراد شاخص در حوزههاي تخصصي اداره شهر، خود را در محك انتخاب مردم در 29 ارديبهشت ماه قرار دهند و آناني كه چهار سال يا بيشتر بر اين جايگاه تكيه زده بودند با ارائه طرحهاي جديدتر بار ديگر زمينه خدمت بيشتر را براي دوره جديد فعاليت خويش فراهم كنند و افراد جديدالورود نيز با برنامههاي كاربرديتر، كمكي براي رفع مشكلات و معضلات شهري باشند. تاكنون مردم دو نوع مديريت را در شوراي شهر تجربه كردهاند؛ يك نوع مديريت كه عمري چهارساله داشته، اولين دستاورد دولت دوم خرداد بود كه براي اولين بار يكي از اصول قانون اساسي جمهوري اسلامي در سال 1377 در كشور پيادهسازي شد و چهار سال اصلاحطلبان تقريباً در همه شهرهاي بزرگ كرسي شوراها را در اختيار داشتند.
سرنوشت آن نوع مديريت، در كمتر از سه سال فعاليت شوراها در شهرهاي بزرگي همچون پايتخت به تعطيلي جلسات شورا و كشمكشهاي سياسي انجاميد و نهايتاً شهر بزرگي مثل تهران يك سال آخر اولين دوره خود را بدون شوراي شهر گذراند. بعدها مشخص شد آنچه در شوراي اول اتفاق افتاد حاصل نگاه صرف سياسي اعضاي آن بدون توجه به انتظار از كار شوراها و ضرورت وجود تخصص در حوزههاي مديريت شهري در شكلگيري شوراها بود. در چرايي سرنوشت محكوم به شكست شوراي اول اصلاحطلبان، عطريانفر، رئيس وقت شوراي شهر تهران در جمع جوانان حزب منحله مشاركت قزوين در پاسخ به سؤال جواني كه در آن مقطع دليل تعطيلي شوراي شهر تهران را در دوره تصدي مسئوليت او پرسيده بود، چنين گفت: «وقتي شما 15 نهنگ (اعضاي شوراي شهر تهران در سال 1377، پانزده نفر بود) را در داخل يك آكواريوم مياندازيد كه نهنگ كوچك آنها من بودم، نبايد انتظار داشته باشيد كه اين نهنگها با فشار به بدنه آكواريوم، آن را نشكسته و به بيرون نيايند.» عطريانفر در اين اعتراف واقعي به ناكارآمدي شوراي شهر تهران در دوره اول فعاليت خود توسط عناصر سياسي شاخص اشاره ميكند و اذعان ميدارد كه اصلاحطلبان امروز و دوم خرداديهاي آن روز بهجاي بسترسازي براي ورود افراد شاخص كاري در حوزههاي تخصصي مديريت شهري، بهدنبال آن بودند تا كساني كه به نوعي بستر ورود خاتمي را در رياست جمهوري 1376 فراهم كرده بودند، سهم خود را از بخشهاي غيرسياسي همچون شوراي شهر دريافت كنند تا مبادا براي دولت اصلاحات ايجاد چالش نمايند. عطريانفر درست ميگفت كساني مثل عبدالله نوري و ديگران كه صرفاً كار سياسي بلد بودند، اصلاً نيامده بودند كه براي مردم در شهرها كار كنند و مشكلات و معضلات شهري آنها را حل كنند بلكه آمده بودند تا از پله شوراها به مجلس شوراي اسلامي برسند و كرسيهاي قدرت را به اصطلاح خودشان فتح كنند. شوراي شهر اول، يك تجربه بود و تجربه ديگر شوراي دوم بود كه در سال 1381، با تركيب افراد متخصص در حوزه شهري و در قالب آبادگران ايران اسلامي شكل گرفت و دو دوره را بدون هيچ چالشي و حتي يك روز يا يك جلسه تعطيلي به فعاليت خود بيوقفه ادامه داد و تهران را به شهري توسعهيافته با زيرساختهاي شهري مناسب تبديل كرد.
دوره چهارم شوراها نيز با وجود بسياري از شيطنتهاي برخي عناصر سياسي و تلاش براي خارج كردن اين شورا از ريل خدمت، با تركيب بيشتر اصولگراها و مديريت كلان آنها و با حضور افراد كمتر حاشيهساز اصلاحطلب در همان راهي كه در دو دوره دوم و سوم شوراها طراحي شده بود، طي طريق كرد. هر چند در برخي مقاطع عناصر پيوند خورده اين شورا با عناصر سياسي بيرون از شورا با دادن برخي اطلاعات ناصواب، قصد وقفه در خدمت رساني شوراي شهر تهران را داشتند كه با درايت و مديريت انقلابي ديگر اعضا اين توطئهها نقش برآب شد. اكنون مردم تجربه ناموفق دوره اول شوراها كه توسط سياسيون اصلاحطلب انجام شد در اختيار دارند و تجربه سه دوره مديريت شوراي شهر توسط جريان اصولگراي انقلابي و تشنه خدمت و كار را نيز رصد كردهاند. بنابراين طبيعي است، كساني كه قصد دارند از روز دوشنبه سيام اسفند با ثبت نام خويش و محك زدن خود براي انتخاب توسط مردم اقدام كنند، نيم نگاهي هم بايد به عملكرد اين دورهها داشته باشند و اگر همانند شوراي اول شهر تهران ميخواهند بيايند تا كار سياسي كنند و به اصطلاح خودشان نردباني براي تسخير ديگر جايگاههاي نظام پيدا كنند، بايد از همين الان بدانند مردم اين دو تجربه را در حافظه خويش ثبت كردهاند و معيار انتخاب را براساس تجربيات گذشته قرار ميدهند اما نكته نگرانكننده برخي سخنان و نگاههايي است كه از همين حالا به نوعي به جامعه توسط عناصر اصلاحطلب در رابطه با شوراي شهر تهران و شهرهاي بزرگي كه از اعتبارات عمراني قابل توجه برخوردارند، تزريق ميشود.
اينكه فلان عضو شوراي شهر تهران به ديگر عضو اصولگراي اين شورا به صراحت ميگويد: تهران در زمينه تأمين زيرساختهاي شهري هر آنچه لازم بود را انجام داده است و امروز شهر تهران از لحاظ پل، بزرگراه، اماكن ورزشي و تفريحي، خطوط مترو و... اشباع شده است و ديگر هيچ فعاليت عمراني مهمي نيست كه ما بخواهيم انجام دهيم و وجود داشته باشد و از اين پس ما با يك بودجه 18 هزار ميليارد توماني شهر تهران مواجه هستيم و اين همانند گوشت لخمي است كه ميتوانيم براي فعاليتهاي سياسي و فرهنگي استفاده كنيم،» جاي نگراني جدي دارد. نگراني از آن جهت كه اولاً با اين طمع كه در دوره آينده مديريت شهري تهران و حتي شهرهاي بزرگ، پول كلاني وجود دارد كه تقريباً بلامنازع و در دسترس خواهد بود، آدمهاي سياسي از جنس دوره اول شوراها را به اين سمت سوق دهد و 12 سال كار و تلاش بيوقفه آنان دستخوش فعاليتهاي سياسي جهتداري شود، كه نبايد در اين مسير گام برداشت.
ثانياً؛ وجود افراد سياسي با اهداف ديگر فضاي رواني و آرامش مردم را به هم بزند و مردم در كنار مشكلات خود شاهد رنج سياسيكاري جريانات سياسي هم باشند. امروز تهران داراي 320 هزار شهروندي است كه براي تأمين نان شب خود دچار مشكل جدي هستند يا به تعبير ديگر حتي قادر نيستند تنها قوت خود كه صرفاً نان است را تأمين كنند و به همين نسبت ديگر شهرهاي بزرگ و حاشيهنشينهاي آنها نيز گرفتار هستند، لذا بايد كساني كه احساس ميكنند ميتوانند در دوره جديد شوراها اين حداقلها را براي مردم تأمين كنند، وارد عرصه ثبتنام و انتخابات شوراها شوند و در غير اين صورت و نگاه صرف سياسي داشتن به اين عرصه، خيانت بزرگ به اين مردم نجيب و قدرشناس خواهد بود.